پرش به محتوا

حرالی، علی بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌ح' به 'ابن‌ ح'
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ع' به 'ابن‌ ع')
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ح' به 'ابن‌ ح')
 
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR14759.jpg|بندانگشتی| ]]
[[پرونده:NUR14759.jpg|بندانگشتی|]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
خط ۲۲: خط ۲۲:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |[[ابن‌قطان]]
| data-type="authorTeachers" |[[ابن‌ قطان]]


[[کتّانى]]
[[کتّانى]]
خط ۴۲: خط ۴۲:


==نسب==
==نسب==
فخرالدین عبدالله ابی‌الحسن علی بن احمد بن محمد حرالی، منسوب به حرّاله، از توابع شهر مُرسیه واقع در مشرق اندلس، است. اگرچه برخى از منابع مشهور نام او را حرّانى ضبط کرده‌اند، اما چون ذهبى در کتاب‌های دیگر خود صورت صحیح را به همراه توضیحاتى دال بر صحت آن آورده، قطعاً در ميزان‌ الإعتدال تصحیف روى داده و لفظ مصحّف عینآ به لسان الميزان ابن‌حجر نیز انتقال یافته است.
فخرالدین عبدالله ابی‌الحسن علی بن احمد بن محمد حرالی، منسوب به حرّاله، از توابع شهر مُرسیه واقع در مشرق اندلس، است. اگرچه برخى از منابع مشهور نام او را حرّانى ضبط کرده‌اند، اما چون ذهبى در کتاب‌های دیگر خود صورت صحیح را به همراه توضیحاتى دال بر صحت آن آورده، قطعاً در ميزان‌ الإعتدال تصحیف روى داده و لفظ مصحّف عینآ به لسان الميزان ابن‌ حجر نیز انتقال یافته است.


==ولادت==
==ولادت==
خط ۵۱: خط ۵۱:


==مسافرت‌ها==
==مسافرت‌ها==
وى پس از کسب علوم و معارف در مغرب، سفرى طولانى را به مشرق (مصر، شام و حجاز) آغاز نمود. حرّالى در مشرق، دائماً از نقطه‌اى به نقطه دیگر نقل‌مکان می‌کرد و با شرکت در جلسات تفسیر، در مدینه سرمایه علمى مناسبى براى تألیف تفسیر خود مهیا نمود. وى به زیارت خانه خدا نیز نائل شد و شاهدى نیز دال بر حضور و اقامت موقت وى در قاهره موجود است. او در مدت حضورش در مشرق با علماى بسیارى دیدار کرد. پس‌ازآن به مغرب بازگشت و در شهر ساحلى بجایه الجزایر سکونت گزید، اما مجدداً به مشرق بازگشت و به بِلْبَیس مصر، واقع در مسیر شام، رفت ولى مجبور به ترک آنجا گردید، سپس به طرابلس شام رفت و درنهایت در سرزمین شام شهر حَماه را براى سکونت برگزید، در همانجا ازدواج کرد و در کنار شیخ شرف‌الدین ابن‌البارزى، قاضى آن شهر، روزگار گذراند.
وى پس از کسب علوم و معارف در مغرب، سفرى طولانى را به مشرق (مصر، شام و حجاز) آغاز نمود. حرّالى در مشرق، دائماً از نقطه‌اى به نقطه دیگر نقل‌مکان می‌کرد و با شرکت در جلسات تفسیر، در مدینه سرمایه علمى مناسبى براى تألیف تفسیر خود مهیا نمود. وى به زیارت خانه خدا نیز نائل شد و شاهدى نیز دال بر حضور و اقامت موقت وى در قاهره موجود است. او در مدت حضورش در مشرق با علماى بسیارى دیدار کرد. پس‌ازآن به مغرب بازگشت و در شهر ساحلى بجایه الجزایر سکونت گزید، اما مجدداً به مشرق بازگشت و به بِلْبَیس مصر، واقع در مسیر شام، رفت ولى مجبور به ترک آنجا گردید، سپس به طرابلس شام رفت و درنهایت در سرزمین شام شهر حَماه را براى سکونت برگزید، در همانجا ازدواج کرد و در کنار شیخ شرف‌الدین ابن‌ البارزى، قاضى آن شهر، روزگار گذراند.


==ویژگی‌های علمی حرالی==
==ویژگی‌های علمی حرالی==
حرّالى در علم نیز سرآمد روزگار و صاحب دانش‌های گوناگون بود، تا جایی که عده‌اى که او را نمی‌شناختند، در تسلط او بر چنین دایره گسترده‌اى از علوم تردید می‌کردند. بنابه گفته ذهبى، شیخ شرف‌الدین ابن‌البارزى منزلت رفیع علمى وى را ستوده و از او به بزرگى یاد کرده است. زبیدى هم وى را مدرّس یازده علم و از عجایب روزگار در فهم و استنباط حقایق معرفى کرده است. وى علاوه بر اینکه در زمره مفسران به شمار می‌آید، در اصول، کلام، طبیعیات، الهیات، منطق و فلسفه چنان تسلطى داشت که هنگام تدریس کتاب النجاة شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا، به بعضى آراى او اشکال می‌گرفت و با استدلال آنها را نقض می‌کرد. حرّالى در ادب نیز دستى داشت و از ذوق شعرى نیز بهره‌مند بود. در علم و عمل به تصوف، حرّالى از پیشوایان محسوب می‌شود و با اینکه غبرینى از تألیفات روان و قابل‌فهم او در این موضوع خبر داده، تنها گوشه‌اى از کلمات پرمعناى او در بعضى کتاب‌ها نقل شده است. نکته عجیب و مبهم در تصوف وى آن است که با وجود هم‌عصری با ابن‌ عربى، هیچ‌یک از منابع به دیدار او با ابن‌ عربى، چه در مشرق و چه در مغرب، اشاره‌اى نکرده‌اند. گرچه حرّالى از پیروان مذهب او دانسته شده و به همین سبب ذهبى و استادش ابن‌تیمیه، بنابر مشى خود در ایراد بر این طائفه، بر او و تفسیرش اشکال کرده‌اند. ورود در جرگه متصوفه حرّالى را وارد عرصه علم اسرار حروف کرد و تا آنجا پیش رفت که مدعى شد زمان خروج دجّال و طلوع خورشید از مغرب را استخراج کرده است. ذهبى او را به دلیل چنین ادعایى از جُهّال و امثال دجّال شمرده است، ولى در تبحر او در علم حروف نباید از این مهم غافل ماند که ابوالعباس بونى در این علم، از شاگردان او بوده است. از راویان دیگر حرّالى، قاضى ابو فارس‌ بن کحیلا (متوفى 685) است، ضمناً شیخ ابوعبداللّه سَلاوى، معروف به خدیم‌المشایخ، مدتى در مشرق خادم او بوده و قسمت عمده‌اى از کرامات و اکثر تألیفات حرّالى از طریق او به دیگران انتقال یافته است. ابن‌رشید از بدخطى و عدم رعایت دقیق نکات اعرابى توسط سلاوى، انتقاد کرده است. این بدخطى باعث شده است که در ضبط اسامى نتوان چندان به او اعتماد کرد.
حرّالى در علم نیز سرآمد روزگار و صاحب دانش‌های گوناگون بود، تا جایی که عده‌اى که او را نمی‌شناختند، در تسلط او بر چنین دایره گسترده‌اى از علوم تردید می‌کردند. بنابه گفته ذهبى، شیخ شرف‌الدین ابن‌ البارزى منزلت رفیع علمى وى را ستوده و از او به بزرگى یاد کرده است. زبیدى هم وى را مدرّس یازده علم و از عجایب روزگار در فهم و استنباط حقایق معرفى کرده است. وى علاوه بر اینکه در زمره مفسران به شمار می‌آید، در اصول، کلام، طبیعیات، الهیات، منطق و فلسفه چنان تسلطى داشت که هنگام تدریس کتاب النجاة شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا، به بعضى آراى او اشکال می‌گرفت و با استدلال آنها را نقض می‌کرد. حرّالى در ادب نیز دستى داشت و از ذوق شعرى نیز بهره‌مند بود. در علم و عمل به تصوف، حرّالى از پیشوایان محسوب می‌شود و با اینکه غبرینى از تألیفات روان و قابل‌فهم او در این موضوع خبر داده، تنها گوشه‌اى از کلمات پرمعناى او در بعضى کتاب‌ها نقل شده است. نکته عجیب و مبهم در تصوف وى آن است که با وجود هم‌عصری با ابن‌ عربى، هیچ‌یک از منابع به دیدار او با ابن‌ عربى، چه در مشرق و چه در مغرب، اشاره‌اى نکرده‌اند. گرچه حرّالى از پیروان مذهب او دانسته شده و به همین سبب ذهبى و استادش ابن‌ تیمیه، بنابر مشى خود در ایراد بر این طائفه، بر او و تفسیرش اشکال کرده‌اند. ورود در جرگه متصوفه حرّالى را وارد عرصه علم اسرار حروف کرد و تا آنجا پیش رفت که مدعى شد زمان خروج دجّال و طلوع خورشید از مغرب را استخراج کرده است. ذهبى او را به دلیل چنین ادعایى از جُهّال و امثال دجّال شمرده است، ولى در تبحر او در علم حروف نباید از این مهم غافل ماند که ابوالعباس بونى در این علم، از شاگردان او بوده است. از راویان دیگر حرّالى، قاضى ابو فارس‌ بن کحیلا (متوفى 685) است، ضمناً شیخ ابوعبداللّه سَلاوى، معروف به خدیم‌المشایخ، مدتى در مشرق خادم او بوده و قسمت عمده‌اى از کرامات و اکثر تألیفات حرّالى از طریق او به دیگران انتقال یافته است. ابن‌ رشید از بدخطى و عدم رعایت دقیق نکات اعرابى توسط سلاوى، انتقاد کرده است. این بدخطى باعث شده است که در ضبط اسامى نتوان چندان به او اعتماد کرد.