۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مى' به 'مى') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
برخى از آداب تعلیم و تعلّم و نیز روش کسب دانش در این کتاب یادآورى شده است. | برخى از آداب تعلیم و تعلّم و نیز روش کسب دانش در این کتاب یادآورى شده است. | ||
مؤلف مىگوید: علماى اسلام علم را به دو گونه تقسیم کردهاند: علمى که تحصیلش واجب عینى است، مثل: علم به توحید و صفات و... علمى که تحصیلش واجب کفایى است که شامل سایر علوم | مؤلف مىگوید: علماى اسلام علم را به دو گونه تقسیم کردهاند: علمى که تحصیلش واجب عینى است، مثل: علم به توحید و صفات و... علمى که تحصیلش واجب کفایى است که شامل سایر علوم مىشود. در این کتاب، مؤلف به برخى موارد که در واجب عینى یا کفایى بودن آن اختلاف واقع شده، اشاره میکند<ref>ر.ک: همان، ص20-22</ref>. | ||
از جمله در باب عیادت مریض و دعا در حق عطسهکننده مىگوید: برخى آن را واجب کفایى دانستهاند، ولى اهل ظاهر به وجوب عینى آن دو قائلند و در اینباره به حدیث براء بن عازب از پیامبر(ص) استدلال میکنند. اما خود مؤلف بر این عقیده است که معناى فرمایش پیامبر(ص)، استحباب و فضیلت داشتن اینگونه اعمال است، نه وجوب عینى یا کفایى داشتن<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>. | از جمله در باب عیادت مریض و دعا در حق عطسهکننده مىگوید: برخى آن را واجب کفایى دانستهاند، ولى اهل ظاهر به وجوب عینى آن دو قائلند و در اینباره به حدیث براء بن عازب از پیامبر(ص) استدلال میکنند. اما خود مؤلف بر این عقیده است که معناى فرمایش پیامبر(ص)، استحباب و فضیلت داشتن اینگونه اعمال است، نه وجوب عینى یا کفایى داشتن<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>. | ||
مؤلف بهمناسبت، در ابواب مختلف کتاب، اشعارى را نیز یادآور | مؤلف بهمناسبت، در ابواب مختلف کتاب، اشعارى را نیز یادآور مىشود که قابل توجه است، از جمله این بیت: | ||
«ما يدرك العلم إلا مشتغل بالعلم همته القرطاس و القلم». | «ما يدرك العلم إلا مشتغل بالعلم همته القرطاس و القلم». | ||
از برخى ابواب کتاب، مخصوصاً باب «فساد التقليد» و... و نیز باب «الحض على لزوم السنة و الاقتصار عليها»، توجه ویژه مؤلف به سنت آشکار | از برخى ابواب کتاب، مخصوصاً باب «فساد التقليد» و... و نیز باب «الحض على لزوم السنة و الاقتصار عليها»، توجه ویژه مؤلف به سنت آشکار مىشود. | ||
مؤلف بهجاى عبارت «و عترتي» که در حدیث ثقلین آمده، از عبارت «سنّتي» در این دو باب استفاده کرده است. وی در کتاب نسبت به خلیفه اول و دوم، عنایت ویژهاى نشان داده و از پیامبر(ص) روایتى را نقل میکند که ایشان فرمودهاند: «اقتدوا باللّذين من بعدي: أبوبكر و عمر»<ref>ر.ک: همان، ص473-475</ref>. | مؤلف بهجاى عبارت «و عترتي» که در حدیث ثقلین آمده، از عبارت «سنّتي» در این دو باب استفاده کرده است. وی در کتاب نسبت به خلیفه اول و دوم، عنایت ویژهاى نشان داده و از پیامبر(ص) روایتى را نقل میکند که ایشان فرمودهاند: «اقتدوا باللّذين من بعدي: أبوبكر و عمر»<ref>ر.ک: همان، ص473-475</ref>. |