۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ده اند' به 'دهاند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
'''رساله عشق و عقل''' نوشتهی عارف شهیر کبروی، شیخ [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجمالدّین رازی]] مشهور به دایه است و توسّط استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] تصحیح و شرح شده است، مقدّمهای هم از سوی مصحح در ابتدای اثر در معرّفی شیخ دایه و آثار او نوشته شده است. | '''رساله عشق و عقل''' نوشتهی عارف شهیر کبروی، شیخ [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجمالدّین رازی]] مشهور به دایه است و توسّط استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] تصحیح و شرح شده است، مقدّمهای هم از سوی مصحح در ابتدای اثر در معرّفی شیخ دایه و آثار او نوشته شده است. | ||
ظاهراً این اوّلین کتاب مستقلّی است که حدود 800 سال پیش با این عنوان و در تحلیل و تحقیق مسئلهی مهم عشق و عقل نوشته شده است. گرچه مصحح نیز خود کتابی را تحت عنوان [[جدال تاریخی عقل و عشق]] در چند دهه پیش نوشته و منتشر نموده که تجدید چاپ شدهی آن نیز با عنوان [[چالش درون]] هم اکنون موجود است. به هر جهت بحث عشق و عقل مسئلهای پردامنه و دیرینه است که بعید مینماید که دفتر آن بسته شود و لذا بابی گشوده و بحث پذیر است، امّا چنانکه بیان شد پیش از شیخ [[نجمالدین رازی]] کسی به طور مستقل به آن نپرداخته و بعد از او نیز چنانکه شیوهی عارفان است همچنان به عنوان نخستین خودی مینماید . | ظاهراً این اوّلین کتاب مستقلّی است که حدود 800 سال پیش با این عنوان و در تحلیل و تحقیق مسئلهی مهم عشق و عقل نوشته شده است. گرچه مصحح نیز خود کتابی را تحت عنوان [[جدال تاریخی عقل و عشق]] در چند دهه پیش نوشته و منتشر نموده که تجدید چاپ شدهی آن نیز با عنوان [[چالش درون]] هم اکنون موجود است. به هر جهت بحث عشق و عقل مسئلهای پردامنه و دیرینه است که بعید مینماید که دفتر آن بسته شود و لذا بابی گشوده و بحث پذیر است، امّا چنانکه بیان شد پیش از شیخ [[نجمالدین رازی]] کسی به طور مستقل به آن نپرداخته و بعد از او نیز چنانکه شیوهی عارفان است همچنان به عنوان نخستین خودی مینماید. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
چنانکه شارح محترم بیان داشت، در متن کتاب گذشته از نثر محکم و متین و اغلب مسجّع، با اشعاری هم مواجه میشویم که برخی از آنها از خود شیخ است و برخی هم از دیگران که شیخ به آنها استناد کرده است. گذشته از آن توجّه به آیات قرآن و احادیث نبوی از دیگر مواردی است که در متن شیخ [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجمالدّین رازی]] وجود دارد و این شیوه در دیگر آثار او که مذکور شد نیز وجود دارد، لا اقل در کتاب [[مرصاد العباد]] ده ها آیه و حدیث را میتوان دید که مورد توجّه شیخ بوده و به طور حتم مرجعی برای دیگر مشایخ در استناد دادن به آن بوده است. | چنانکه شارح محترم بیان داشت، در متن کتاب گذشته از نثر محکم و متین و اغلب مسجّع، با اشعاری هم مواجه میشویم که برخی از آنها از خود شیخ است و برخی هم از دیگران که شیخ به آنها استناد کرده است. گذشته از آن توجّه به آیات قرآن و احادیث نبوی از دیگر مواردی است که در متن شیخ [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجمالدّین رازی]] وجود دارد و این شیوه در دیگر آثار او که مذکور شد نیز وجود دارد، لا اقل در کتاب [[مرصاد العباد]] ده ها آیه و حدیث را میتوان دید که مورد توجّه شیخ بوده و به طور حتم مرجعی برای دیگر مشایخ در استناد دادن به آن بوده است. | ||
متن اثر با حمد و ثنای خداوند و ستایش پیامبر و خاندان و اصحاب او آغاز شده است و این شیوهای کهن در متون دینی و عرفانی است که شیخ نیز به آن اهتمام نموده است. از عبارات نخستین کتاب چنین فهمیده میشود که کسی از شیخ پرسشی در کمال عقل و عشق و معیارهای آن پرسیده بود و شیخ این رساله را به تقاضا و پاسخ آن فرد نوشته است بی این که معلوم شود این فرد چه کسی بوده است، چنانکه میگوید: و امّا بعد، ... التماسی که از این ضعیف فرمودهای و استدعا نموده در تقریر شرح کمال عشق و کمال عقل تا هیچ مضادتی میتوان بود در کمالیّت هر دو یا نه، و فرمودهای که ما هرکجا عقل بیشتر و شریفتر یافتیم در جمله موجودات [عشق بر او ثابت تر و ظریف تر] بود و [چنانکه سیّد کاینات علیه الصّلوة و السّلام که عاقلترین و عاشقترین موجودات بود] و نمودهای که عقل نه قسمیاست از اقسام موجودات بلکه عقل خود جمله موجودات است، و وجود او راست از آنکه به عقل بر همه اقسام وجود محیط توان شد و به هیچ قسم از اقسام