پرش به محتوا

مصحف خاموشان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ،' به '،'
جز (جایگزینی متن - '« ' به '«')
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
خط ۶۷: خط ۶۷:
مسلّماً جمع این همه شاهد و تنظیم آن با سوره‌های قرآن کاری صعب و دشوار است که بدون شناختی کامل از مولانا، شعر و قرآن چنین تدوینی از محالات است. امّا سابقه‌ی درخشان علمی‌نویسنده و این که در دین‌شناسی و عرفان و به ویژه در مولوی‌شناسی دستی بلند دارد کار را بر وی آسان ساخته و اینهمه نقش عجب را از برای دیده‌ی هنرمندان و مشتاقان قرآن و عرفان پدید آورده است.
مسلّماً جمع این همه شاهد و تنظیم آن با سوره‌های قرآن کاری صعب و دشوار است که بدون شناختی کامل از مولانا، شعر و قرآن چنین تدوینی از محالات است. امّا سابقه‌ی درخشان علمی‌نویسنده و این که در دین‌شناسی و عرفان و به ویژه در مولوی‌شناسی دستی بلند دارد کار را بر وی آسان ساخته و اینهمه نقش عجب را از برای دیده‌ی هنرمندان و مشتاقان قرآن و عرفان پدید آورده است.


نویسنده کتاب [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در آخر مقدّمه خود می‌گوید: باری آنچه که در این اثر مشاهده می‌کنید برای نخستین بار است که تدوینی بر اساس سوره‌های قرآن دارد و از سوره ی مبارکه «حمد» تا سوره مبارکه «ناس» را در برگرفته و آیات خاص هر سوره را در آن طبق شماره ترتیب نموده است. وجود این کتاب که مصحف خاموشان نام گرفته در حقیقت مکمّل کار پیشین ، یعنی [[آیات مثنوی معنوی]] است و انجام آن می‌تواند کار را برای فهم بهتر مطالب عرفانی مولانا از طرفی، و از طرفی هم کار مشتاقان قرآن را راحت‌تر کرده و به فهم آیات نزدیکشان سازد. امید است که مشتاقان مولانا با این اثر به حقیقتِ مولانا که عارفی دیندار و مسلمان و قرآن شناس است هرچه بهتر و بیشتر نزدیک شوند و برای اساتید مولوی پژوه هم کاری مرجع و قابل استناد باشد. به هر روی از هرکه این اثر را می‌خواند و بهره می‌گیرد التماس دعا داشته و آروزی این راقم هم این است که این کار عرفانی و قرآنی مورد رضایت خدا و پیامبر(ص) قرار گرفته و باعث خرسندی ولیِّ عارف او یعنی سراینده‌ی [[دیوان کبیر]] نیز باشد<ref>مقدمه، صص 26-25</ref>.
نویسنده کتاب [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در آخر مقدّمه خود می‌گوید: باری آنچه که در این اثر مشاهده می‌کنید برای نخستین بار است که تدوینی بر اساس سوره‌های قرآن دارد و از سوره ی مبارکه «حمد» تا سوره مبارکه «ناس» را در برگرفته و آیات خاص هر سوره را در آن طبق شماره ترتیب نموده است. وجود این کتاب که مصحف خاموشان نام گرفته در حقیقت مکمّل کار پیشین، یعنی [[آیات مثنوی معنوی]] است و انجام آن می‌تواند کار را برای فهم بهتر مطالب عرفانی مولانا از طرفی، و از طرفی هم کار مشتاقان قرآن را راحت‌تر کرده و به فهم آیات نزدیکشان سازد. امید است که مشتاقان مولانا با این اثر به حقیقتِ مولانا که عارفی دیندار و مسلمان و قرآن شناس است هرچه بهتر و بیشتر نزدیک شوند و برای اساتید مولوی پژوه هم کاری مرجع و قابل استناد باشد. به هر روی از هرکه این اثر را می‌خواند و بهره می‌گیرد التماس دعا داشته و آروزی این راقم هم این است که این کار عرفانی و قرآنی مورد رضایت خدا و پیامبر(ص) قرار گرفته و باعث خرسندی ولیِّ عارف او یعنی سراینده‌ی [[دیوان کبیر]] نیز باشد<ref>مقدمه، صص 26-25</ref>.


