الشریف الرضي محمد بن الحسین بن موسی الموسوي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سيد مرتضى' به 'سيد مرتضى'
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - 'سيد مرتضى' به 'سيد مرتضى')
خط ۶۷: خط ۶۷:
بخش سوم كتاب، درباره بزرگى و مقام رفيع ايشان در عصر خويش مى‌باشد. سيد رضى داراى صفات برجسته و كمالات فاضله‌اى بوده است كه باعث عظمت و بزرگى سيد، حتى نزد پادشاهان مى‌شده است. از جمله صفات بارز او نپذيرفتن صله و هديه حتى از پدر خود وشهامت و جسارت اوست كه همگان آن را نقل كرده‌اند.
بخش سوم كتاب، درباره بزرگى و مقام رفيع ايشان در عصر خويش مى‌باشد. سيد رضى داراى صفات برجسته و كمالات فاضله‌اى بوده است كه باعث عظمت و بزرگى سيد، حتى نزد پادشاهان مى‌شده است. از جمله صفات بارز او نپذيرفتن صله و هديه حتى از پدر خود وشهامت و جسارت اوست كه همگان آن را نقل كرده‌اند.


او در سن جوانى و در حالى كه پدر و برادر بزرگتر او؛ يعنى سيد مرتضى «رحمة الله عليه» زنده بودند، داراى مناصب اجتماعى مهمى بود. مثل نقابت و سرپرستى تمام خانواده‌هاى منسوب به ابوطالب كه خود منصبى رفيع و شايسته بود. نيز امارت و سرپرستى زائران خانه خدا كه از طرف پدر و خليفه وقت در سن 21 سالگى به او تنفيذ شد و همچنين نظارت ديوان مظالم.
او در سن جوانى و در حالى كه پدر و برادر بزرگتر او؛ يعنى [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] «رحمة الله عليه» زنده بودند، داراى مناصب اجتماعى مهمى بود. مثل نقابت و سرپرستى تمام خانواده‌هاى منسوب به ابوطالب كه خود منصبى رفيع و شايسته بود. نيز امارت و سرپرستى زائران خانه خدا كه از طرف پدر و خليفه وقت در سن 21 سالگى به او تنفيذ شد و همچنين نظارت ديوان مظالم.


علامه امينى در الغدير مى‌نويسد: «بهاءالدوله ديلمى در سال 388ق او را به «شريف اجل» و در سال 392ق به «ذوالمنقتبين» و در سال 398 به «رضى ذوالحسبين» ملقب نمود.
علامه امينى در الغدير مى‌نويسد: «بهاءالدوله ديلمى در سال 388ق او را به «شريف اجل» و در سال 392ق به «ذوالمنقتبين» و در سال 398 به «رضى ذوالحسبين» ملقب نمود.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
بخش ششم كتاب، به شاگردان و كسانى كه از ايشان روايت نقل كرده‌اند پرداخته است. اين شاگردان عبارتند از:
بخش ششم كتاب، به شاگردان و كسانى كه از ايشان روايت نقل كرده‌اند پرداخته است. اين شاگردان عبارتند از:


1. ابوزيد سيد عبداللّه الكبايكى الحسينى الجرجانى. فقيه عالى‌قدر، و مجتهد محقق و عالم فاضل، معروف به ابوزيد كبايكى. در خدمت سيد مرتضى و سيّد رضى هر دو شاگردى كرد و پس از در گذشت استادش، از هر دو روايت مى‌كرد، و به تدريس اشتغال پيدا كرد.
1. ابوزيد سيد عبداللّه الكبايكى الحسينى الجرجانى. فقيه عالى‌قدر، و مجتهد محقق و عالم فاضل، معروف به ابوزيد كبايكى. در خدمت [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و سيّد رضى هر دو شاگردى كرد و پس از در گذشت استادش، از هر دو روايت مى‌كرد، و به تدريس اشتغال پيدا كرد.


2. ابوعبداللّه شيخ محمد بن على حلوانى، عالم فاضل و اديب و شاعر كه او هم از شاگردان سيد مرتضى و سيدرضى، و از بزرگان ادب در قرن پنجم هجرى بوده است.
2. ابوعبداللّه شيخ محمد بن على حلوانى، عالم فاضل و اديب و شاعر كه او هم از شاگردان [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و سيدرضى، و از بزرگان ادب در قرن پنجم هجرى بوده است.


3. ابوعبداللّه شيخ جعفر بن محمد بن احمد دوريستى عبسى، (در گذشته حدود سال 473ق) از خاندان علم و معروف به فقه و فضل و پاكى. وى در نزد شيخ مفيد و شريف مرتضى و شريف رضى علم آموخت.
3. ابوعبداللّه شيخ جعفر بن محمد بن احمد دوريستى عبسى، (در گذشته حدود سال 473ق) از خاندان علم و معروف به فقه و فضل و پاكى. وى در نزد شيخ مفيد و شريف مرتضى و شريف رضى علم آموخت.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
4. ابوالحسن سيد على بن بندار بن محمد قاضى هاشمى.
4. ابوالحسن سيد على بن بندار بن محمد قاضى هاشمى.


5. حافظ ابومحمد عبدالرحمن بنابى بكر خزاعى نيشابورى، معروف به مفيد نيشابورى (درگذشته به سال 445ق). در رى مى‌زيست و از بزرگان شيوخ اماميه، و حافظ و واعظ و خطيب و ثقه بود، براى سماع حديث به شرق و غرب مسافرت كرد و از راويان بسيارى حديث شنيد و از آنان روايت كرد، چنانكه از سيد مرتضى و سيد رضى و شيخ مفيد حديث روايت كرد و شاگردى آنان را داشت.
5. حافظ ابومحمد عبدالرحمن بنابى بكر خزاعى نيشابورى، معروف به مفيد نيشابورى (درگذشته به سال 445ق). در رى مى‌زيست و از بزرگان شيوخ اماميه، و حافظ و واعظ و خطيب و ثقه بود، براى سماع حديث به شرق و غرب مسافرت كرد و از راويان بسيارى حديث شنيد و از آنان روايت كرد، چنانكه از [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و سيد رضى و شيخ مفيد حديث روايت كرد و شاگردى آنان را داشت.


6. ابوبكر نيشابورى احمد بن حسين بن احمد خزاعى.
6. ابوبكر نيشابورى احمد بن حسين بن احمد خزاعى.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش