پرش به محتوا

جامی، عبدالرحمن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۳: خط ۴۳:
}}
}}


'''نورالدّین عبدالرّحمن‌ جامى‌'''، بزرگ‌ترین و نامدارترین شاعر و عارف قرن نهم هجری قمری و از عالمان نحو، صرف و عروض است که در خانواده‌اى از عالمان خراسان زاده شده است. تاریخ ولادت او در شب بیست‌وسوم شعبان سال هشتصدوهفده (817ق) در روستای خرجرد (خرگرد) گزارش شده است<ref>ر.ک: میرخواند، محمد بن خاوند شاه‌، ج‌7، ص‌5950؛ صفوی، سام‌میرزا، ص‌144؛ مدرس، محمدعلی، ج‌1، ص‌385؛ حکمت علی‌اصغر، ص‌59</ref>.
'''نورالدّین عبدالرّحمن‌ جامى‌''' (817-898ق) بزرگ‌ترین و نامدارترین شاعر و عارف قرن نهم هجری قمری و از عالمان نحو، صرف و عروض است که در خانواده‌اى از عالمان خراسان زاده شده است.
 
== تولد ==
تاریخ ولادت او در شب بیست‌وسوم شعبان سال هشتصدوهفده (817ق) در روستای خرجرد (خرگرد) گزارش شده است<ref>ر.ک: میرخواند، محمد بن خاوند شاه‌، ج‌7، ص‌5950؛ صفوی، سام‌میرزا، ص‌144؛ مدرس، محمدعلی، ج‌1، ص‌385؛ حکمت علی‌اصغر، ص‌59</ref>.


==القاب و تخلص==
==القاب و تخلص==
خط ۴۹: خط ۵۲:


==خاندان==
==خاندان==
پدر جامی، نظام‌الدین احمد بن شمس‌الدین محمد دشتى، از اهالی محله دشت اصفهان است که بر مذهب حنفی بوده‌اند<ref >ر.ک: اصیل‌الدین واعظ، عبدالله، ص‌101</ref>.  
پدر جامی، نظام‌الدین احمد بن شمس‌الدین محمد دشتى، از اهالی محله دشت اصفهان است که بر مذهب حنفی بوده‌اند<ref>ر.ک: اصیل‌الدین واعظ، عبدالله، ص‌101</ref>.  


پدر و نیای جامی در عصر خویش از عالمان دین و سرآمدان زهد و تقوى بوده و پس از هجرت از اصفهان به جام، در خراسان، سال‌ها در آنجا به امر قضا و فتوى اشتغال داشتند<ref>ر.ک: عابدی، محمود، صفحه پنج؛ صفا، ذبیح‌الله. ج‌4، ص‌348</ref>.
پدر و نیای جامی در عصر خویش از عالمان دین و سرآمدان زهد و تقوى بوده و پس از هجرت از اصفهان به جام، در خراسان، سال‌ها در آنجا به امر قضا و فتوى اشتغال داشتند<ref>ر.ک: عابدی، محمود، صفحه پنج؛ صفا، ذبیح‌الله. ج‌4، ص‌348</ref>.
خط ۵۶: خط ۵۹:


