۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ذهبى' به 'ذهبى') |
جز (جایگزینی متن - 'صفدى' به 'صفدى') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
وى ظاهراً در جوانى به مصر رفت و به خدمت شيخ و استادش، محمد قونوى (د672ق) رسيد و با عارف نامدار ابن سبعين (د669ق) ديدار كرد. ابن سبعين جدّ مادرى او بود و گويند كه در اين ديدار، عفيف را از شيخش قونوى نيز برتر شمرد. | وى ظاهراً در جوانى به مصر رفت و به خدمت شيخ و استادش، محمد قونوى (د672ق) رسيد و با عارف نامدار ابن سبعين (د669ق) ديدار كرد. ابن سبعين جدّ مادرى او بود و گويند كه در اين ديدار، عفيف را از شيخش قونوى نيز برتر شمرد. | ||
تلمسانى ظاهراً از طريق قونوى با عرفان ابن عربى (د638ق) نيز آشنا شد. چه، او به اعتقاد صفدى در گفتار و كردار شيوه ابن عربى را اختيار كرده بود. | تلمسانى ظاهراً از طريق قونوى با عرفان ابن عربى (د638ق) نيز آشنا شد. چه، او به اعتقاد [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در گفتار و كردار شيوه ابن عربى را اختيار كرده بود. | ||
وى آنگاه در خانقاه سعيد السعداى قاهره اقامت گزيد و با شمسالدين ايكى، شيخ الشيوخ آنجا، ارتباط يافت. او در قاهره در 661ق1263/م صاحب فرزندى به نام شمسالدين محمد شد. | وى آنگاه در خانقاه سعيد السعداى قاهره اقامت گزيد و با شمسالدين ايكى، شيخ الشيوخ آنجا، ارتباط يافت. او در قاهره در 661ق1263/م صاحب فرزندى به نام شمسالدين محمد شد. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در منابع، به سفر وى به آسياى صغير (روم) نيز اشاره شده است. گويند كه وى در روم 40 نوبت و هر بار 40 روز خلوت گزيد، اما [[ذهبى]] اين روايت را مبالغهآميز مىخواند. | در منابع، به سفر وى به آسياى صغير (روم) نيز اشاره شده است. گويند كه وى در روم 40 نوبت و هر بار 40 روز خلوت گزيد، اما [[ذهبى]] اين روايت را مبالغهآميز مىخواند. | ||
وى بعدها عازم دمشق شد و در برخى از مشاغل دولتى به خدمت پرداخت. صفدى او را مسئول خزانهدارى دمشق خوانده است، اما گروهى فرزندش محمد را عهدهدار اين منصب دانستهاند. | وى بعدها عازم دمشق شد و در برخى از مشاغل دولتى به خدمت پرداخت. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] او را مسئول خزانهدارى دمشق خوانده است، اما گروهى فرزندش محمد را عهدهدار اين منصب دانستهاند. | ||
او در سرزمين شام، اعتبار فراوانى كسب كرد؛ داستان مشاجر او با اسعد ابن سديد كه در ركاب ملك منصور به دمشق آمده بود، بيانگر منزلت و جايگاه والاى او در نزد مردم و حاكم دمشق است. | او در سرزمين شام، اعتبار فراوانى كسب كرد؛ داستان مشاجر او با اسعد ابن سديد كه در ركاب ملك منصور به دمشق آمده بود، بيانگر منزلت و جايگاه والاى او در نزد مردم و حاكم دمشق است. |
ویرایش