۵۳٬۳۲۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيخ منتجبالدين' به 'شيخ منتجبالدين') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
نويسنده در مقدمه كتاب، تحول مذهبى در شهر «رى» را يك تحول تدريجى دانسته كه طى هفت قرن به درازا كشيده و از «ناصبىگرى» آغاز و به «تشيع امامى» خاتمه يافته است | نويسنده در مقدمه كتاب، تحول مذهبى در شهر «رى» را يك تحول تدريجى دانسته كه طى هفت قرن به درازا كشيده و از «ناصبىگرى» آغاز و به «تشيع امامى» خاتمه يافته است <ref>مقدمه، ص 7</ref>. وى تصريح مىكند كه فشارهاى فراوان غزنويان و سلجوقيان به شيعه، مانع از رشد تشيع امامى در اين شهر نشده است <ref>همان، ص 8</ref>. | ||
خلاصه مباحث فصول كتاب بدين شرح است: | خلاصه مباحث فصول كتاب بدين شرح است: | ||
1. در دوره نودساله حكومت بنىاميه (41 - 132)، حاكمان گرايشات اموى داشته و مىكوشيدند تا مردم را بر اساس باورهاى مذهبى خود تربيت كنند. از اخبار، چنين به دست مىآيد كه اين تبليغات، در رى مؤثر بوده و وجود چنين حاكمانى در رى باعث غلبه روحيه ضد اهلبيت(ع) در اين شهر شده است | 1. در دوره نودساله حكومت بنىاميه (41 - 132)، حاكمان گرايشات اموى داشته و مىكوشيدند تا مردم را بر اساس باورهاى مذهبى خود تربيت كنند. از اخبار، چنين به دست مىآيد كه اين تبليغات، در رى مؤثر بوده و وجود چنين حاكمانى در رى باعث غلبه روحيه ضد اهلبيت(ع) در اين شهر شده است <ref>متن كتاب، ص 9 - 15</ref>. | ||
2. در فصل دوم كتاب، آشنايى رى با تشيع تبيين شده است. پس از سقوط امويان، فشار بر محدثان در جهت ترويج فضايل بنىاميه، احاديث باطل و نيز ممانعت از نقل رواياتى كه در فضايل اهلبيت بوده، كاهش يافت؛ كسانى از ميان محدثان اهل سنت، از علاقهمندان به آلمحمد(ع)، رواياتى در اين باب نقل كردند. نقل فضايل اهلبيت(ع)، نخستين قدم براى نفى ناصبىگرى و زمينهسازى براى مراحل بعدى رواج تشيع مىباشد. آنچه كه بهعنوان تشيع اصيل، در اواخر قرن دوم هجرى، در رى پديد آمد، ارتباط برخى از مردم و ساكنان رى با امامان شيعه(ع) بود | 2. در فصل دوم كتاب، آشنايى رى با تشيع تبيين شده است. پس از سقوط امويان، فشار بر محدثان در جهت ترويج فضايل بنىاميه، احاديث باطل و نيز ممانعت از نقل رواياتى كه در فضايل اهلبيت بوده، كاهش يافت؛ كسانى از ميان محدثان اهل سنت، از علاقهمندان به آلمحمد(ع)، رواياتى در اين باب نقل كردند. نقل فضايل اهلبيت(ع)، نخستين قدم براى نفى ناصبىگرى و زمينهسازى براى مراحل بعدى رواج تشيع مىباشد. آنچه كه بهعنوان تشيع اصيل، در اواخر قرن دوم هجرى، در رى پديد آمد، ارتباط برخى از مردم و ساكنان رى با امامان شيعه(ع) بود <ref>همان، ص 16 - 22</ref>. | ||
3. ياقوت حموى آغاز و نفوذ تشيع در رى را مربوط به سالهاى حاكميت ابوالحسن مادران مىداند. نويسنده، معتقد است كه اين دوره آغاز گسترش تشيع رى است، نه صرفا آغاز آن و بر اين مدعا دلايلى را اقامه مىكند | 3. ياقوت حموى آغاز و نفوذ تشيع در رى را مربوط به سالهاى حاكميت ابوالحسن مادران مىداند. نويسنده، معتقد است كه اين دوره آغاز گسترش تشيع رى است، نه صرفا آغاز آن و بر اين مدعا دلايلى را اقامه مىكند <ref>همان، ص 23 - 28</ref>. | ||