==حیات علمی و تحصیلات جامی==
==حیات علمی و تحصیلات جامی==
جامی نخستین سال‌هاى تحصیل خود را به فراگرفتن مقدمات سوادآموزى تا آموختن صرف و نحو عربى نزد پدرش سپری نمود<ref>ر.ک: صفا، ذبیح‌الله، ج‌4، ص‌349</ref>. هنگامى که نظام‌الدین احمد از خرجرد به هرات منتقل شد، عبد‌الرحمن هنوز به بلوغ شرعى نرسیده و در حداثت سن بود. پدر، او را با خود بدان شهر برد و او در نظامیه هرات به تحصیل علوم همت گماشته و در خردسالى نزد معروف‌ترین دانشمند زمان علم آموخت. چنان‌که مختصر تلخیص و شرح مفتاح العلوم سکاکى و مطول سعد تفتازانى و حاشیه آن را از مولانا جنید اصولى که در فنون عربی ماهر و مشهور بود، فراگرفت، سپس به درس خواجه على سمرقندى از شاگردان میر سید شریف جرجانى حاضر شد. وی آنگاه در زمره شاگردان مولانا شهاب‌الدین‌ محمد جاجرمى که از افاضل مباحثان زمان خود بود و سلسله تعلیمش به مولانا سعدالدین تفتازانى مى‌رسید، درآمد و از او نیز کسب فیض نمود. بعد از طى این مراحل، جامى از هرات به سمرقند عزیمت کرده و آنجا در درس قاضى‌زاده رومى که محقق دوران خود بود، حضور یافت<ref>ر.ک: همان؛ کاشفی، حسین بن علی، ج‌1، ص235</ref>.  
جامی نخستین سال‌هاى تحصیل خود را به فراگرفتن مقدمات سوادآموزى تا آموختن صرف و نحو عربى نزد پدرش سپری نمود<ref>ر.ک: صفا، ذبیح‌الله، ج‌4، ص‌349</ref>. هنگامى که نظام‌الدین احمد از خرجرد به هرات منتقل شد، عبد‌الرحمن هنوز به بلوغ شرعى نرسیده و در حداثت سن بود. پدر، او را با خود بدان شهر برد و او در نظامیه هرات به تحصیل علوم همت گماشته و در خردسالى نزد معروف‌ترین دانشمند زمان علم آموخت. چنان‌که مختصر تلخیص و شرح مفتاح العلوم سکاکى و مطول سعد تفتازانى و حاشیه آن را از مولانا جنید اصولى که در فنون عربی ماهر و مشهور بود، فراگرفت، سپس به درس خواجه على سمرقندى از شاگردان میر سید شریف جرجانى حاضر شد. وی آنگاه در زمره شاگردان مولانا شهاب‌الدین‌ محمد جاجرمى که از افاضل مباحثان زمان خود بود و سلسله تعلیمش به مولانا سعدالدین تفتازانى مى‌رسید، درآمد و از او نیز کسب فیض نمود. بعد از طى این مراحل، جامى از هرات به سمرقند عزیمت کرده و آنجا در درس قاضى‌زاده رومى که محقق دوران خود بود، حضور یافت<ref>ر.ک: همان؛ کاشفی، حسین بن علی بن علی، ج‌1، ص235</ref>.  


در تمام این مراحل، حدت ذهن و استعداد کم‌نظیر جامى و قوت بحث و مناظره و تصرف و اظهار نظر او موجب اعجاب همگان شده بود. گفته شده است که او وقت بسیاری را در آموختن صرف نمى‌کرد و چون به درس مى‌رفت جزوه‌اى از هم‌شاگردان خود مى‌گرفت و در آن نظرى مى‌کرد و پس مى‌داد. هنگامی که در درس حاضر مى‌شد، مطالب آن روز را از همه بهتر مى‌دانست و این حافظه نیرومند و هوش فعال و سرعت انتقال را تا پایان عمر حفظ کرد<ref >ر.ک: همان، ص350؛ همان، ص237</ref>.
در تمام این مراحل، حدت ذهن و استعداد کم‌نظیر جامى و قوت بحث و مناظره و تصرف و اظهار نظر او موجب اعجاب همگان شده بود. گفته شده است که او وقت بسیاری را در آموختن صرف نمى‌کرد و چون به درس مى‌رفت جزوه‌اى از هم‌شاگردان خود مى‌گرفت و در آن نظرى مى‌کرد و پس مى‌داد. هنگامی که در درس حاضر مى‌شد، مطالب آن روز را از همه بهتر مى‌دانست و این حافظه نیرومند و هوش فعال و سرعت انتقال را تا پایان عمر حفظ کرد<ref>ر.ک: همان، ص350؛ همان، ص237</ref>.


