۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد محمدحسين طباطبايى' به 'سيد محمدحسين طباطبايى') |
جز (جایگزینی متن - 'امام صادق' به 'امام صادق') |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
سه- نويسنده گرامى چنين نوشته است: «... عن الصادق(ع) قال: ما من مؤمن إلا و فيه دعابة و كان رسولالله(ص) يداعب و لا يقول إلا حقا و في الكافي مسندا عن معمر بن خلاد، قال: سألت أباالحسن(ع) فقلت: جعلت فداك الرجل يكون مع القوم، فيمضي بينهم كلام يمزحون و يضحكون، فقال: لا بأس ما لم يكن - فظننت أنه عنى الفحش - ثم قال: إن رسولالله(ص) كان يأتيه الأعرابي فيأتي إليه الهدية ثم يقول مكانه: أعطنا ثمن هديتنا، فيضحك رسولالله(ص) و كان إذا اغتم يقول: ما فعل الأعرابي أتانا». | سه- نويسنده گرامى چنين نوشته است: «... عن الصادق(ع) قال: ما من مؤمن إلا و فيه دعابة و كان رسولالله(ص) يداعب و لا يقول إلا حقا و في الكافي مسندا عن معمر بن خلاد، قال: سألت أباالحسن(ع) فقلت: جعلت فداك الرجل يكون مع القوم، فيمضي بينهم كلام يمزحون و يضحكون، فقال: لا بأس ما لم يكن - فظننت أنه عنى الفحش - ثم قال: إن رسولالله(ص) كان يأتيه الأعرابي فيأتي إليه الهدية ثم يقول مكانه: أعطنا ثمن هديتنا، فيضحك رسولالله(ص) و كان إذا اغتم يقول: ما فعل الأعرابي أتانا». | ||
مترجم محترم، متن مذكور را چنين ترجمه كرده است: «... از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود: مؤمنى نيست مگر اينكه از مزاح بهرهاى دارد و رسول خدا(ص) مزاح مىفرمود و جز مطالب حق چيزى نمىگفت. در «كافى» از معمر بن خلاد روايت شده كه گفت: از حضرت رضا(ع) پرسيدم قربانت گردم انسان در ميان جمعى قرار گرفته، سخنى پيش مىآيد، مزاح مىكنند و مىخندند! فرمود: مانعى نيست، اگر نباشد - راوى گويد من يقين كردم منظور حضرت فحش دادن و ناسزا گفتن است - بعد فرمود: مرد عربى پيش رسول خدا(ص) مىآمد و براى حضرت هديه مىآورد و همان جا مىگفت: پول هديه مرا مرحمت كن. رسول خدا(ص) مىخنديد و آن حضرت هر وقت غمناك مىگرديد، مىفرمود: اعرابى چه شد، كاش مىآمد» <ref>همان، ص49</ref>. | مترجم محترم، متن مذكور را چنين ترجمه كرده است: «... از [[امام صادق]](ع) نقل شده كه فرمود: مؤمنى نيست مگر اينكه از مزاح بهرهاى دارد و رسول خدا(ص) مزاح مىفرمود و جز مطالب حق چيزى نمىگفت. در «كافى» از معمر بن خلاد روايت شده كه گفت: از حضرت رضا(ع) پرسيدم قربانت گردم انسان در ميان جمعى قرار گرفته، سخنى پيش مىآيد، مزاح مىكنند و مىخندند! فرمود: مانعى نيست، اگر نباشد - راوى گويد من يقين كردم منظور حضرت فحش دادن و ناسزا گفتن است - بعد فرمود: مرد عربى پيش رسول خدا(ص) مىآمد و براى حضرت هديه مىآورد و همان جا مىگفت: پول هديه مرا مرحمت كن. رسول خدا(ص) مىخنديد و آن حضرت هر وقت غمناك مىگرديد، مىفرمود: اعرابى چه شد، كاش مىآمد» <ref>همان، ص49</ref>. | ||
با دقت در متن عربى و برگردان فارسى آن، به نظر مىرسد كه با مقدارى تسامح و اغماض مىشود گفت كه ترجمه مذكور درست و گويا است و اشكال مهم و افزايش و كاهشى نسبت به متن اصلى در آن مشاهده نشد و به اين ترتيب با مقايسه اجمالى كه انجام شد شايد در يك داورى كلى بتوان گفت كه مترجم محترم در برگردان فارسى موفق شده و عباراتش، رسا و شيوا و مطابق با اصل است؛ هرچند در مواردى در انتخاب واژگان دقت كافى مبذول نشده و مطابقت صددرصدى نيست. | با دقت در متن عربى و برگردان فارسى آن، به نظر مىرسد كه با مقدارى تسامح و اغماض مىشود گفت كه ترجمه مذكور درست و گويا است و اشكال مهم و افزايش و كاهشى نسبت به متن اصلى در آن مشاهده نشد و به اين ترتيب با مقايسه اجمالى كه انجام شد شايد در يك داورى كلى بتوان گفت كه مترجم محترم در برگردان فارسى موفق شده و عباراتش، رسا و شيوا و مطابق با اصل است؛ هرچند در مواردى در انتخاب واژگان دقت كافى مبذول نشده و مطابقت صددرصدى نيست. |
ویرایش