4. نويسنده در فصل چهارم، چگونگى گسترش تفكرات شيعى در رى را بررسى كرده است. رى و طبرستان دو مركز مهم استقرار علويان در ايران بوده است. ارتباط رى با طبرستان از دو سوى تاثير و تاثر متقابل شيعى را بر رى و نواحى اطراف آن نظير قصران در پى داشت. از آنجا كه نوع علويان حاكم بر طبرستان از «زيديه» بودند، تفكرات شيعى زيدى در نواحى شمالى رى و نيز خود رى وجود داشت. طبعا ارتباط قم با رى، از سوى ديگر، موجد تفكرات شيعى امامى بود | 4. نويسنده در فصل چهارم، چگونگى گسترش تفكرات شيعى در رى را بررسى كرده است. رى و طبرستان دو مركز مهم استقرار علويان در ايران بوده است. ارتباط رى با طبرستان از دو سوى تاثير و تاثر متقابل شيعى را بر رى و نواحى اطراف آن نظير قصران در پى داشت. از آنجا كه نوع علويان حاكم بر طبرستان از «زيديه» بودند، تفكرات شيعى زيدى در نواحى شمالى رى و نيز خود رى وجود داشت. طبعا ارتباط قم با رى، از سوى ديگر، موجد تفكرات شيعى امامى بود <ref>همان، ص 29 - 32</ref>. | ||
5. حكومت هشتادساله آلبويه بر رى، با ملاحظه گرايشات شيعى آلبويه و وزراى آنان، باعث ترويج شديد تشيع در اين شهر شد؛ كمااينكه در ساير نقاط تحت سلطه آنان نيز اوضاع به همين شكل بود. از جمله آثار شيعه، در دوره آلبويه، كتابخانهها و مدارس زيادى بوده كه بخشى از آنها به دست سلطان محمود غزنوى كه در تسنن و جبرىگرى، تعصب خاصى داشت، از ميان رفت. بااينحال، اين اقدامات بههيچروى باعث ضعف تشيع در رى نگرديد | 5. حكومت هشتادساله آلبويه بر رى، با ملاحظه گرايشات شيعى آلبويه و وزراى آنان، باعث ترويج شديد تشيع در اين شهر شد؛ كمااينكه در ساير نقاط تحت سلطه آنان نيز اوضاع به همين شكل بود. از جمله آثار شيعه، در دوره آلبويه، كتابخانهها و مدارس زيادى بوده كه بخشى از آنها به دست سلطان محمود غزنوى كه در تسنن و جبرىگرى، تعصب خاصى داشت، از ميان رفت. بااينحال، اين اقدامات بههيچروى باعث ضعف تشيع در رى نگرديد <ref>همان، ص 33 - 40</ref>. | ||
6. سامانيان و پس از آنها، غزنويان، هر دو حكومتهاى ضد شيعى بودند. مهمترين اقدام آنها در باره رى، حمله سلطان محمود غزنوى به اين شهر در سال 420ق، بود. او اين حمله را صرفا بهمنظور خوشخدمتى به خليفه عباسى انجام داد. سختگيرى سلطان غزنوى بر شيعيان، اثر چندانى در كاهش نفوذ شيعه در رى نداشت؛ زيرا شيعيان جداى از آنكه از نظر جمعيت، كميت قابل ملاحظهاى داشتند، از حيث فرهنگى نيز صاحب چهرههاى سرشناس و پرجاذبهاى بودند | 6. سامانيان و پس از آنها، غزنويان، هر دو حكومتهاى ضد شيعى بودند. مهمترين اقدام آنها در باره رى، حمله سلطان محمود غزنوى به اين شهر در سال 420ق، بود. او اين حمله را صرفا بهمنظور خوشخدمتى به خليفه عباسى انجام داد. سختگيرى سلطان غزنوى بر شيعيان، اثر چندانى در كاهش نفوذ شيعه در رى نداشت؛ زيرا شيعيان جداى از آنكه از نظر جمعيت، كميت قابل ملاحظهاى داشتند، از حيث فرهنگى نيز صاحب چهرههاى سرشناس و پرجاذبهاى بودند <ref>همان، ص 41 - 46</ref>. | ||