قاضی‌زاده روم که از ریاضی‌دانان عصر بود و جامی هیئت را نزد او فراگرفته است، بارها جامی را به یکتایی و بی‌همتایی ستوده است<ref>ر.ک: عابدی، محمود، صفحه هفت</ref>.  
قاضی‌زاده روم که از ریاضی‌دانان عصر بود و جامی هیئت را نزد او فراگرفته است، بارها جامی را به یکتایی و بی‌همتایی ستوده است<ref>ر.ک: عابدی، محمود، صفحه هفت</ref>.  
خط ۶۴: خط ۶۷:
صفى‌الدین على واعظ در شرح سودمندى که راجع به تحصیلات جامى در «رشحات عين الحياة» نوشته، از حالات نفسانى استاد خود چند حکایت اعجاب‌انگیز نقل کرده که نشان از نبوغ علمی و تیزهوشی جامی دارد.
صفى‌الدین على واعظ در شرح سودمندى که راجع به تحصیلات جامى در «رشحات عين الحياة» نوشته، از حالات نفسانى استاد خود چند حکایت اعجاب‌انگیز نقل کرده که نشان از نبوغ علمی و تیزهوشی جامی دارد.


جامی در دو مرکز علمى هرات و سمرقند، به‌سرعت علوم متداوله عصر خود، یعنى علوم لسانى و بلاغى و منطق و حکمت و کلام و فقه و اصول و حدیث و قرائت و تفسیر قرآن و ریاضیات و هیئت را فراگرفت، تا آنجا که در همه این فنون صاحب‌نظر شد<ref>ر.ک: صفا، ذبیح‌الله، ج‌4، ص‌350؛ کاشفی، حسین بن علی، ج‌1، ص‌236</ref>.  
جامی در دو مرکز علمى هرات و سمرقند، به‌سرعت علوم متداوله عصر خود، یعنى علوم لسانى و بلاغى و منطق و حکمت و کلام و فقه و اصول و حدیث و قرائت و تفسیر قرآن و ریاضیات و هیئت را فراگرفت، تا آنجا که در همه این فنون صاحب‌نظر شد<ref>ر.ک: صفا، ذبیح‌الله، ج‌4، ص‌350؛ کاشفی، حسین بن علی بن علی، ج‌1، ص‌236</ref>.  


در آثار منظوم جامی، ابیاتی که هرکدام از آن، یا به‌صراحت و یا به‌کنایه به علوم مختلف و اصطلاحات آن اشاره کرده است، فراوان یافت می‌شود که از آنها احاطه و تبحّر وی در آن رشته از علم را گواهی می‌دهد<ref>ر.ک: حکمت، علی‌اصغر، ص‌65</ref>.
در آثار منظوم جامی، ابیاتی که هرکدام از آن، یا به‌صراحت و یا به‌کنایه به علوم مختلف و اصطلاحات آن اشاره کرده است، فراوان یافت می‌شود که از آنها احاطه و تبحّر وی در آن رشته از علم را گواهی می‌دهد<ref>ر.ک: حکمت، علی‌اصغر، ص‌65</ref>.
خط ۷۰: خط ۷۳:
زمانی که شوق سیر و سلوک در دل جامی راه یافت، از سمرقند به خراسان بازگشت و در هرات به خدمت سعد‌الدین‌ کاشغرى (م 860ق)، از مشایخ بزرگ طریقت خواجگان (نقشبندیه) که در محضر خواجه نظام‌الدین خاموش (م 895 یا 898ق) تربیت یافته بود، درآمد. بعد از سعدالدین کاشغرى، جامى رشته ارادت جانشینش خواجه ناصرالدین عبیداللّه احرار (م 895ق) را بر گردن نهاده و چند بار در سمرقند و خراسان با او ملاقات کرد. وی قبل از آن ملاقات‌ها نامه‌نگاری‌های بسیاری با او داشت. جامی در مصنفات منظوم و منثور خود بارها عبیدالله احرار را ستوده و استاد مخدوم خود خوانده و در رثای او ترکیبى مشتمل بر هفت بند سروده است. جامی غیر از مشایخ مذکور از پیشوایان نقشبندى، صوفى مشهور نقشبندى خواجه محمد پارسا (م 822ق) را نیز هنگام عزیمت به سفر حج و عبور او از ولایت جام، زیارت کرده است.
زمانی که شوق سیر و سلوک در دل جامی راه یافت، از سمرقند به خراسان بازگشت و در هرات به خدمت سعد‌الدین‌ کاشغرى (م 860ق)، از مشایخ بزرگ طریقت خواجگان (نقشبندیه) که در محضر خواجه نظام‌الدین خاموش (م 895 یا 898ق) تربیت یافته بود، درآمد. بعد از سعدالدین کاشغرى، جامى رشته ارادت جانشینش خواجه ناصرالدین عبیداللّه احرار (م 895ق) را بر گردن نهاده و چند بار در سمرقند و خراسان با او ملاقات کرد. وی قبل از آن ملاقات‌ها نامه‌نگاری‌های بسیاری با او داشت. جامی در مصنفات منظوم و منثور خود بارها عبیدالله احرار را ستوده و استاد مخدوم خود خوانده و در رثای او ترکیبى مشتمل بر هفت بند سروده است. جامی غیر از مشایخ مذکور از پیشوایان نقشبندى، صوفى مشهور نقشبندى خواجه محمد پارسا (م 822ق) را نیز هنگام عزیمت به سفر حج و عبور او از ولایت جام، زیارت کرده است.