در این کتاب ما با متنی کاملاً دینی مواجه هستیم و نویسنده سعی دارد که مولانا را فردی مقیّد به دین و شریعت نشان بدهد که در تمام کارهای مولوی شناسی او این دید کاملاً برجسته و نمایان است و از این بابت با دیگر پژوهندگان مولوی و مثنوی تفاوتی مشخّص دارد. برای نمونه اگر از کتاب شاهدی را بخواهیم در نظر آوریم توجّه به نخستین سوره‌یعنی سوره‌ی حمد می‌تواند روال کار ، گستردگی و دقّت پژوهشگر را به ما نشان بدهد، ضمن اینکه ما از هر دو متن قرآنی و شعری نیز نصیبی وافر می‌بریم. در ذیل سوره حمد که متن و ترجمه‌ی آن دیده می‌شود حدود یازده مورد شاهد آورده که مولانا نام این سوره را در غزلیات خود وارد کرده است و در واقع این به منزله‌ی تمهیدی برای ورود به آیات مندرج در سوره‌ی حمد است. بعد از آن به تفکیک آیات از شماره 1 تا 7 تمام مواردی که با همان الفاظ وجود داشته را به ترتیب قرار داده است. مثلاً برای آیه‌ی نخست «الحمدلله ربّ العالمین» هفت شاهد آورده است. برای آیه‌ی سوّم دو شاهد و برای آیه‌ی چهارم شش شاهد و به همین ترتیب با اختلاف تعداد برای هر آیه ای می‌توان اشتشهادی را جست که ما را با معنای شعری آیه همراه و هماهنگ می‌کند.
در این کتاب ما با متنی کاملاً دینی مواجه هستیم و نویسنده سعی دارد که مولانا را فردی مقیّد به دین و شریعت نشان بدهد که در تمام کارهای مولوی شناسی او این دید کاملاً برجسته و نمایان است و از این بابت با دیگر پژوهندگان مولوی و مثنوی تفاوتی مشخّص دارد. برای نمونه اگر از کتاب شاهدی را بخواهیم در نظر آوریم توجّه به نخستین سوره‌یعنی سوره‌ی حمد می‌تواند روال کار، گستردگی و دقّت پژوهشگر را به ما نشان بدهد، ضمن اینکه ما از هر دو متن قرآنی و شعری نیز نصیبی وافر می‌بریم. در ذیل سوره حمد که متن و ترجمه‌ی آن دیده می‌شود حدود یازده مورد شاهد آورده که مولانا نام این سوره را در غزلیات خود وارد کرده است و در واقع این به منزله‌ی تمهیدی برای ورود به آیات مندرج در سوره‌ی حمد است. بعد از آن به تفکیک آیات از شماره 1 تا 7 تمام مواردی که با همان الفاظ وجود داشته را به ترتیب قرار داده است. مثلاً برای آیه‌ی نخست «الحمدلله ربّ العالمین» هفت شاهد آورده است. برای آیه‌ی سوّم دو شاهد و برای آیه‌ی چهارم شش شاهد و به همین ترتیب با اختلاف تعداد برای هر آیه ای می‌توان اشتشهادی را جست که ما را با معنای شعری آیه همراه و هماهنگ می‌کند.


بدیهی است که نباید چنین تصوّر کرد که تمام قرآن با الفاظ خاص قدسیِ آن در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] و یا [[دیوان کبیر]] وجود داشته باشد، ولی در عین حال باورمندی و ارادت مولانا به قرآن چنین بوده که در حدّ کرامتی ستودنی توانسته در طول زمان و بدون قصد از این آیات در دل ابیات غزل خود استفاده کند و غزلیات خود را نیز اینگونه قداستی معنوی ببخشد. مثلاً بزرگترین سوره‌ی قرآن که بقره است کسی انتظار ندارد که تمام سوره در شعر مولانا وجود داشته باشد، گرچه حتّی وجود دو سه شاهد نیز وی را در این کار والا و برجسته می‌کرده است در عین حال می‌توان با این کتاب شاهد وسعت آیات در این خصوص بود. در سوره بقره طبق چینش نویسنده آیات: 2، 3، 7، 11، 14، 25، 29، 30، 31، 34، 35، 36، 37، 38، 40، 51، 57، 60، 61، 62، 67، 73، 97، 102، 112، 115، 117، 131، 138، 144، 150، 151، 153، 156، 184، 187، 221، 245، 249، 250، 253، 255، 256، 258، 259، 260، 61، 262، 272، 274، 277، 278 و 285 قید شده است، یعنی بیش از پنجاه آیه از سوره‌ی بقره در خلال ابیات مولانا حضوری چشمگیر و نورانی یافته است و این از عجایب است و به طور حتم کسی با این حجم و با این دقّت تا کنون چنین کاری را نکرده است. امّا از نکته ای که نباید غافل بود این که این تعداد از آیات که در سوره‌ی بقره و یا در دیگر سوره ها آمده است گاه شواهدی متعدّد تا ده مورد را برای خود حفظ کرده است و اگر این مکرّرات را هم در نظر بگیریم که در دیوان کبیر پراکنده است باید به وسعت حضور آیات در این کتاب شعری اشاره داشته باشیم.
بدیهی است که نباید چنین تصوّر کرد که تمام قرآن با الفاظ خاص قدسیِ آن در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] و یا [[دیوان کبیر]] وجود داشته باشد، ولی در عین حال باورمندی و ارادت مولانا به قرآن چنین بوده که در حدّ کرامتی ستودنی توانسته در طول زمان و بدون قصد از این آیات در دل ابیات غزل خود استفاده کند و غزلیات خود را نیز اینگونه قداستی معنوی ببخشد. مثلاً بزرگترین سوره‌ی قرآن که بقره است کسی انتظار ندارد که تمام سوره در شعر مولانا وجود داشته باشد، گرچه حتّی وجود دو سه شاهد نیز وی را در این کار والا و برجسته می‌کرده است در عین حال می‌توان با این کتاب شاهد وسعت آیات در این خصوص بود. در سوره بقره طبق چینش نویسنده آیات: 2، 3، 7، 11، 14، 25، 29، 30، 31، 34، 35، 36، 37، 38، 40، 51، 57، 60، 61، 62، 67، 73، 97، 102، 112، 115، 117، 131، 138، 144، 150، 151، 153، 156، 184، 187، 221، 245، 249، 250، 253، 255، 256، 258، 259، 260، 61، 262، 272، 274، 277، 278 و 285 قید شده است، یعنی بیش از پنجاه آیه از سوره‌ی بقره در خلال ابیات مولانا حضوری چشمگیر و نورانی یافته است و این از عجایب است و به طور حتم کسی با این حجم و با این دقّت تا کنون چنین کاری را نکرده است. امّا از نکته ای که نباید غافل بود این که این تعداد از آیات که در سوره‌ی بقره و یا در دیگر سوره ها آمده است گاه شواهدی متعدّد تا ده مورد را برای خود حفظ کرده است و اگر این مکرّرات را هم در نظر بگیریم که در دیوان کبیر پراکنده است باید به وسعت حضور آیات در این کتاب شعری اشاره داشته باشیم.