۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ده اند' به 'دهاند') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[زحیلی، وهبه|زحیلی]]، نگاهی عام به فقه داشته و آن را دانش حقوقی کاربردی برای آینده جهان اسلام میداند. وی برای کاربرد دانش فقه در قانونگذاری و در این زمانه، که وحی و نبوت در دسترس مسلمانان نیست، تسامح را در بهرهگیری از مذهبهای فقهی روا دانسته و تجویز میکند، چراکه فقه یک مذهب، فقه همه شریعت اسلام نیست. او بر این باور است که به هنگام وضع قانون، بایسته است که هر کدام از آرای فقهی که مصلحت مردم را بیشتر تأمین کند و با تحول و عرفدرست زمانه(که منافاتی با احکام اسلام نداشته باشد) سازگاری بیشتری داشته باشد، اخذ شود. بدینگونه است که مقصدهای کلی شریعت در کنار مصلحت مردم رعایت خواهد شد. البته، نباید در این کار، (بدانگونه که برخی، اجرای حدود و عقوبات شرعی را در جامعهای که از حقیقت اسلام دور مانده است، دنبال کرده و آنها را بر مردم تحمیل میکنند)، جوهر و مضمون حقیقی دین رها گردیده و به ظواهر آن پرداخته شده و اصل انگاشته شود. [[زحیلی، وهبه|زحیلی]] چشمانداز خوبی را برای اسلام و فقه در آینده جهان اسلام میبیند و از اینکه برخی از قوانین مدنی و جنایی اسلام به یاری قوانین موضوعۀ امروزی آمدهاند، خشنود است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، جلد 1، ص 6-8</ref> | [[زحیلی، وهبه|زحیلی]]، نگاهی عام به فقه داشته و آن را دانش حقوقی کاربردی برای آینده جهان اسلام میداند. وی برای کاربرد دانش فقه در قانونگذاری و در این زمانه، که وحی و نبوت در دسترس مسلمانان نیست، تسامح را در بهرهگیری از مذهبهای فقهی روا دانسته و تجویز میکند، چراکه فقه یک مذهب، فقه همه شریعت اسلام نیست. او بر این باور است که به هنگام وضع قانون، بایسته است که هر کدام از آرای فقهی که مصلحت مردم را بیشتر تأمین کند و با تحول و عرفدرست زمانه(که منافاتی با احکام اسلام نداشته باشد) سازگاری بیشتری داشته باشد، اخذ شود. بدینگونه است که مقصدهای کلی شریعت در کنار مصلحت مردم رعایت خواهد شد. البته، نباید در این کار، (بدانگونه که برخی، اجرای حدود و عقوبات شرعی را در جامعهای که از حقیقت اسلام دور مانده است، دنبال کرده و آنها را بر مردم تحمیل میکنند)، جوهر و مضمون حقیقی دین رها گردیده و به ظواهر آن پرداخته شده و اصل انگاشته شود. [[زحیلی، وهبه|زحیلی]] چشمانداز خوبی را برای اسلام و فقه در آینده جهان اسلام میبیند و از اینکه برخی از قوانین مدنی و جنایی اسلام به یاری قوانین موضوعۀ امروزی آمدهاند، خشنود است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، جلد 1، ص 6-8</ref> | ||
روش [[زحیلی، وهبه|زحیلی]] در تألیف کتاب اینگونه است که: وی فقه شریعت را با تکیه بر قرآن، سنت و دلیل عقلی استنباط میکند و فقط به فقه سنت بسنده نمینماید. او این کتاب را با نگاه فقه مقارن میان مذهبهای چهارگانه اهل سنت و برخی مذاهب دیگر نوشته و از منابع دست اول هریک از این مذهبها بهره گرفته است. او دقت زیادی در ارزیابی و نقل حدیثها نموده و احکام فقهی هر مسألهای از هر مذهب را بیرون آورده و بروشنی بیان کرده است، تا نیاز مقلدان برآورده شود. در این کتاب به مسائل مبتلابه پرداخته شده است و از آنها که در جامعه امروز بشری جای ندارند(مانند احکام بردگان)، پرهیز گردیده است. همچنین، از میان آرای فقهی، آرای اکثر یا جمهور فقیهان ترجیح داده | روش [[زحیلی، وهبه|زحیلی]] در تألیف کتاب اینگونه است که: وی فقه شریعت را با تکیه بر قرآن، سنت و دلیل عقلی استنباط میکند و فقط به فقه سنت بسنده نمینماید. او این کتاب را با نگاه فقه مقارن میان مذهبهای چهارگانه اهل سنت و برخی مذاهب دیگر نوشته و از منابع دست اول هریک از این مذهبها بهره گرفته است. او دقت زیادی در ارزیابی و نقل حدیثها نموده و احکام فقهی هر مسألهای از هر مذهب را بیرون آورده و بروشنی بیان کرده است، تا نیاز مقلدان برآورده شود. در این کتاب به مسائل مبتلابه پرداخته شده است و از آنها که در جامعه امروز بشری جای ندارند(مانند احکام بردگان)، پرهیز گردیده است. همچنین، از میان آرای فقهی، آرای اکثر یا جمهور فقیهان ترجیح داده شدهاند (مگر آنهایی که با زندگی امروزین سازگار نباشند و یا امروزه، نزد هیچ مجتهدی رجحان نداشته باشند) به گونهای که هر مقلدی بتواند به هنگام ضرورت یا نیاز و یا چنانچه عذر دارد، از آن بهره ببرد. | ||
این کتاب از سادگی اسلوب، روانی کلام، ذکر مثال، تناسب با فهم امروزه، و با آوردن رأی برتر از هر مذهب برخوردار است. ضمن اینکه بحثهایی از موضوعهای تازه در زندگی مردم را نیز دربردارد.<ref>ر.ک: همان، ص 11-8</ref> | این کتاب از سادگی اسلوب، روانی کلام، ذکر مثال، تناسب با فهم امروزه، و با آوردن رأی برتر از هر مذهب برخوردار است. ضمن اینکه بحثهایی از موضوعهای تازه در زندگی مردم را نیز دربردارد.<ref>ر.ک: همان، ص 11-8</ref> |