بر اساس آنچه جامی به‌تکرار در کتاب «نفحات الأنس» گفته، زیارت مشایخ بزرگ در دوران کودکى و جوانى، موجب شد تا محبت صوفیان در دل او جاى گیرد<ref>ر.ک: کاشفی، حسین بن علی، ج‌1، ص‌239-242؛ صفا، ذبیح‌الله، ج‌4، ص‌350-352</ref>.
بر اساس آنچه جامی به‌تکرار در کتاب «نفحات الأنس» گفته، زیارت مشایخ بزرگ در دوران کودکى و جوانى، موجب شد تا محبت صوفیان در دل او جاى گیرد<ref>ر.ک: کاشفی، حسین بن علی بن علی، ج‌1، ص‌239-242؛ صفا، ذبیح‌الله، ج‌4، ص‌350-352</ref>.


==صفات اخلاقی جامی==
==صفات اخلاقی جامی==
خط ۹۲: خط ۹۵:
درباره‌ نشانه‌های تعصب مذهبی جامی گفته شده است که وی در کتاب مشهور خود، «نفحات الأنس»، در تراجم احوال صوفیه و عرفا و تمام کسانی که ادنی انتسابی به این طایفه داشته‌اند، شرح حال آنها را به‌تفصیل در کتاب مزبور آورده، اما از ذکر مشاهیر مشایخ صوفیه عرفای شیعه، مانند: سید نعمت‌الله ولی، شیخ آذری طوسی و سید محمد نوربخش و... خودداری کرده است<ref>ر.ک: مایل هروی، نجیب، ص‌18</ref>.  
درباره‌ نشانه‌های تعصب مذهبی جامی گفته شده است که وی در کتاب مشهور خود، «نفحات الأنس»، در تراجم احوال صوفیه و عرفا و تمام کسانی که ادنی انتسابی به این طایفه داشته‌اند، شرح حال آنها را به‌تفصیل در کتاب مزبور آورده، اما از ذکر مشاهیر مشایخ صوفیه عرفای شیعه، مانند: سید نعمت‌الله ولی، شیخ آذری طوسی و سید محمد نوربخش و... خودداری کرده است<ref>ر.ک: مایل هروی، نجیب، ص‌18</ref>.  


برخی نیز با استناد به بخشی از کتاب «شواهد النبوة» که در آن از صحابه رسول اکرم(ص) و اهل بیت رسالت سخن گفته، با توجه به نام بردن با احترام از خلفای اربعه و مقدم داشتن آنها بر اهل‌بیت(ع) و همجنین برخی از اشعار او در مدح اهل‌بیت(ع) چنین نتیجه گرفته‌اند که وی سنی متمایل به شیعه بوده است.
برخی نیز با استناد به بخشی از کتاب «شواهد النبوة» که در آن از صحابه رسول اکرم(ص) و اهل‌بیت رسالت سخن گفته، با توجه به نام بردن با احترام از خلفای اربعه و مقدم داشتن آنها بر اهل‌بیت(ع) و همجنین برخی از اشعار او در مدح اهل‌بیت(ع) چنین نتیجه گرفته‌اند که وی سنی متمایل به شیعه بوده است.


