پرش به محتوا

ابن ‌وکیع، حسن بن ‌علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
}}
}}


'''ابن وکیع، ابومحمد حسن بن ‌علی''' (د 393ق/1003م)، ادیب و شاعر مصری. وکیع لقب نیای دوم او محمد بن ‌خلف است.
'''ابومحمد حسن بن ‌علی تنیسی''' (متوفای 393ق/1003م)، ادیب و شاعر مصری. وکیع لقب نیای دوم او محمد بن ‌خلف است.
   
   
==ولادت==
==ولادت==
ابن ‌وکیع که در اصل بغدادی بود، در تِنّیس مصر تولد یافت.
اِبْنِ وَکیع که در اصل بغدادی بود، در تِنّیس مصر تولد یافت.


==خاندان==
==خاندان==
نیایش وکیع (د 306ق/918م) که قاضی اهواز و برخی شهرهای دیگر بود، در فقه، قرآن، نحو، تاریخ و شعر دست داشت و از جمله تألیفات او کتاب اخبار القضاه چاپ شده است.  
نیایش وکیع (متوفای 306ق/918م) که قاضی اهواز و برخی شهرهای دیگر بود، در فقه، قرآن، نحو، تاریخ و شعر دست داشت و از جمله تألیفات او کتاب اخبار القضاه چاپ شده است.  


==پیشه==
==پیشه==
خط ۵۶: خط ۵۶:


==خصوصیات اخلاقی==
==خصوصیات اخلاقی==
از برخی اثار ابن ‌وکیع بر می‌آید که وی اصولاً طبعی آرام و قانع داشته است. او خود در یک دوبیتی اشاره می‌کند که همت او به گمنامی قانع و خرسند است و به همین جهت گوشه عافیت و سلامت را برگزیده است با اینهمه او از برخی خوشگذرانی‌ها و شادخواری‌ها روی بر نمی‌تافت.  
از برخی آثار ابن ‌وکیع بر می‌آید که وی اصولاً طبعی آرام و قانع داشته است. او خود در یک دوبیتی اشاره می‌کند که همت او به گمنامی قانع و خرسند است و به همین جهت گوشه عافیت و سلامت را برگزیده است با اینهمه او از برخی خوشگذرانی‌ها و شادخواری‌ها روی بر نمی‌تافت.  


==مذهب==
==مذهب==
در مآخذ پیشین به مذهب او اشاره‌ای نکرده‌اند، ولی کراجکی از او قطعه‌ای در مدح امیرالمؤمنین علی(ع) نقل کرده که شاید بر تشیع او دلالت داشته باشد. امین نیز به استناد همین شعر، او را شیعی می‌داند.
در مآخذ پیشین به مذهب او اشاره‌ای نکرده‌اند، ولی کراجکی از او قطعه‌ای در مدح [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین علی(ع)]] نقل کرده که شاید بر تشیع او دلالت داشته باشد. امین نیز به استناد همین شعر، او را شیعی می‌داند.


==ویژگی‌های علمی==
==ویژگی‌های علمی==
ثعالبی او را شاعری چیره‌دست و عالمی جامع وصف کرده که در زمان خود از تمامی همگنان پیشی گرفته بود و «بدایعی در سخن داشته که اوهام را مسحور و افهام را تسخیر می‌کرده است». دیگران نیز او را با اوصافی از این قبیل ستوده‌اند. ذهبی نیز که وی را دانشمندی علامه و شاعری بلیغ به‌شمار آورده، در تأیید ادعای خود به کتاب المنصف او در سرقات متنبّی و نقد شعر او، استناد کرده است. با اینهمه، از آنجا که او در این کتاب بر متنبی خرده گرفته، بسیاری از بزرگان ادب، بر او تاخته و کتابهایی نیز در رد او و دفاع از متنبی نوشته اند و از جمله آنان ابن ‌جنی است که کتابی با عنوان النقض علی ابن ‌وکیع فی شعر المتنبّی و تخطئته در پاسخ او نوشته است.  
[[ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد|ثعالبی]] او را شاعری چیره‌دست و عالمی جامع وصف کرده که در زمان خود از تمامی همگنان پیشی گرفته بود و «بدایعی در سخن داشته که اوهام را مسحور و افهام را تسخیر می‌کرده است». دیگران نیز او را با اوصافی از این قبیل ستوده‌اند. ذهبی نیز که وی را دانشمندی علامه و شاعری بلیغ به‌شمار آورده، در تأیید ادعای خود به کتاب المنصف او در سرقات متنبّی و نقد شعر او، استناد کرده است. با اینهمه، از آنجا که او در این کتاب بر متنبی خرده گرفته، بسیاری از بزرگان ادب، بر او تاخته و کتابهایی نیز در رد او و دفاع از متنبی نوشته اند و از جمله آنان ابن ‌جنی است که کتابی با عنوان النقض علی ابن ‌وکیع فی شعر المتنبّی و تخطئته در پاسخ او نوشته است.
 
