۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
او- بر حسب روایت کلینى- مورد اعتماد امامان اهل بیت علیهمالسّلام نیز بوده است. کلینى از اسماعیل بن فضل هاشمى روایت مىکند که گفت: از «[[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] درباره متعه پرسیدم؛ حضرت فرمود: به نزد عبدالملک بن جریج برو و از وى سؤال کن؛ زیرا او این مسائل را مىداند. نزد وى رفتم، او درباره جواز متعه مطالب فراوانى گفت که من آنها را نوشته، خدمت [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] بردم و بر ایشان عرضه داشتم. حضرت آنها را تأیید کرده فرمودند: راست گفته است». وحید بهبهانى از این حدیث چنین استنباط کرده که ابن جریج مورد اعتماد امام و در فقه تابع مذهب شیعه بوده است، به ویژه اینکه ابن أذینه در ذیل حدیث مىگوید: «زراره بن اعین نیز در این مسأله رأى ابن جریج را پسندیده اظهار مىداشت: سخن او حق است». این مقایسه بین موضعگیرى زراره و ابن جریج به وضوح شیعه بودن ابن جریج را روشن مىنماید؛ همان طور که مجلسى اول و شیخ یوسف بحرانى نیز- چنان که در گفتار حائرى آمده است- از این حدیث، تشیع ابن جریج را دریافتهاند. | او- بر حسب روایت کلینى- مورد اعتماد امامان اهل بیت علیهمالسّلام نیز بوده است. کلینى از اسماعیل بن فضل هاشمى روایت مىکند که گفت: از «[[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] درباره متعه پرسیدم؛ حضرت فرمود: به نزد عبدالملک بن جریج برو و از وى سؤال کن؛ زیرا او این مسائل را مىداند. نزد وى رفتم، او درباره جواز متعه مطالب فراوانى گفت که من آنها را نوشته، خدمت [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] بردم و بر ایشان عرضه داشتم. حضرت آنها را تأیید کرده فرمودند: راست گفته است». وحید بهبهانى از این حدیث چنین استنباط کرده که ابن جریج مورد اعتماد امام و در فقه تابع مذهب شیعه بوده است، به ویژه اینکه ابن أذینه در ذیل حدیث مىگوید: «زراره بن اعین نیز در این مسأله رأى ابن جریج را پسندیده اظهار مىداشت: سخن او حق است». این مقایسه بین موضعگیرى زراره و ابن جریج به وضوح شیعه بودن ابن جریج را روشن مىنماید؛ همان طور که مجلسى اول و شیخ یوسف بحرانى نیز- چنان که در گفتار حائرى آمده است- از این حدیث، تشیع ابن جریج را دریافتهاند. | ||
همچنین [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] از حسن بن زید نقل کرده که گفت: «در محضر [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] بودم که عبدالملک بن جریج مکى وارد شد. امام به او فرمود: درباره متعه حدیثى در اختیار دارى؟ گفت: پدرت محمد بن على از [[انصاری، جابر بن عبدالله|جابر بن عبداللّه انصارى]] روایت کرد که رسول خدا صلّىاللّهعلیهوآله طى خطبهاى فرمود: اى مردم! خداوند در سه صورت نزدیکى با زنان را بر شما حلال کرده است: 1. همسرانى که ارث مىبردند (ازدواج دائم) 2. همسرانى که ارث نمىبرند (ازدواج موقت: متعه) 3. کنیزان برده (ملک یمین)». این سؤال و جواب تأمل برانگیز است؛ نوع سؤال امام درباره متعه- که از آراى مختص به شیعه محسوب مىشود- توجه و عنایت دیرینه امام علیهالسّلام به اوست؛ همان طور که در نوع جواب او هم که مطلب را به عنوان حدیث امام باقر علیهالسّلام نقل مىکند، ظرافت و نکته سنجى ویژهاى وجود دارد. اما اینکه روایت را از طریق جابر نقل مىکند، احتمالا پوششى است تا عامه مردم آن را بپذیرند و نگویند: چگونه او با اینکه درک حضور نکرده از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نقل حدیث مىکند! کارى که خود امام باقر علیهالسّلام- احیانا- در برابر افکار مردم انجام مىداد. آگاه بودن از مسأله متعه در آن روزگار از ویژگىهاى خالصترین صحابه و تابعان به شمار مىرفت؛ یعنى کسانى که تمایل به مذهب اهل بیت داشتند؛ امثال ابن مسعود، ابىّ بن کعب، ابن عباس، جابر بن عبداللّه و ...؛ از این رو بعید نیست که فردى چون ابن جریج هم به این گروه پیوسته بوده است. کارى که ابن جریج را بر آن داشت تا چه در نظر و چه در عمل با مخالفان به مقابله برخیزد؛ لذا ابن حجر شافعى نقل مىکند: «ابن جریج در حالى که از عبّاد روزگار به شمار مىرفت و تمام سال را به جز سه روز روزه مىگرفت، از هفتاد زن به عنوان متعه استفاده کرده است». | همچنین [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] از حسن بن زید نقل کرده که گفت: «در محضر [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] بودم که عبدالملک بن جریج مکى وارد شد. امام به او فرمود: درباره متعه حدیثى در اختیار دارى؟ گفت: پدرت محمد بن على از [[انصاری، جابر بن عبدالله|جابر بن عبداللّه انصارى]] روایت کرد که رسول خدا صلّىاللّهعلیهوآله طى خطبهاى فرمود: اى مردم! خداوند در سه صورت نزدیکى با زنان را بر شما حلال کرده است: 1. همسرانى که ارث مىبردند (ازدواج دائم) 2. همسرانى که ارث نمىبرند (ازدواج موقت: متعه) 3. کنیزان برده (ملک یمین)». این سؤال و جواب تأمل برانگیز است؛ نوع سؤال امام درباره متعه- که از آراى مختص به شیعه محسوب مىشود- توجه و عنایت دیرینه امام علیهالسّلام به اوست؛ همان طور که در نوع جواب او هم که مطلب را به عنوان حدیث امام باقر علیهالسّلام نقل مىکند، ظرافت و نکته سنجى ویژهاى وجود دارد. اما اینکه روایت را از طریق جابر نقل مىکند، احتمالا پوششى است تا عامه مردم آن را بپذیرند و نگویند: چگونه او با اینکه درک حضور نکرده از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نقل حدیث مىکند! کارى که خود امام باقر علیهالسّلام- احیانا- در برابر افکار مردم انجام مىداد. آگاه بودن از مسأله متعه در آن روزگار از ویژگىهاى خالصترین صحابه و تابعان به شمار مىرفت؛ یعنى کسانى که تمایل به مذهب اهل بیت داشتند؛ امثال ابن مسعود، ابىّ بن کعب، ابن عباس، جابر بن عبداللّه و...؛ از این رو بعید نیست که فردى چون ابن جریج هم به این گروه پیوسته بوده است. کارى که ابن جریج را بر آن داشت تا چه در نظر و چه در عمل با مخالفان به مقابله برخیزد؛ لذا ابن حجر شافعى نقل مىکند: «ابن جریج در حالى که از عبّاد روزگار به شمار مىرفت و تمام سال را به جز سه روز روزه مىگرفت، از هفتاد زن به عنوان متعه استفاده کرده است». | ||
علاوه بر این، وى جزو اسناد کتاب «[[من لايحضره الفقيه|من لا یحضره الفقیه]]» است. [[ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی|صدوق]] از طریق ابن جریج از ضحاک از ابن عباس روایت مىکند که پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله از مردى بیابانى شترى به چهار صد درهم خرید؛ او پول را گرفته بود، ولى شتر را به پیامبر تحویل نمىداد و داد و ستد را از ریشه انکار مىکرد تا اینکه [[امام علی علیهالسلام|على علیهالسّلام]] آمد و قضاوت قاطع خودش را در این باره انجام داد. از ظاهر نقل این حدیث از ابن جریج چنین به دست مىآید که وى مورد اعتماد صدوق است. [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] نیز او را از اصحاب [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] شمرده است. کشى مىگوید: «محمد بن اسحاق، محمد بن منکدر، عمرو بن خالد واسطى، عبدالملک بن جریج و حسین بن علوان کلبى همه از رجال اهل سنتاند ولى محبتى شدید نسبت به خاندان اهل بیت دارند». [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]] مىگوید: «دور نیست که اظهار نظر کشى ناشى از شدت تقیه او (ابن جریج) باشد و مانند او در میان رجال شیعه فراوان یافت مىشود». | علاوه بر این، وى جزو اسناد کتاب «[[من لايحضره الفقيه|من لا یحضره الفقیه]]» است. [[ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی|صدوق]] از طریق ابن جریج از ضحاک از ابن عباس روایت مىکند که پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله از مردى بیابانى شترى به چهار صد درهم خرید؛ او پول را گرفته بود، ولى شتر را به پیامبر تحویل نمىداد و داد و ستد را از ریشه انکار مىکرد تا اینکه [[امام علی علیهالسلام|على علیهالسّلام]] آمد و قضاوت قاطع خودش را در این باره انجام داد. از ظاهر نقل این حدیث از ابن جریج چنین به دست مىآید که وى مورد اعتماد صدوق است. [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] نیز او را از اصحاب [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] شمرده است. کشى مىگوید: «محمد بن اسحاق، محمد بن منکدر، عمرو بن خالد واسطى، عبدالملک بن جریج و حسین بن علوان کلبى همه از رجال اهل سنتاند ولى محبتى شدید نسبت به خاندان اهل بیت دارند». [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]] مىگوید: «دور نیست که اظهار نظر کشى ناشى از شدت تقیه او (ابن جریج) باشد و مانند او در میان رجال شیعه فراوان یافت مىشود». |