۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '(د ' به '(متوفای ') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
==معاصران وى== | ==معاصران وى== | ||
ابوعلى با حكيمان، دانشمندان و اديبان عصر خويش داد و ستد علمى و پيوند مهر و كين داشته است. از آن ميان، ابوسليمان سجستانى ( | ابوعلى با حكيمان، دانشمندان و اديبان عصر خويش داد و ستد علمى و پيوند مهر و كين داشته است. از آن ميان، ابوسليمان سجستانى (متوفای پس از 391 ق)، مسكويه را از اعيان زمان دانسته و او را بسى ارج نهاده است. وى در صفوان الحكمة كه آن را در حيات مسكويه و دربارۀ مردان علم و حكمت نوشته، از آنچه در باب مسكويه در حد گنجايش آن كتاب ذكر كرده، خشنود نبوده و وعده داده است تا رسالهاى جداگانه كه بتواند همۀ «شنيدهها و ديدههاى خود را در سيرت نيكو و اخلاق پاک» مسكويه در بر گيرد، بپردازد. | ||
رفتار ابوحيان توحيدى با مسكويه، همچون با ديگر دوستان فرزانهاش، ضد و نقيض بود: گاه خشنود و ستاينده، گاه ناخشنود و نكوهنده. گاه مسكويه را به بخل و دورويى با خويشتن، گنگى، تکروى، سود نبردن از فرصت حضور ابوسليمان در رى و كوشش در راه باطل دست يافتن به كيميا، شيفتگى به نوشتههاى [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زكرياى رازى]] و به هدر دادن روزهاى عمر، سود نبردن از اقامت 5 سالۀ ابوالحسن عامرى در رى و نهادن وقت و توان و دل در خدمت سلطان و بخل به دانگ و قيراط و تكۀ نان و جامۀ كهنه، متهم مىكند و در عين حال شعر او را به زيبايى و لفظ او را به پاکيزگى مىستايد و گاه 175 مسأله از مسائل بغرنج فلسفى، علمى و ادبى خود را در رسالههايى گرد مىآورد و براى مسكويه مىفرستد و پاسخ آنها را فروتنانه و شاگردانه و با ستايش آگاهانه، از او مىخواهد و او را «گنجينۀ دانشهاى شگفت و اسرار حكمت» مىخواند، ولى مسكويه در برابر كژخوييها و بدگوييهاى او با وى سخن به شكيبايى و مهر و همدردى مىگويد. | رفتار ابوحيان توحيدى با مسكويه، همچون با ديگر دوستان فرزانهاش، ضد و نقيض بود: گاه خشنود و ستاينده، گاه ناخشنود و نكوهنده. گاه مسكويه را به بخل و دورويى با خويشتن، گنگى، تکروى، سود نبردن از فرصت حضور ابوسليمان در رى و كوشش در راه باطل دست يافتن به كيميا، شيفتگى به نوشتههاى [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زكرياى رازى]] و به هدر دادن روزهاى عمر، سود نبردن از اقامت 5 سالۀ ابوالحسن عامرى در رى و نهادن وقت و توان و دل در خدمت سلطان و بخل به دانگ و قيراط و تكۀ نان و جامۀ كهنه، متهم مىكند و در عين حال شعر او را به زيبايى و لفظ او را به پاکيزگى مىستايد و گاه 175 مسأله از مسائل بغرنج فلسفى، علمى و ادبى خود را در رسالههايى گرد مىآورد و براى مسكويه مىفرستد و پاسخ آنها را فروتنانه و شاگردانه و با ستايش آگاهانه، از او مىخواهد و او را «گنجينۀ دانشهاى شگفت و اسرار حكمت» مىخواند، ولى مسكويه در برابر كژخوييها و بدگوييهاى او با وى سخن به شكيبايى و مهر و همدردى مىگويد. |