۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مى' به 'مى') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'تهاند' به 'تهاند') |
||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
در این چاپ، ضمن اصلاح برخی علامتگذاریها برای روشنتر شدن بحث و دستهبندی بهتر مطالب، تیترها و عناوینی در متن اضافه شده است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-6</ref>. | در این چاپ، ضمن اصلاح برخی علامتگذاریها برای روشنتر شدن بحث و دستهبندی بهتر مطالب، تیترها و عناوینی در متن اضافه شده است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-6</ref>. | ||
در ابتدای کتاب در توضیح درباره محتوای آن میخوانیم: موضوع بحث، مفهوم تکامل در تاریخ و به تعبیر دیگر تکامل اجتماعى و پیشرفت اجتماعى انسان است. علما براى انسان قائل به دو تکاملند: یکى تکامل طبیعى و زیستى که در زیستشناسى خوانده و دیدهاید، که انسان را کاملترین حیوان و آخرین حلقه تکامل طبیعى حیوانات | در ابتدای کتاب در توضیح درباره محتوای آن میخوانیم: موضوع بحث، مفهوم تکامل در تاریخ و به تعبیر دیگر تکامل اجتماعى و پیشرفت اجتماعى انسان است. علما براى انسان قائل به دو تکاملند: یکى تکامل طبیعى و زیستى که در زیستشناسى خوانده و دیدهاید، که انسان را کاملترین حیوان و آخرین حلقه تکامل طبیعى حیوانات دانستهاند. معنى تکامل طبیعى روشن است؛ یعنى تکاملى که جریان طبیعت بدون دخالت و خواست خود انسان به وجود آورده است. ازاین جهت میان انسان و سایر حیوانات تفاوتى نیست؛ یعنى یک مسیر طبیعى جبرى قهرى هر حیوانى را به مرحلهاى رسانده است؛ انسان را هم همان جریان به مرحلهاى که امروز ما او را انسان مىنامیم و او را نوعى خاص در مقابل سایر انواع مىدانیم، رسانده است. | ||
ولى تکامل تاریخى یا تکامل اجتماعى، یعنى سیر جدیدى از تکامل که در این سیر جدید، طبیعت به آن شکل دخالت ندارد. این تکامل، تکامل اکتسابى است؛ یعنى تکاملى است که انسان با دست خود آن را کسب کرده است و دورهبهدوره هم آن را از طریق تعلیم و تعلّم - نه وراثت - منتقل کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7-8</ref>. | ولى تکامل تاریخى یا تکامل اجتماعى، یعنى سیر جدیدى از تکامل که در این سیر جدید، طبیعت به آن شکل دخالت ندارد. این تکامل، تکامل اکتسابى است؛ یعنى تکاملى است که انسان با دست خود آن را کسب کرده است و دورهبهدوره هم آن را از طریق تعلیم و تعلّم - نه وراثت - منتقل کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7-8</ref>. | ||