۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '،ص' به '، ص') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده کتابش را پس از صلوات بر محمد و خاندان طاهرینش و صلوات ویژه بر امام غائب منتظر، با اشاره به سبب نگارش کتاب در ادای حق اساتید خویش و مطالب مطرحشده در آن، آغاز کرده است: و بعد بر صاحبان خرد و دانش روشن است که معلم و استاد را بر متعلم و شاگرد خود حق بزرگی است و حتی گفتهاند که حقوق معلم و آموزگار، اولی و اقدم از حقوق پدر است؛ زیرا پدر باعث حیات بدن، ولی آموزگار و معلم موجب حیات روح است. پدر علت ناقصه زندگانی موقت و فانی و معلم و آموزگار سبب تام و علت تامه زندگانی ابدی و جاودانی است. پدر، تو را برای معرضیت بلیات و آفات تربیت و معلم برای سلامتی و امان از مهلکات مهیا و مجهز میکند؛ پس این حقیر بهجهت ادای حقوق اساتید عظام و معلمین کرام خود، خصوصاً زعما و پایهگذاران حوزه علمیه قم و بالاخص مرحوم [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله مؤسس حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی]]... و سایر علما و فضلا و مدرسین، شروع به تألیف این کتاب که در تاریخ حوزه علمیه قم و معاریف آن از اول تأسیس در سال 1340ق، تا امروز که سال 1373 هجری است، نموده و نام آن را «آثار الحجة یا تاریخ و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم» گذارده و در آن شرح احوال و آثار [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله مؤسس]] و ارکان دیگر حوزه و مدرسین و اساتید و فضلای گذشته و حاضر و آثاری که این دانشگاه از روز نخست خود تاکنون تحویل جامعه داده از فارغالتحصیلان و مجتهدین و علما و مروجین و گویندگان و خطبای نامی و وعاظ شهیر و ادبا و شعرای بصیر و فضلای جوان که در آتیه پرچمداران جامعه و خود بزرگترین آثار این حوزهاند با حوادث مهمه و ضایعات مولمه و ورود شخصیتهای مهم و قضایای دیگر نگارش داده، با صدها گراور (تصویر) از تمثال بزرگان حوزه و غیره در اختیار عموم برادران ایمانی و دیگران میگذارم<ref>[https://noorlib.ir/book/view/15419?pageNumber=2&viewType=pdf ر.ک: مقدمه، جزء اول، ص3-2]</ref>. | نویسنده کتابش را پس از صلوات بر محمد و خاندان طاهرینش و صلوات ویژه بر امام غائب منتظر، با اشاره به سبب نگارش کتاب در ادای حق اساتید خویش و مطالب مطرحشده در آن، آغاز کرده است: و بعد بر صاحبان خرد و دانش روشن است که معلم و استاد را بر متعلم و شاگرد خود حق بزرگی است و حتی گفتهاند که حقوق معلم و آموزگار، اولی و اقدم از حقوق پدر است؛ زیرا پدر باعث حیات بدن، ولی آموزگار و معلم موجب حیات روح است. پدر علت ناقصه زندگانی موقت و فانی و معلم و آموزگار سبب تام و علت تامه زندگانی ابدی و جاودانی است. پدر، تو را برای معرضیت بلیات و آفات تربیت و معلم برای سلامتی و امان از مهلکات مهیا و مجهز میکند؛ پس این حقیر بهجهت ادای حقوق اساتید عظام و معلمین کرام خود، خصوصاً زعما و پایهگذاران حوزه علمیه قم و بالاخص مرحوم [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله مؤسس حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی]]... و سایر علما و فضلا و مدرسین، شروع به تألیف این کتاب که در تاریخ حوزه علمیه قم و معاریف آن از اول تأسیس در سال 1340ق، تا امروز که سال 1373 هجری است، نموده و نام آن را «آثار الحجة یا تاریخ و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم» گذارده و در آن شرح احوال و آثار [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله مؤسس]] و ارکان دیگر حوزه و مدرسین و اساتید و فضلای گذشته و حاضر و آثاری که این دانشگاه از روز نخست خود تاکنون تحویل جامعه داده از فارغالتحصیلان و مجتهدین و علما و مروجین و گویندگان و خطبای نامی و وعاظ شهیر و ادبا و شعرای بصیر و فضلای جوان که در آتیه پرچمداران جامعه و خود بزرگترین آثار این حوزهاند با حوادث مهمه و ضایعات مولمه و ورود شخصیتهای مهم و قضایای دیگر نگارش داده، با صدها گراور (تصویر) از تمثال بزرگان حوزه و غیره در اختیار عموم برادران ایمانی و دیگران میگذارم<ref>[https://noorlib.ir/book/view/15419?pageNumber=2&viewType=pdf ر.ک: مقدمه، جزء اول، ص3-2]</ref>. | ||
