۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== [[' به '==وابستهها== {{وابستهها}} [[') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مى' به 'مى') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مؤلف در بخشهایی از کتاب، از اطلاعات و مطالب شخصیتی به نام [[طباطبایی، سید عبدالعزیز|حاج سید عبدالعزیز طباطبایى]] که به تعبیر وی «محقق و کتابشناس بزرگ معاصر و حفید [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|صاحب عروه]]» بوده، استفاده نموده است؛ بهعنوان مثال در پاورقی، ص207 با عنوان یادداشتهای [[طباطبایی، سید عبدالعزیز|حاج آقا عزیز طباطبایی]]، مطلبی را ذکر میکند. او خود متذکر میشود که: «در این دفتر، گذشته از منابع مکتوب که نام و مشخصات کاملشان در «کتابنامه» پایان کتاب آمده است، با انبوه اسناد تاریخى منتشرنشدهاى روبهرو | مؤلف در بخشهایی از کتاب، از اطلاعات و مطالب شخصیتی به نام [[طباطبایی، سید عبدالعزیز|حاج سید عبدالعزیز طباطبایى]] که به تعبیر وی «محقق و کتابشناس بزرگ معاصر و حفید [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|صاحب عروه]]» بوده، استفاده نموده است؛ بهعنوان مثال در پاورقی، ص207 با عنوان یادداشتهای [[طباطبایی، سید عبدالعزیز|حاج آقا عزیز طباطبایی]]، مطلبی را ذکر میکند. او خود متذکر میشود که: «در این دفتر، گذشته از منابع مکتوب که نام و مشخصات کاملشان در «کتابنامه» پایان کتاب آمده است، با انبوه اسناد تاریخى منتشرنشدهاى روبهرو مىشوید که در تدوین مباحث کتاب، از آنها بهره وافر گرفتهایم. گفتنى است که، بخشى درخور ملاحظه از این اسناد، در طول دهه 1360ش، به لطف [[طباطبایی، سید عبدالعزیز|مرحوم حاج سید عبدالعزیز طباطبایى]]، در اختیار راقم سطور قرار گرفت و بخش دیگر، به لطف و عنایت جناب آقاى علىاکبر اشعرى...»<ref>ر.ک: همان، ص17 و 18</ref>. | ||
زندگینامه سید محمدکاظم با ذکر شجرهنامه و نسب او آغاز شده است. وی که از تبار امام دوم شیعیان حضرت امام مجتبى(ع) بوده است، بنا به اصحّ اقوال در سال 1253ق، در یکى از دهات یزد موسوم به کسنویه (که اینک جزء شهر شده است) در خانوادهاى کشاورز چشم به جهان گشوده است. در بخش اول کتاب همچنین تحصیلات سید در ایران و عراق مورد بررسی قرار گرفته است. | زندگینامه سید محمدکاظم با ذکر شجرهنامه و نسب او آغاز شده است. وی که از تبار امام دوم شیعیان حضرت امام مجتبى(ع) بوده است، بنا به اصحّ اقوال در سال 1253ق، در یکى از دهات یزد موسوم به کسنویه (که اینک جزء شهر شده است) در خانوادهاى کشاورز چشم به جهان گشوده است. در بخش اول کتاب همچنین تحصیلات سید در ایران و عراق مورد بررسی قرار گرفته است. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
عنوان بخش هشتم، همان عنوان کتاب، «فراتر از روش آزمون – خطا» است. نویسنده در قسمتی از این بخش بر این مطلب تأکید میکند که مشکله بزرگ مردم ما، بهویژه بخشى از مدیران جامعه، اتخاذ روش «آزمون - خطا» است. بسا اوقات، «بدون مطالعه و پژوهش»، آنهم پژوهشى «جامع و استوار»، «بدون حسابرسى کافى و کارشناسهگانه»، «بدون محاسبه دقیق سود و هزینه»، «بدون برنامهریزى پخته و حسابشده» و...، دست به کار مىزنیم و راهى که دیگران - کورانه، یا کژاندیشانه - در آن سوى آبها در پیش گرفتهاند، ما نیز افتان و خیزان تعقیب میکنیم. این مشکل، بهویژه در عصر «غربگرفتگى»، سخت گریبانگیر من و ما است؛ یک روز مفتون سوسیالیسمیم، دیگر روز شیفته لیبرالیسم، سوم روز افسونشده پلورالیسم و... هرگاه هم مشکلى پیشآمد، راه دیگر و در واقع، چاه دیگر...! | عنوان بخش هشتم، همان عنوان کتاب، «فراتر از روش آزمون – خطا» است. نویسنده در قسمتی از این بخش بر این مطلب تأکید میکند که مشکله بزرگ مردم ما، بهویژه بخشى از مدیران جامعه، اتخاذ روش «آزمون - خطا» است. بسا اوقات، «بدون مطالعه و پژوهش»، آنهم پژوهشى «جامع و استوار»، «بدون حسابرسى کافى و کارشناسهگانه»، «بدون محاسبه دقیق سود و هزینه»، «بدون برنامهریزى پخته و حسابشده» و...، دست به کار مىزنیم و راهى که دیگران - کورانه، یا کژاندیشانه - در آن سوى آبها در پیش گرفتهاند، ما نیز افتان و خیزان تعقیب میکنیم. این مشکل، بهویژه در عصر «غربگرفتگى»، سخت گریبانگیر من و ما است؛ یک روز مفتون سوسیالیسمیم، دیگر روز شیفته لیبرالیسم، سوم روز افسونشده پلورالیسم و... هرگاه هم مشکلى پیشآمد، راه دیگر و در واقع، چاه دیگر...! | ||
