۱۱۱٬۴۸۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
[[صالح احمد دباب]] نوشته است: صوفیه 2 کاربرد دارد: یکی به معنای کسانی است که به تهذیب نفس و زهد و تقوا مشغولند و از گناهان میپرهیزند و واجبات را انجام میدهند. این معنا مذموم نیست، بلکه ممدوح است. کاربرد دیگر به معنای معتقدان به حلول و اتحاد و وحدت وجود و... است؛ اینها بدون تردید مذموم هستند و مخالف خدا و رسول(ص) و اهلبیت(ع)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17- 18، پاورقی 2</ref>. | [[صالح احمد دباب]] نوشته است: صوفیه 2 کاربرد دارد: یکی به معنای کسانی است که به تهذیب نفس و زهد و تقوا مشغولند و از گناهان میپرهیزند و واجبات را انجام میدهند. این معنا مذموم نیست، بلکه ممدوح است. کاربرد دیگر به معنای معتقدان به حلول و اتحاد و وحدت وجود و... است؛ اینها بدون تردید مذموم هستند و مخالف خدا و رسول(ص) و اهلبیت(ع)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17- 18، پاورقی 2</ref>. | ||
شارح در بحث تفاوت بین صفات سالک و صفات خدای تعالی، نویسنده ([[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|عبدالکریم بن ابراهیم جیلى]]) را تکفیر کرده و سخن او را تعبیری فاسد و موجب کفر ظاهری و باطنی دانسته است («... هذا و مثله و ما بعده تعبير فاسد، موجب للكفر الظاهر و الباطن و إن اُريد منه معنی صحيحاً؛ لأنه من حيث قوله كلمة الكفر كفرٌ ظاهرٌ و من حيث الإلحاد كفرٌ باطنٌ؛ لأنه مُدّعٍ لمرتبة الجامعية ...»)<ref>ر.ک: همان، ص111</ref>. | شارح در بحث تفاوت بین صفات سالک و صفات خدای تعالی، نویسنده ([[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|عبدالکریم بن ابراهیم جیلى]]) را تکفیر کرده و سخن او را تعبیری فاسد و موجب کفر ظاهری و باطنی دانسته است («... هذا و مثله و ما بعده تعبير فاسد، موجب للكفر الظاهر و الباطن و إن اُريد منه معنی صحيحاً؛ لأنه من حيث قوله كلمة الكفر كفرٌ ظاهرٌ و من حيث الإلحاد كفرٌ باطنٌ؛ لأنه مُدّعٍ لمرتبة الجامعية...»)<ref>ر.ک: همان، ص111</ref>. | ||
رسالة التوحید مشتمل بر مطالبی درباره توحید، حقیقت توحید و برخی مسائل پیرامون است. شارح ابتدا فرازهایی از سخن نویسنده را ذکر کرده سپس به شرح و توضیح آن پرداخته و در بیشتر موارد سخنان و آرای وی را به چالش کشده و رد نموده است. | رسالة التوحید مشتمل بر مطالبی درباره توحید، حقیقت توحید و برخی مسائل پیرامون است. شارح ابتدا فرازهایی از سخن نویسنده را ذکر کرده سپس به شرح و توضیح آن پرداخته و در بیشتر موارد سخنان و آرای وی را به چالش کشده و رد نموده است. |