۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'زه ای' به 'زهای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
خطابهها و مواعظی که در این کتاب جمع شده، بهترین قطعات عرفانی اسلامی است که در آنها، از لزوم محبت به کاینات و ترجیح نفوس دیگر بر نفس خویش، یعنی ایثار، سخن رفته است. صوفی کامل هرگز ترسی از آتش دوزخ ندارد. او در پی وصال است. صوفی کامل همه چیز را از خدا میبیند. بهشت و دوزخ به چشم او یکی است. آنچه میخواهد وصال دوست است. اما نویسنده بااینکه صوفی کاملی است و ادعا میکند که همه پردههای ظاهری از برابر چشمان او برداشته شده و او را بینایی کامل عطا گشته است، باز حفظ ظاهر را به مراد دل عوام سخن میگوید. او میکوشد که درهای دوزخ را به روی مسلمانان ببندد و به بهشتشان رهبری کند. وی در مواعظ خود، لغات و اصطلاحات علمی - عرفانی کم به کار میبرد، با همه اینها، یکی از مستمعان دایمی شیخ گفته که چیزی از مواعظ او نفهمیده است.<ref>ر.ک: عیوضی، رشید، 1352، ص379</ref> | خطابهها و مواعظی که در این کتاب جمع شده، بهترین قطعات عرفانی اسلامی است که در آنها، از لزوم محبت به کاینات و ترجیح نفوس دیگر بر نفس خویش، یعنی ایثار، سخن رفته است. صوفی کامل هرگز ترسی از آتش دوزخ ندارد. او در پی وصال است. صوفی کامل همه چیز را از خدا میبیند. بهشت و دوزخ به چشم او یکی است. آنچه میخواهد وصال دوست است. اما نویسنده بااینکه صوفی کاملی است و ادعا میکند که همه پردههای ظاهری از برابر چشمان او برداشته شده و او را بینایی کامل عطا گشته است، باز حفظ ظاهر را به مراد دل عوام سخن میگوید. او میکوشد که درهای دوزخ را به روی مسلمانان ببندد و به بهشتشان رهبری کند. وی در مواعظ خود، لغات و اصطلاحات علمی - عرفانی کم به کار میبرد، با همه اینها، یکی از مستمعان دایمی شیخ گفته که چیزی از مواعظ او نفهمیده است.<ref>ر.ک: عیوضی، رشید، 1352، ص379</ref> | ||
نویسنده بااینکه از آوردن اصطلاحات عرفانی خودداری میکند، ولی به هیچ وجه از تعلیم مقدمات تصوف روی گردان نیست. او میکوشد بفهماند که زخارف دنیایی، میان عاشق و معشوق - که جز خدا نیست - حجابی بیش نیست. انسان باید بکوشد تا این ححاب از میان برداشته شود. او مردم را به نیکی و احسان میخواند، ولو این احسان موجب ضرر ظاهری آنان باشد. او در عین فروتنی و تواضع، خود را محکی برای شناسایی خلق الله معرفی میکند و منظورش این است که او میتواند اشخاص مستعد را از غیر مستعد تشخیص دهد. اما گاهی ادعاهای بزرگی میکند و عبارات غیر متعارف بر زبان میآورد؛ مثلاًمیگوید که من مافوق عقول مردم هستم و هفتاد باب از علم لدنی به روی من گشاده شده که وسعت هریک از آن بابها به قدر مابین زمین و آسمان است؛ یا میگوید که کره ارض را به من مسلم داشتند، اینک مشرق و غرب و بر و بحر و جبال و صحاری و تمامی اقطار آن، مرا به قطبیت خطاب میکنند. به هرصورت وی بااینکه یکی از اقطاب بزرگ زمان خویش بود، ولی نظر | نویسنده بااینکه از آوردن اصطلاحات عرفانی خودداری میکند، ولی به هیچ وجه از تعلیم مقدمات تصوف روی گردان نیست. او میکوشد بفهماند که زخارف دنیایی، میان عاشق و معشوق - که جز خدا نیست - حجابی بیش نیست. انسان باید بکوشد تا این ححاب از میان برداشته شود. او مردم را به نیکی و احسان میخواند، ولو این احسان موجب ضرر ظاهری آنان باشد. او در عین فروتنی و تواضع، خود را محکی برای شناسایی خلق الله معرفی میکند و منظورش این است که او میتواند اشخاص مستعد را از غیر مستعد تشخیص دهد. اما گاهی ادعاهای بزرگی میکند و عبارات غیر متعارف بر زبان میآورد؛ مثلاًمیگوید که من مافوق عقول مردم هستم و هفتاد باب از علم لدنی به روی من گشاده شده که وسعت هریک از آن بابها به قدر مابین زمین و آسمان است؛ یا میگوید که کره ارض را به من مسلم داشتند، اینک مشرق و غرب و بر و بحر و جبال و صحاری و تمامی اقطار آن، مرا به قطبیت خطاب میکنند. به هرصورت وی بااینکه یکی از اقطاب بزرگ زمان خویش بود، ولی نظر تازهای در تصوف نداشته است.<ref>ر.ک: همان، ص379-380</ref> | ||
در انتهای کتاب، به حالات شیخ در زمان وفات و وصایای وی به فرزندان سخن رفته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/6526/1/374 ر.ک: متن کتاب، ص374-375]</ref> | در انتهای کتاب، به حالات شیخ در زمان وفات و وصایای وی به فرزندان سخن رفته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/6526/1/374 ر.ک: متن کتاب، ص374-375]</ref> |