بااین‌وجود برخی از شیعیان ایران که محبتی به جامی دارند، تلاش کرده‌اند تا وی را شیعه باطنی معرفی نمایند؛ ازاین‌رو اشعار و سخنان او را در ستایش خلفای ثلاثه از باب تقیه دانسته‌اند<ref>ر.ک: حکمت، علی‌اصغر، ص‌137-‌139</ref>.
بااین‌وجود برخی از شیعیان ایران که محبتی به جامی دارند، تلاش کرده‌اند تا وی را شیعه باطنی معرفی نمایند؛ ازاین‌رو اشعار و سخنان او را در ستایش خلفای ثلاثه از باب تقیه دانسته‌اند<ref>ر.ک: حکمت، علی‌اصغر، ص‌137-‌139</ref>.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۵:


==آثار جامی==
==آثار جامی==
غالب آثار جامی در دوران سلطان حسین بایقرا، یعنی در ربع آخر زندگانی وی و در فاصله مابین سال‌های (875-898ق) به ظهور رسیده است. جامی در این زمینه بیشتر مدیون علی‌شیر نوایی (م 906ق)، از امرای ادیب، دانش‌پرور و دانش‌گستر دربار این پادشاه است<ref>ر.ک: همان، ص‌7 و ص‌30-31</ref>. تقریبا همه آثار معروف وی شرح و تبیین اندیشه‌هاى ابن عربى، محى‌الدّین، بود و به‌راستى هم در این باب قلمى توانا داشت<ref >ر.ک: عابدی، محمود، ص‌3</ref>.
غالب آثار جامی در دوران سلطان حسین بایقرا، یعنی در ربع آخر زندگانی وی و در فاصله مابین سال‌های (875-898ق) به ظهور رسیده است. جامی در این زمینه بیشتر مدیون علی‌شیر نوایی (م 906ق)، از امرای ادیب، دانش‌پرور و دانش‌گستر دربار این پادشاه است<ref>ر.ک: همان، ص‌7 و ص‌30-31</ref>. تقریبا همه آثار معروف وی شرح و تبیین اندیشه‌هاى ابن عربى، محى‌الدّین، بود و به‌راستى هم در این باب قلمى توانا داشت<ref>ر.ک: عابدی، محمود، ص‌3</ref>.


