۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '(د ' به '(متوفای ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==تخصص== | ==تخصص== | ||
آغاز شاعری ابن نصوح را در روزگار ابوسعید بهادرخان ایلخانی (736ق) دانستهاند و به گفته تذکرهنویسان، وی مثنوی مشهور دهنامه خود را به نام غیاثالدین محمد بن رشیدالدین ( | آغاز شاعری ابن نصوح را در روزگار ابوسعید بهادرخان ایلخانی (736ق) دانستهاند و به گفته تذکرهنویسان، وی مثنوی مشهور دهنامه خود را به نام غیاثالدین محمد بن رشیدالدین (متوفای 736ق) وزیر نامور و ادبپرور این سلطان به نظم کشید. ابن نصوح در شاعری خود را شاگرد [[سلمان ساوجی، سلمان بن محمد|سلمان ساوجی]] (متوفای 778ق) دانسته و بدین امر افتخار کرده است. وی ظاهراً مدتها در مصاحبت سلمان به سر میبرده است. پس از فروپاشی حکومت ایلخانان و بنیان نهادن حکومت جلایریان به دست شیخ حسن ایلکانی (741-757ق/1340-1356م)، ابن نصوح به دربار جلایریان راه جست و نزد سلاطین این سلسله ارج بسیار یافت. ابن نصوح را باید شاعر عهد جلایریان دانست، زیرا تقریباً تا آخر عمر در خدمت پادشاهان این سلسله و مداح آنان بود، با این همه تنها قصیدهای چند از وی در ستایش سلطان حسین بن شیخ اویس و سلطان احمد جلایر باقی مانده است. ابن نصوح در مرگ سلطان حسین جلایر که در تبریز به دست برادرش احمد کشته شد، مرثیهای مؤثر سروده و عجیب آنکه در انتهای همین مرثیه جلوس احمد را نیز تهنیت گفته است. ابن نصوح غیر از سلاطین جلایری، کمالالدین علی یعنی کمالالدین علی یلغز، وزیر سلاطین جلایری و عبدالرحمن نامی را که ظاهراً از وابستگان دولت ایلکانی بوده، مدح کرده است. همچنین وی قصیدهای در ستایش خواجه غیاثالدین محمد معروف به شیخ کججی (متوفای 778ق/1376م)، از اکابر عرفا و بزرگان تبریز، دارد. ابن نصوح چنانکه از اشعارش بر میآید، بیشتر عمر را در تبریز گذرانده و زمانی که به ناچار در خدمت سلاطین جلایری در بغداد به سر میبرده، همواره اشتیاق فراوان خود را به بازگشت به تبریز اظهار میکرده است. با اینهمه از وی قصیدهای غرّا در ستایش بغداد باقی مانده که در آن بغداد با بهشت مقایسه شده است. | ||
از نظر تقیالدین گرچه شعر ابن نصوح مرتبتی ندارد، اما پیش از این شهرت تمام داشته و مستعدان میپسندیدهاند. به نظر میآید که داوری تقیالدین به مقتضای سلیقه مردمان روزگار وی و رواج سبک هندی ــ که با سبک عراقی معارضه میکرده ــ بوده باشد. به هر حال اگرچه مقدار کمی از قصاید و غزلیات وی باقی مانده، ولی همین اندک نیز نمودار استادی و مهارت او در سرودن قصاید استوار و غزلهای روان است. شیوه او در سخن همان شیوه استادش سلمان است و چون اغلب شاعران سده 8ق، در اشعار وی مضامین عاشقانه و افکار عارفانه درهم آمیخته است. | از نظر تقیالدین گرچه شعر ابن نصوح مرتبتی ندارد، اما پیش از این شهرت تمام داشته و مستعدان میپسندیدهاند. به نظر میآید که داوری تقیالدین به مقتضای سلیقه مردمان روزگار وی و رواج سبک هندی ــ که با سبک عراقی معارضه میکرده ــ بوده باشد. به هر حال اگرچه مقدار کمی از قصاید و غزلیات وی باقی مانده، ولی همین اندک نیز نمودار استادی و مهارت او در سرودن قصاید استوار و غزلهای روان است. شیوه او در سخن همان شیوه استادش سلمان است و چون اغلب شاعران سده 8ق، در اشعار وی مضامین عاشقانه و افکار عارفانه درهم آمیخته است. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
اما تقیالدین کاشی کنارهگیری ابن نصوح از ملازمت دربار و عزلت گزیدن او را پس از مرگ سلطان احمد جلایر دانسته است که باتوجه به اینکه سلطان احمد ( | اما تقیالدین کاشی کنارهگیری ابن نصوح از ملازمت دربار و عزلت گزیدن او را پس از مرگ سلطان احمد جلایر دانسته است که باتوجه به اینکه سلطان احمد (متوفای 813ق) 20 سال پس از مرگ ابن نصوح زنده بوده است، این سخن درست به نظر نمیرسد. برخی از معاصران نیز در اینباره دچار اشتباه شدهاند. | ||
==آثار== | ==آثار== |