۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنس' به 'ابن س') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
دغدغۀ علمی حکیمی در این کتاب آن است تا پارادایم یکسانی عقل و فلسفه را که به نظر او نزد متفکران مسئلهای تاریخی است، بیاعتبار کند: «اکنون آیا هیچ متفکر منصفی میتواند گفت: عقل، عین فلسفه است، و فلسفه عین عقل؟ پس ریاضیدانان بزرگ، که بویی از فلسفههای اصطلاحی به مشامشان نرسیده است فاقد عقلاند؟ پس مخترعان سترگ که اهل فلسفه نبودهاند بیخردند؟ پس ادیبان بلندآوازه که هیچ کاری به فلسفه و تفلسف نداشتهاند بیبهره و ریاز عقل، آنهمه آثار ادبی جهان را پدید آوردهاند؟ حتی موسیقیدانان مشهور و سازندگان سمفونیهای عظیم، و دیگر دستگاهها و گوشههای موسیقی از عقل بینصیب بودهاند چون فلسفه نمیدانستهاند؟». | دغدغۀ علمی حکیمی در این کتاب آن است تا پارادایم یکسانی عقل و فلسفه را که به نظر او نزد متفکران مسئلهای تاریخی است، بیاعتبار کند: «اکنون آیا هیچ متفکر منصفی میتواند گفت: عقل، عین فلسفه است، و فلسفه عین عقل؟ پس ریاضیدانان بزرگ، که بویی از فلسفههای اصطلاحی به مشامشان نرسیده است فاقد عقلاند؟ پس مخترعان سترگ که اهل فلسفه نبودهاند بیخردند؟ پس ادیبان بلندآوازه که هیچ کاری به فلسفه و تفلسف نداشتهاند بیبهره و ریاز عقل، آنهمه آثار ادبی جهان را پدید آوردهاند؟ حتی موسیقیدانان مشهور و سازندگان سمفونیهای عظیم، و دیگر دستگاهها و گوشههای موسیقی از عقل بینصیب بودهاند چون فلسفه نمیدانستهاند؟». | ||
او برای پیگیری و اثبات این سخن، فلسفۀ مشاء، اشراق و حکمت متعالیه را بهاختصار تمام بررسی میکند و نشان میدهد که هیچکدام از این فلسفهها را نمیتوان عین عقل شمرد. او به نقل از | او برای پیگیری و اثبات این سخن، فلسفۀ مشاء، اشراق و حکمت متعالیه را بهاختصار تمام بررسی میکند و نشان میدهد که هیچکدام از این فلسفهها را نمیتوان عین عقل شمرد. او به نقل از ابن سینا در کتاب «التعلیقات میگوید: ما با این فلسفه به حقیقت هیچچیز نمیرسیم حتی حقیقت اعراض. | ||
این کتاب که مجموعۀ مقالات حکیمی است که به نظر میرسد برخی از آنها قبلاً نیز چاپ شده است شامل 12 مقاله است که همه دربارۀ عقل سخن میگویند و میکوشند تا مراد حکیمی از عقل را که تعقل قرآنی است بیان کنند. | این کتاب که مجموعۀ مقالات حکیمی است که به نظر میرسد برخی از آنها قبلاً نیز چاپ شده است شامل 12 مقاله است که همه دربارۀ عقل سخن میگویند و میکوشند تا مراد حکیمی از عقل را که تعقل قرآنی است بیان کنند. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
او پسازاین تعریف در تبیین «عقل خود بنیاد دینی»بیان میدارد که این عقل عقلی است که پس از ایمان اجمالی و ابتدایی به وحی، به دست وحی و اوصیاء(ع) پرورده شود. در نظر حکیمی مربی واقعی عقل، معصوم و تعالیم معصوم است. عقل بالاتر از آناست که به دست انسان عادی داده شود، بلکه باید در شعاع تعالیم«انسان هادی» پرورش یابد، تا به مرتبۀ «سلمان منّا اهلالبیت» برسد. | او پسازاین تعریف در تبیین «عقل خود بنیاد دینی»بیان میدارد که این عقل عقلی است که پس از ایمان اجمالی و ابتدایی به وحی، به دست وحی و اوصیاء(ع) پرورده شود. در نظر حکیمی مربی واقعی عقل، معصوم و تعالیم معصوم است. عقل بالاتر از آناست که به دست انسان عادی داده شود، بلکه باید در شعاع تعالیم«انسان هادی» پرورش یابد، تا به مرتبۀ «سلمان منّا اهلالبیت» برسد. | ||
عقل فلسفی-که | عقل فلسفی-که ابن سینا و خواجۀ طوسی و میرفندرسکی و صدرالمتألهین تصریح کردهاند که به حقایق نمیرسد «عقل ابزاری» است، و «عقل یونانی بنیاد التقاطی». سپس با نتیجهگیری اخلاقی میگوید، ما زیر بار این ننگ تربیتی و فرهنگی نمیرویم که در دین اسلام عقل خود بنیاد(عقلی که بنیاد بالیدنش بر تعالیم وحیانی و معالم اوصیائی گذاشته باشد) و عقلانیت مستقل وجود ندارد، و مسلمین باید در عقلیات کاسۀ گدایی به آتن و اسکندریه و... ببرند، و تازه به عقل ابزاری برسند، و فیثاغورس ساموسی چیزی بگوید، طالس ملطیچیزی، افلاطون سیراکوزی آتنی مؤسس «آکادمیا» چیزی، ارسطو استاگیرائی، شاگرد افلاطون، و معلم اسکندر مقدونی، و مدون منطق یونانی، و مؤسس نحلۀ مشائی، در «لوکیون» آتن، چیزی، زنون رواقی، چیزی، و فلوطین یونانی اسکندرانی، چیزی، تا برسیم به ساحل رود «گنگ» و وحدت وجودیهای کنارههای رود «جهلوم» و... و... | ||
حکیمی برای سره کردن عقل از اضافات فیلسوفان، به متفکران مستقلاندیش روی کرده است. متفکران مستقلاندیشی که به روش علمی «تفکیک» توجه و اعتقاد دارند، به جدا کردن علمی تعالیم وحیانی-وحفظ سطح والای معارف قرآنی و اوصیایی-معتقدند. و این خود نوعی متعالی از تعقّل و عقلگرایی است. ازاینرو که متفکران تفکیکی به مرتبهای از تعقل فرامیخوانند، بالاتر از تعقل فلسفی-از فلسفههای مختلف-یعنی تعقل در مدار باز<ref>محمدی، علی، ص21</ref>. | حکیمی برای سره کردن عقل از اضافات فیلسوفان، به متفکران مستقلاندیش روی کرده است. متفکران مستقلاندیشی که به روش علمی «تفکیک» توجه و اعتقاد دارند، به جدا کردن علمی تعالیم وحیانی-وحفظ سطح والای معارف قرآنی و اوصیایی-معتقدند. و این خود نوعی متعالی از تعقّل و عقلگرایی است. ازاینرو که متفکران تفکیکی به مرتبهای از تعقل فرامیخوانند، بالاتر از تعقل فلسفی-از فلسفههای مختلف-یعنی تعقل در مدار باز<ref>محمدی، علی، ص21</ref>. |