پس از دولت‌شاه سمرقندى (842-‌900ق) ظاهرا، نخستین کسى که به آثار جامى اشاره کرده و سخن خود را با اسامى کتاب‌هایى از او آراسته است<ref>ر.ک: سمرقندی، دولت‌شاه، ص‌494</ref>، معین‌الدّین اسفزارى است. نام‌برده که بخش اعظم کتاب خود، «روضات الجنات في أوصاف مدينة هرات» را در زمان حیات جامی نوشته است، به آثار او اشاره کرده است<ref>ر.ک: اسفزاری، معین‌الدین، ج‌1، ص26-29</ref>.  
پس از دولت‌شاه سمرقندى (842-‌900ق) ظاهرا، نخستین کسى که به آثار جامى اشاره کرده و سخن خود را با اسامى کتاب‌هایى از او آراسته است<ref>ر.ک: سمرقندی، دولت‌شاه، ص‌494</ref>، معین‌الدّین اسفزارى است. نام‌برده که بخش اعظم کتاب خود، «روضات الجنات في أوصاف مدينة هرات» را در زمان حیات جامی نوشته است، به آثار او اشاره کرده است<ref>ر.ک: اسفزاری، معین‌الدین، ج‌1، ص26-29</ref>.  
خط ۲۲۸: خط ۲۳۱:
# صفا، ذبیح‌الله، «تاریخ ادبیات در ایران»، تهران، فردوس، چاپ هشتم، 1378ش.
# صفا، ذبیح‌الله، «تاریخ ادبیات در ایران»، تهران، فردوس، چاپ هشتم، 1378ش.
# صفوى، سام‌میرزا، «تذکره تحفه سامى»، محقق: همایون فرخ، رکن‌الدین، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1384ش.
# صفوى، سام‌میرزا، «تذکره تحفه سامى»، محقق: همایون فرخ، رکن‌الدین، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1384ش.
# کاشفی، حسین بن علی، «رشحات عين الحياة في مناقب مشايخ الطريقة النقشبندية»، تهران، بنیاد نیکوکارى نوریانى‌، چاپ اول، 1356ش.
# کاشفی، حسین بن علی بن علی، «رشحات عين الحياة في مناقب مشايخ الطريقة النقشبندية»، تهران، بنیاد نیکوکارى نوریانى‌، چاپ اول، 1356ش.
# مشار، خان‌بابا، «مؤلفین کتب چاپى فارسى و عربى»، تهران، بی‌نا، بی‌تا، چاپ اول.
# مشار، خان‌بابا، «مؤلفین کتب چاپى فارسى و عربى»، تهران، بی‌نا، بی‌تا، چاپ اول.
# مدرس، محمدعلی، «ريحانة الأدب في تراجم المعروفين بالكنية أو اللقب»، تهران، خیام، چاپ سوم، 1369ق.
# میرخواند، محمد بن خاوندشاه، «تاريخ روضة الصفاء في سيرة الأنبياء و الملوك و الخلفاء»، مصحح: کیان‌فر، جمشید، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1380ش.
==پانویس==
<references/>
==منابع مقاله==
# اسفزاری، معین‌الدین، «روضات الجنات في أوصاف مدينة هرات»، تحقیق: محمدکاظم امام، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1338ش.
# اصیل‌الدین واعظ، عبدالله، «مقصد الإقبال سلطانیه و مرصد الآمال خاقانیه»، محقق: مایل هروی، نجیب، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، چاپ اول، 1351ش.
# انوشه، حسن، «دانشنامه ادب فارسی»، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1380ش.
# افصح‌زاد، اعلاخان، مقدمه «دیوان جامی»، اثر عبدالرحمن جامی، تصحیح: اعلاخان افصح‌زاد، تهران، مرکز مطالعات ایرانی، چاپ اول، 1378ش.
# مایل هروی، نجیب، مقدمه کتاب «حلیه حلل»، اثر عبدالرحمن جامی، تهران، نوید، چاپ اول، 1361ش.
# عابدی، محمود، مقدمه «نفحات الأنس من حضرات القدس»، اثر عبدالرحمن جامی، تهران مؤسسه اطلاعات، چاپ سوم، 1375ش.
# حکمت، علی‌اصغر، «جامی»، تهران، توس، چاپ سوم، 1386ش.
# خورشاه بن قباد، «تاریخ ایلچی نظام‌شاه»، تصحیح: نصیری، محمدرضا و هانه دا، کویچی، تهران، انجمن آثار مفاخر فرهنگی، چاپ اول، 1379ش.
# خوانساری، محمدباقر، «روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات»، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، 1390ق.
# سمرقندی، دولت‌شاه، «تذكرة الشعراء»، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1382ش.
# صفا، ذبیح‌الله، «تاریخ ادبیات در ایران»، تهران، فردوس، چاپ هشتم، 1378ش.
# صفوی، سام‌میرزا، «تذکره تحفه سامی»، محقق: همایون فرخ، رکن‌الدین، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1384ش.
# کاشفی، حسین بن علی، «رشحات عين الحياة في مناقب مشايخ الطريقة النقشبندية»، تهران، بنیاد نیکوکاری نوریانی‏، چاپ اول، 1356ش.
# مشار، خان‌بابا، «مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی»، تهران، بی‌نا، بی‌تا، چاپ اول.
# مدرس، محمدعلی، «ريحانة الأدب في تراجم المعروفين بالكنية أو اللقب»، تهران، خیام، چاپ سوم، 1369ق.
# مدرس، محمدعلی، «ريحانة الأدب في تراجم المعروفين بالكنية أو اللقب»، تهران، خیام، چاپ سوم، 1369ق.
# میرخواند، محمد بن خاوندشاه، «تاريخ روضة الصفاء في سيرة الأنبياء و الملوك و الخلفاء»، مصحح: کیان‌فر، جمشید، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1380ش.
# میرخواند، محمد بن خاوندشاه، «تاريخ روضة الصفاء في سيرة الأنبياء و الملوك و الخلفاء»، مصحح: کیان‌فر، جمشید، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1380ش.
خط ۲۷۵: خط ۲۵۷:


[[بهارستان جامی]]  
[[بهارستان جامی]]  
[[بهارستان (تصحیح و تعلیق اکبرزاده)]]
[[شرح رباعيات جامی در علم حقایق و تصوف]]


[[شرح ملا جامي علی متن الکافیة في النحو]]  
[[شرح ملا جامي علی متن الکافیة في النحو]]