7. در فصل هفتم، اوضاع شيعيان رى در عهد سلجوقى مطالعه شده است. شاهان و اميران سلجوقى نيز همانند غزنويان و سامانيان، نوعاً جانبدار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشيع درگير بودند. گرچه اين درگيرى بهصورت مستقيم با اسماعيليه و باطنيه بود، اما شيعه امامى نيز مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعينحال، تشيع منطقه جبال ريشه عميقى داشته و بهزودى خود را با شرايط جديد وفق داده و توانست حتى در دوره سلجوقى، رشد قابل ملاحظهاى داشته باشد | 7. در فصل هفتم، اوضاع شيعيان رى در عهد سلجوقى مطالعه شده است. شاهان و اميران سلجوقى نيز همانند غزنويان و سامانيان، نوعاً جانبدار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشيع درگير بودند. گرچه اين درگيرى بهصورت مستقيم با اسماعيليه و باطنيه بود، اما شيعه امامى نيز مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعينحال، تشيع منطقه جبال ريشه عميقى داشته و بهزودى خود را با شرايط جديد وفق داده و توانست حتى در دوره سلجوقى، رشد قابل ملاحظهاى داشته باشد <ref>همان، ص 47</ref>. | ||
8. نويسنده در اين فصل به مهمترين عامل بقاى شيعه اشاره كرده است. اين عامل چيزى جز تسامح شيعه در برابر سنيان متعصب حاكم نبوده؛ تسامحى كه از شدت فشار بر شيعيان كاسته است. شيعيان در محيطى زندگى مىكردند كه سنيان فراوان بوده و عالمان زيادى از اهل سنت در آن مىزيستند. طبعا شيعه از روى تسامح برخورد مىكرد و گاه بهعنوان تقيه، اين تسامح شدت مىيافت | 8. نويسنده در اين فصل به مهمترين عامل بقاى شيعه اشاره كرده است. اين عامل چيزى جز تسامح شيعه در برابر سنيان متعصب حاكم نبوده؛ تسامحى كه از شدت فشار بر شيعيان كاسته است. شيعيان در محيطى زندگى مىكردند كه سنيان فراوان بوده و عالمان زيادى از اهل سنت در آن مىزيستند. طبعا شيعه از روى تسامح برخورد مىكرد و گاه بهعنوان تقيه، اين تسامح شدت مىيافت <ref>همان، ص 55 - 56</ref>. | ||
9. در فصل نهم، اوضاع علويان رى در دوره سلجوقى ذكر شده است. كثرت علويان در رى، سبب توسعه تشيع از نوع امامتى و زيدى بوده است. اين علويان، سازمان مستقل و منظمى داشتند كه بهعنوان «نقابت» شناخته مىشد. در رأس اين دارالنقابه، يكى از علويان شناختهشده با صلاحديد حاكمان تعيين شده و امور مربوط به آنان را حلوفصل مىكردند. صرفنظر از نقبا، خاندانهاى سادات نيز همانند بطون يك قبيله شناخته مىشدند. نويسنده، در ادامه اين فصل به نقل از بيهقى به برخى از اين خاندانها اشاره مىكند | 9. در فصل نهم، اوضاع علويان رى در دوره سلجوقى ذكر شده است. كثرت علويان در رى، سبب توسعه تشيع از نوع امامتى و زيدى بوده است. اين علويان، سازمان مستقل و منظمى داشتند كه بهعنوان «نقابت» شناخته مىشد. در رأس اين دارالنقابه، يكى از علويان شناختهشده با صلاحديد حاكمان تعيين شده و امور مربوط به آنان را حلوفصل مىكردند. صرفنظر از نقبا، خاندانهاى سادات نيز همانند بطون يك قبيله شناخته مىشدند. نويسنده، در ادامه اين فصل به نقل از بيهقى به برخى از اين خاندانها اشاره مىكند <ref>همان، ص 57 - 72</ref>. | ||
10. در فصل دهم، از «فهرست» منتجبالدين با عنوان «فهرست منتجبالدين، آينه تشيع در رى»، سخن به ميان آمده است. [[شيخ منتجبالدين]] على بن بابويه رازى، يكى از آخرين بازماندگان عالم و دانشمند خاندان بابويه در رى مىباشد. منتجبالدين، به درخواست ابوالقاسم يحيى فرزند شرفالدين - از نقباى رى - مصمم شد تا كتابى در ذكر اسامى مؤلفان و عالمان شيعى بنگارد. نويسنده در اين فصل، تلاش كرده تا بر اساس اطلاعات كوتاه ارائهشده در اين كتاب، آنچه را كه مىتوان در باره اوضاع عالمان شيعى و انديشه تشيع به دست آورد، استخراج كرده و عرضه كند | 10. در