موجودات بر عقل محیط نمیتوان شد. این است مجموع سؤالات ... <ref>متن، ص 26</ref>. | متن اثر با حمد و ثنای خداوند و ستایش پیامبر و خاندان و اصحاب او آغاز شده است و این شیوهای کهن در متون دینی و عرفانی است که شیخ نیز به آن اهتمام نموده است. از عبارات نخستین کتاب چنین فهمیده میشود که کسی از شیخ پرسشی در کمال عقل و عشق و معیارهای آن پرسیده بود و شیخ این رساله را به تقاضا و پاسخ آن فرد نوشته است بی این که معلوم شود این فرد چه کسی بوده است، چنانکه میگوید: و امّا بعد،... التماسی که از این ضعیف فرمودهای و استدعا نموده در تقریر شرح کمال عشق و کمال عقل تا هیچ مضادتی میتوان بود در کمالیّت هر دو یا نه، و فرمودهای که ما هرکجا عقل بیشتر و شریفتر یافتیم در جمله موجودات [عشق بر او ثابت تر و ظریف تر] بود و [چنانکه سیّد کاینات علیه الصّلوة و السّلام که عاقلترین و عاشقترین موجودات بود] و نمودهای که عقل نه قسمیاست از اقسام موجودات بلکه عقل خود جمله موجودات است، و وجود او راست از آنکه به عقل بر همه اقسام وجود محیط توان شد و به هیچ قسم از اقسام موجودات بر عقل محیط نمیتوان شد. این است مجموع سؤالات... <ref>متن، ص 26</ref>. | ||
در پاسخ نیز شیخ به قوّت در خصوص پرسش و سختی آن و فهم آن اشارت میکند و بیان میدارد که فهم این مسئله چنان معضل بوده که اغلب افراد در آن حیران و یا منحرف شدهاند. متن سخن شیخ چنین است: امّا الجواب، بدان که در شبهات این سؤالات و مقالات بسیاری خلق از فضلا و حکما و علمای متقدّم و متأخر، سرگردان بودهاند و هستند و هر اختلاف که در مسائل اصولی افتاده است محلّ اشکال همه از اینجا بوده است و چون به حقیقت در جواب بیانی شافی افتد، بسی مشکلات که به عمرهای دراز از حکمای اوائل در آن رنج بردهاند و حل نتوانستند کرد حل افتد، «إن شاء الله وحده» ولکن نظری باید منصفانه که از رمص هوا و طبیعت پاک باشد و از رمد عناد و جدل و انکار و جحود و انفت و تقلید مبرّا تا باز بیند و انصاف دهد که تا غایت وقت در این معنی این تقریر و بیان در شرح کمال عقل و عشق و فرق میان هردو دیگری را بوده است یا نه و به حقیقت بباید دانست که به مجرّد نظر عقل و دلائل عقلی این مشکلات را حل نتوان کرد نظری باید که بعد از نور ایمان مؤیّد باشد به تأیید خصوصیّت روح خاص که [نص کلام باری بدان مسطور است که]: «کتب فی قلوبهم الایمان و ایّدهم بروح منه». و به تشریف ارائت: «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم» از مکاشفات و مشاهدات حضرتی مشرّف باشد تا حقیقت حقیّت هریک از عقل و عشق را بیان تواند کرد [که «حتّی یتبیّـن لهم انّـه الحق» همچنان که مبیّن این کلمات و مجیّب این سؤالات میباید که از طوری به طوری ورای عقل بهره مند باشد تا بیان این حقایق تواند کرد] مستمع [نیز] میباید که از این عالم بهره دارد تا نور ایمانی که بدان مصدّق و مدرک این حقایق تواند شد<ref>متن، صص 28-26</ref>. | در پاسخ نیز شیخ به قوّت در خصوص پرسش و سختی آن و فهم آن اشارت میکند و بیان میدارد که فهم این مسئله چنان معضل بوده که اغلب افراد در آن حیران و یا منحرف شدهاند. متن سخن شیخ چنین است: امّا الجواب، بدان که در شبهات این سؤالات و مقالات بسیاری خلق از فضلا و حکما و علمای متقدّم و متأخر، سرگردان بودهاند و هستند و هر اختلاف که در مسائل اصولی افتاده است محلّ اشکال همه از اینجا بوده است و چون به حقیقت در جواب بیانی شافی افتد، بسی مشکلات که به عمرهای دراز از حکمای اوائل در آن رنج بردهاند و حل نتوانستند کرد حل افتد، «إن شاء الله وحده» ولکن نظری باید منصفانه که از رمص هوا و طبیعت پاک باشد و از رمد عناد و جدل و انکار و جحود و انفت و تقلید مبرّا تا باز بیند و انصاف دهد که تا غایت وقت در این معنی این تقریر و بیان در شرح کمال عقل و عشق و فرق میان هردو دیگری را بوده است یا نه و به حقیقت بباید دانست که به مجرّد نظر عقل و دلائل عقلی این مشکلات را حل نتوان کرد نظری باید که بعد از نور ایمان مؤیّد باشد به تأیید خصوصیّت روح خاص که [نص کلام باری بدان مسطور است که]: «کتب فی قلوبهم الایمان و ایّدهم بروح منه». و به تشریف ارائت: «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم» از مکاشفات و مشاهدات حضرتی مشرّف باشد تا حقیقت حقیّت هریک از عقل و عشق را بیان تواند کرد [که «حتّی یتبیّـن لهم انّـه الحق» همچنان که مبیّن این کلمات و مجیّب این سؤالات میباید که از طوری به طوری ورای عقل بهره مند باشد تا بیان این حقایق تواند کرد] مستمع [نیز] میباید که از این عالم بهره دارد تا نور ایمانی که بدان مصدّق و مدرک این حقایق تواند شد<ref>متن، صص 28-26</ref>. |