اولین شرح حال با عنوان «هدية إلی [[حائری یزدی، عبدالکریم|آيةالله المؤسس و الزعيم الأول الحائري]]»، به زندگانی مؤسس حوزه علمیه قم اختصاص یافته است. نویسنده پس از اشاره به نام بزرگانی چون آیات عظام کوهکمری، صدرالدین موسوی، خوانساری و بروجردی، در ضمن ابیاتی عربی، این کتاب را هدیه کوچکی به زعیم اول، [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله حائری]] و دیگر بزرگان حوزه علمیه دانسته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/15419?pageNumber=3&viewType=pdf ر.ک: مقدمه، جزء | اولین شرح حال با عنوان «هدية إلی [[حائری یزدی، عبدالکریم|آيةالله المؤسس و الزعيم الأول الحائري]]»، به زندگانی مؤسس حوزه علمیه قم اختصاص یافته است. نویسنده پس از اشاره به نام بزرگانی چون آیات عظام کوهکمری، صدرالدین موسوی، خوانساری و بروجردی، در ضمن ابیاتی عربی، این کتاب را هدیه کوچکی به زعیم اول، [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله حائری]] و دیگر بزرگان حوزه علمیه دانسته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/15419?pageNumber=3&viewType=pdf ر.ک: مقدمه، جزء اول، ص 3]</ref>. | ||
وی در توصیف آیتالله حائری مینویسد: به نام و یاد تو ای پیشوای بزرگوار و مؤسس عالیمقدار! ای [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله حایری]]! ای پایهگذار این اساس متین و بنای مکین که از در و بام و شالوده آن بوی حقیقت و معنویت به مشام جان میرسد و روح انسان را شاد میکند و دل اهل ایمان را صفا و دیده اهل وفا را نور و ضیا میدهد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/15419?pageNumber=4&viewType=pdf ر.ک: همان، ص4]</ref>. | وی در توصیف آیتالله حائری مینویسد: به نام و یاد تو ای پیشوای بزرگوار و مؤسس عالیمقدار! ای [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله حایری]]! ای پایهگذار این اساس متین و بنای مکین که از در و بام و شالوده آن بوی حقیقت و معنویت به مشام جان میرسد و روح انسان را شاد میکند و دل اهل ایمان را صفا و دیده اهل وفا را نور و ضیا میدهد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/15419?pageNumber=4&viewType=pdf ر.ک: همان، ص4]</ref>. | ||
سپس از [[بروجردی، سید حسین|آیتالله بروجردی]] با عنوان «پرچمدار بزرگ و رادمرد سترگ، آخرین علامه دوران و بزرگترین نابغه جهان»، یاد کرده<ref>ر.ک: همان، ص5</ref> و مینویسد: «ای زعیم اکرم و ای امام افخم، بیتردید که اجر و پاداشت از [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله مؤسس]] کمتر نباشد؛ زیرا شالوده و پیریزی این اساس را آن مرد بزرگ ریخت و بنا را تو بالا برده و کنگره آن را به عرش اعلا رساندی. کی و کجا قم به خود دیده که هزاران ستاره فروزان در گرد یک ماه تابان، رجم شیاطین نموده و زینت آسمان و زمین باشند»<ref>[https://noorlib.ir/book/view/15419?pageNumber=6&viewType=pdf ر.ک: همان، ص6]</ref>. | سپس از [[بروجردی، سید حسین|آیتالله بروجردی]] با عنوان «پرچمدار بزرگ و رادمرد سترگ، آخرین علامه دوران و بزرگترین نابغه جهان»، یاد کرده<ref>ر.ک: همان، ص5</ref> و مینویسد: «ای زعیم اکرم و ای امام افخم، بیتردید که اجر و پاداشت از [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله مؤسس]] کمتر نباشد؛ زیرا شالوده و پیریزی این اساس را آن مرد بزرگ ریخت و بنا را تو بالا برده و کنگره آن را به عرش اعلا رساندی. کی و کجا قم به خود دیده که هزاران ستاره فروزان در گرد یک ماه تابان، رجم شیاطین نموده و زینت آسمان و زمین باشند»<ref>[https://noorlib.ir/book/view/15419?pageNumber=6&viewType=pdf ر.ک: همان، ص6]</ref>. |