فصل دهم، از «فهرست» منتجبالدين با عنوان «فهرست منتجبالدين، آينه تشيع در رى»، سخن به ميان آمده است. [[شيخ منتجبالدين]] على بن بابويه رازى، يكى از آخرين بازماندگان عالم و دانشمند خاندان بابويه در رى مىباشد. منتجبالدين، به درخواست ابوالقاسم يحيى فرزند شرفالدين - از نقباى رى - مصمم شد تا كتابى در ذكر اسامى مؤلفان و عالمان شيعى بنگارد. نويسنده در اين فصل، تلاش كرده تا بر اساس اطلاعات كوتاه ارائهشده در اين كتاب، آنچه را كه مىتوان در باره اوضاع عالمان شيعى و انديشه تشيع به دست آورد، استخراج كرده و عرضه كند <ref>همان، ص 73 - 82</ref>. | ||
11 و 12. كتاب «نقض» عبدالجليل قزوينى رازى، حاوى غنىترين اطلاعات و به عبارتى، اطلاعات منحصربهفرد در باره وضعيت مذهبى رى مىباشد. نويسنده در فصل يازدهم و دوازدهم با استفاده از كتاب مزبور، در باره شناخت محلات شيعهنشين و مدارس شيعه در رى مطالبى را ارائه كرده است | 11 و 12. كتاب «نقض» عبدالجليل قزوينى رازى، حاوى غنىترين اطلاعات و به عبارتى، اطلاعات منحصربهفرد در باره وضعيت مذهبى رى مىباشد. نويسنده در فصل يازدهم و دوازدهم با استفاده از كتاب مزبور، در باره شناخت محلات شيعهنشين و مدارس شيعه در رى مطالبى را ارائه كرده است <ref>همان، ص 83 - 93</ref>. | ||
13. در فصل سيزدهم، جدالهاى مذهبى در رى بيان شده است. آنچه مسلم است درگيرى دو دسته حنفى و شافعى، كمتر از نزاع ميان سنىها و شيعهها نبوده و اصولا يكى از دلايل پيشرفت شيعه در اين شهر را بايد در همين نزاع مداوم حنفى و شفعوى دنبال كرد | 13. در فصل سيزدهم، جدالهاى مذهبى در رى بيان شده است. آنچه مسلم است درگيرى دو دسته حنفى و شافعى، كمتر از نزاع ميان سنىها و شيعهها نبوده و اصولا يكى از دلايل پيشرفت شيعه در اين شهر را بايد در همين نزاع مداوم حنفى و شفعوى دنبال كرد <ref>همان، ص 95 - 102</ref>. | ||
14. ارتباطات موجود ميان شهرهاى جبال، تشيع را در كل منطقه بسط مىداد؛ آنچنانكه خود رى تا حدودى به لحاظ تأثيرپذيرى از قم به تشيع گرايش پيدا كرد. با اوجگيرى تشيع در رى، مردمان نواحى اطراف نيز بهمرور به تشيع گرويدند و همانند خود شهر در طول چند قرن، تا زمان مستوفى، جز چند روستا كسى بر مذهب تسنن باقى نماند. نويسنده، كتاب را با ارائه اطلاعاتى از وضع مذهبى نواحى رى، مانند: ورامين، قوهد و دوريست به اتمام مىرساند | 14. ارتباطات موجود ميان شهرهاى جبال، تشيع را در كل منطقه بسط مىداد؛ آنچنانكه خود رى تا حدودى به لحاظ تأثيرپذيرى از قم به تشيع گرايش پيدا كرد. با اوجگيرى تشيع در رى، مردمان نواحى اطراف نيز بهمرور به تشيع گرويدند و همانند خود شهر در طول چند قرن، تا زمان مستوفى، جز چند روستا كسى بر مذهب تسنن باقى نماند. نويسنده، كتاب را با ارائه اطلاعاتى از وضع مذهبى نواحى رى، مانند: ورامين، قوهد و دوريست به اتمام مىرساند <ref>همان، ص 103 - 112</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست اعلام و منابع در انتهاى آن آمده است. در پاورقىها، آدرس مطالب و ارجاعات و توضيحات خوبى ذكر شده است. | فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست اعلام و منابع در انتهاى آن آمده است. در پاورقىها، آدرس مطالب و ارجاعات و توضيحات خوبى ذكر شده است. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. |
ویرایش