ابن ‌وکیع را نصّار به حق شاعر «گل و شراب» خوانده، زیرا علاوه بر قصیده چهار فصل او، حدود 20 قطعه و قصیده از مجموع 83 شعر موجود در دیوان، به وصف بهار و گل اختصاص دارد و نام انبوهی گل چون، شقایق، آس، بنفسج، آذریون، بهار، کافور و جلّنار یا میوه‌هایی چون زردآلو، نارنج، ترنج و زیتون در میان این اشعار پراکنده است. در کنار شعر «گل و بهار»، 19 قصیده و قطعه در باب خمر سروده شده است، بدین ترتیب ملاحظه می‌شود که برای مضامین دیگری چون غزل و هجا و اندرز جای زیادی باقی نمی‌ماند.  
ابن ‌وکیع را نصّار به حق شاعر «گل و شراب» خوانده، زیرا علاوه بر قصیده چهار فصل او، حدود 20 قطعه و قصیده از مجموع 83 شعر موجود در دیوان، به وصف بهار و گل اختصاص دارد و نام انبوهی گل چون، شقایق، آس، بنفسج، آذریون، بهار، کافور و جلّنار یا میوه‌هایی چون زردآلو، نارنج، ترنج و زیتون در میان این اشعار پراکنده است. در کنار شعر «گل و بهار»، 19 قصیده و قطعه در باب خمر سروده شده است، بدین ترتیب ملاحظه می‌شود که برای مضامین دیگری چون غزل و هجا و اندرز جای زیادی باقی نمی‌ماند.  
این گروه از اشعار ابن ‌وکیع، همه روان و پاک و خالی از پیچ و تابهای لغوی و معنایی است و صنعت‌گویی هیچ‌گاه مورد نظر شاعر نبوده است. لطافت این اشعار موجب شده که نویسندگان پس از او، مقدار درخور توجهی از آنها را نقل کنند. مثلاً ثعالبی در کنار انبوهی شعر، قصیده مربعه (قصیده‌ای که به قطعات دوبیتی بخش شده و هر دو بیتی، 4 قافیه مشترک دارد) او را نقل کرده و ارجوزه نسبتاً مفصل او را نیز، در وصف فصول چهارگانه سال (ستایش بهار و نکوهش سه فصل دیگر) آورده است.  
این گروه از اشعار ابن ‌وکیع، همه روان و پاک و خالی از پیچ و تابهای لغوی و معنایی است و صنعت‌گویی هیچ‌گاه مورد نظر شاعر نبوده است. لطافت این اشعار موجب شده که نویسندگان پس از او، مقدار درخور توجهی از آنها را نقل کنند. مثلاً ثعالبی در کنار انبوهی شعر، قصیده مربعه (قصیده‌ای که به قطعات دوبیتی بخش شده و هر دو بیتی، 4 قافیه مشترک دارد) او را نقل کرده و ارجوزه نسبتاً مفصل او را نیز، در وصف فصول چهارگانه سال (ستایش بهار و نکوهش سه فصل دیگر) آورده است.