۱۰۴٬۵۹۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ته اند' به 'تهاند') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
نویسنده در مقدّمه در بارهی اهمّیّت پرداختن به مشاهیر عرفان و فلسفه مینویسد: باری برای صاحب قلمان این مرز و بوم که در حوزه ی فلسفه، عرفان و ادبیات سیر میکنند شاید در این زمانه ی غریب و شگفت از اهم کارها معرّفی این بزرگان باشد، به ویژه که جوانان ما از هر سوی تحت فشارهای غلط فرهنگی واقع شده و الگوهای نامناسب را به ایشان تلقین میکنند. با آنکه بزرگان ما نیز به مانند دیگر انسانها جایز الخطایند امّا واقع این است که زندگی ایشان تا آنجا که اسناد و مدارک نشان میدهد در طریق معنویت و دین کوشیده اند و نهایت سعیشان را مبذول درک توحید و فهم آیات بلند الهی کردهاند و برای فهم و عمل آن ریاضتها کشیده و تعلیم و تربیتها شده اند. و همین امور در ساخته شدن ایشان و به کمال رسیدنشان بسیار مفید بوده است... <ref>مقدّمه، ص 12</ref>. | نویسنده در مقدّمه در بارهی اهمّیّت پرداختن به مشاهیر عرفان و فلسفه مینویسد: باری برای صاحب قلمان این مرز و بوم که در حوزه ی فلسفه، عرفان و ادبیات سیر میکنند شاید در این زمانه ی غریب و شگفت از اهم کارها معرّفی این بزرگان باشد، به ویژه که جوانان ما از هر سوی تحت فشارهای غلط فرهنگی واقع شده و الگوهای نامناسب را به ایشان تلقین میکنند. با آنکه بزرگان ما نیز به مانند دیگر انسانها جایز الخطایند امّا واقع این است که زندگی ایشان تا آنجا که اسناد و مدارک نشان میدهد در طریق معنویت و دین کوشیده اند و نهایت سعیشان را مبذول درک توحید و فهم آیات بلند الهی کردهاند و برای فهم و عمل آن ریاضتها کشیده و تعلیم و تربیتها شده اند. و همین امور در ساخته شدن ایشان و به کمال رسیدنشان بسیار مفید بوده است... <ref>مقدّمه، ص 12</ref>. | ||
در بحث نام و لقب شبلی مفصّل به استناد منابع مهم عرفانی سخن رفته است و از زبان کسانی چون امام [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم قشیری]]، [[خواجه عبدالله انصاری]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار نیشابوری]]، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]]، [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامی]] و دیگران در این باره مطلب ارائه شده است. اختلاف در ذکر نام شبلی از جمله مقولاتی است که از زبان منابع به آن اشاره شده است. سن او را 87 سال گذارش کردهاند و ولادت او را به سال 247 هجری و وفات او را در سال 334 نوشتهاند. در خصوص مذهب و عقیده ی او نیز اختلافاتی وجود دارد، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] او را سنّیِ مالکی میداند و [[قاضی نورالله شوشتری]] هم او را شیعهی دوازده امامیتلقّی میکند. برخی روایات شبلی را امیر دماوند | در بحث نام و لقب شبلی مفصّل به استناد منابع مهم عرفانی سخن رفته است و از زبان کسانی چون امام [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم قشیری]]، [[خواجه عبدالله انصاری]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار نیشابوری]]، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]]، [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامی]] و دیگران در این باره مطلب ارائه شده است. اختلاف در ذکر نام شبلی از جمله مقولاتی است که از زبان منابع به آن اشاره شده است. سن او را 87 سال گذارش کردهاند و ولادت او را به سال 247 هجری و وفات او را در سال 334 نوشتهاند. در خصوص مذهب و عقیده ی او نیز اختلافاتی وجود دارد، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] او را سنّیِ مالکی میداند و [[قاضی نورالله شوشتری]] هم او را شیعهی دوازده امامیتلقّی میکند. برخی روایات شبلی را امیر دماوند دانستهاند. برخی روایات هم او را متولّد سامره گفتهاند ولی نویسنده وی را از خراسان و از منطقهی اشروسنه دانسته است استاد [[زرینکوب، عبدالحسین|عبدالحسین زرینکوب]] هم همین قول را مورد نظر قرار داده است. <ref>جستجو در تصوّف ایران، ج1، ص 151</ref>. | ||
بخش دوّم کتاب که به تصوّف و سلوک شبلی مربوط است چندین موضوع در آن مورد بحث قرار گرفته است که عبارتند از: 1- تعریف تصوّف و صوفی 2- صحو و سکر 3- مجالس پر شور 4- عشق و فنا 5- سماع و پایکوبی 6- شریعت و طریقت 7- بهشت و دوزخ. طبیعتاً در هر یک از موارد هفتگانه بحث و بررسی های زیادی صورت گرفته و در کنار تحلیل و بیان اصل مسئله نوع نگرش شبلی هم مطرح شده و آن نیز مورد نقد و بررسی و تطبیق با اصول تصوّف قرار گرفته است. نویسندهی عارف، استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در انتهای این بخش عبارتی را از شبلی به روایت [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر|روزبهان بقلی شیرازی]] در [[شرح شطحیات]] نقل میکند که وی گفته حق را بندگانی هستند که قادرند تا با آب دهانشان دوزخ را خاموش سازند<ref>شرح شطحیات، ص 261</ref>. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] این کلام را نقدی تند با دلیلی خوشایند آورده است که نشان از آن دارد که وی به شدّت به ادب و آداب در تمام موارد سلوک و در تمام شرایط قائل بوده و کوچکترین حرف نامعقول و ناخوشایند را از هیچ کس پذیرا نمیشود<ref>متن، ص 50</ref>. | بخش دوّم کتاب که به تصوّف و سلوک شبلی مربوط است چندین موضوع در آن مورد بحث قرار گرفته است که عبارتند از: 1- تعریف تصوّف و صوفی 2- صحو و سکر 3- مجالس پر شور 4- عشق و فنا 5- سماع و پایکوبی 6- شریعت و طریقت 7- بهشت و دوزخ. طبیعتاً در هر یک از موارد هفتگانه بحث و بررسی های زیادی صورت گرفته و در کنار تحلیل و بیان اصل مسئله نوع نگرش شبلی هم مطرح شده و آن نیز مورد نقد و بررسی و تطبیق با اصول تصوّف قرار گرفته است. نویسندهی عارف، استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در انتهای این بخش عبارتی را از شبلی به روایت [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر|روزبهان بقلی شیرازی]] در [[شرح شطحیات]] نقل میکند که وی گفته حق را بندگانی هستند که قادرند تا با آب دهانشان دوزخ را خاموش سازند<ref>شرح شطحیات، ص 261</ref>. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] این کلام را نقدی تند با دلیلی خوشایند آورده است که نشان از آن دارد که وی به شدّت به ادب و آداب در تمام موارد سلوک و در تمام شرایط قائل بوده و کوچکترین حرف نامعقول و ناخوشایند را از هیچ کس پذیرا نمیشود<ref>متن، ص 50</ref>. |