[[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|صاحب عروه]]، امّا - چنانکه حیات سیاسیاش نشان | [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|صاحب عروه]]، امّا - چنانکه حیات سیاسیاش نشان مىدهد - چنین نبود. او پیش از برداشتن هر گام، نخست نیک مىاندیشید که: کجاییم و چه داریم و به کجا مىرویم و چگونه مىرویم؟... از روش «آزمون - خطا»، سکه رایج در عرصه اجتماع و سیاست این ملک، بهدور بود و بهجاى آن، «اندیشه و دانش و درایت و توفیق» را نشانده بود؛ لاجرم از «حسرت و ندامت» فرجام کار، دور بود و از آنان نبود که احیاناًً در پایان عمر، نهتنها از «سیئات» خود، بلکه ناگزیرند از برخى از بهظاهر «حسنات» خویش نیز «استغفار» کنند. | ||
ابوالحسنی، سپس ابراز امیدواری کرده که اگر خواننده این دفتر، از خوانش این کتاب، تنها ضرورت همین نکته را دریابد، نویسنده بهره خویش را از رنجى که در تدوین این دفتر برده، گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص225-226</ref>. | ابوالحسنی، سپس ابراز امیدواری کرده که اگر خواننده این دفتر، از خوانش این کتاب، تنها ضرورت همین نکته را دریابد، نویسنده بهره خویش را از رنجى که در تدوین این دفتر برده، گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص225-226</ref>. | ||
در بخش نهم و دهم کتاب، مواضع سیاسی – اجتماعی سید در پیش از مشروطیت و در عصر مشروطیت مطالعه شده است. [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|صاحب عروه]] در تواریخ مشروطیت بهعنوان یکى از منتقدان و مخالفان مشروطه - بلکه یکى از عناصر اصلى و محورى گروه منتقد - شناخته | در بخش نهم و دهم کتاب، مواضع سیاسی – اجتماعی سید در پیش از مشروطیت و در عصر مشروطیت مطالعه شده است. [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|صاحب عروه]] در تواریخ مشروطیت بهعنوان یکى از منتقدان و مخالفان مشروطه - بلکه یکى از عناصر اصلى و محورى گروه منتقد - شناخته مىشود. البته، موضع سید در قبال مشروطه، از آغاز تا فرجام، یکسان نبود و وى در طول دوران مشروطیت، بهتناسب شرایط و اوضاع، در مجموع، سه مرحله کلى را از سر گذراند که عبارت بوده از: موافقت مشروط با مشروطه، امتناع وی از قبول و تأیید خواستههاى جناح تندرو و سکولار مشروطه (به رهبرى امثال تقىزاده)، عدم تأیید مشروطه وارداتى و امتناع از تأیید اصل مشروطیت. نویسنده در این بخش به تشریح این سه مرحله پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص355-412</ref>. | ||
نویسنده همچنین در بخش یازدهم کتاب بر این نکته تأکید میکند که اختلاف [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] با [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|صاحب عروه]] و همفکران او در جریان مشروطیت، عمدتاًً ناشی از اختلاف آنان در «تشخیص موضوع»، یعنی تشخیص ماهیت واقعی جریانها و مبدأ و مآل اشخاص و گروههای دستاندرکار مشروطیت (نظیر تقیزاده) بوده است. | نویسنده همچنین در بخش یازدهم کتاب بر این نکته تأکید میکند که اختلاف [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] با [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|صاحب عروه]] و همفکران او در جریان مشروطیت، عمدتاًً ناشی از اختلاف آنان در «تشخیص موضوع»، یعنی تشخیص ماهیت واقعی جریانها و مبدأ و مآل اشخاص و گروههای دستاندرکار مشروطیت (نظیر تقیزاده) بوده است. |