۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
جز (جایگزینی متن - 'سيوطى ' به 'سيوطى ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
قراينى چند حاكى از آن است كه آمدن وى به ايران در بين سالهاى 471 - 481 بوده است؛ چنانكه از يك سخن خواجه عبدالله انصارى كه در آن به ابن قيسرانى اشاره دارد، جوان بودن او در اين هنگام تأييد مىشود. بههرصورت وى در 481ق، در رى بوده و در همين سال در آن شهر فرزندش، ابوزرعه طاهر، زاده شده است. گويا ابن قيسرانى مدتى در رى مانده؛ زيرا فرزندش را در همان جا براى تحصيل به استاد سپرده است. سپس وى به همدان رفته و در آنجا اقامت گزيده است. او در اوان 60 سالگى پس از بازگشت از سفر حج در بغداد درگذشت. | قراينى چند حاكى از آن است كه آمدن وى به ايران در بين سالهاى 471 - 481 بوده است؛ چنانكه از يك سخن خواجه عبدالله انصارى كه در آن به ابن قيسرانى اشاره دارد، جوان بودن او در اين هنگام تأييد مىشود. بههرصورت وى در 481ق، در رى بوده و در همين سال در آن شهر فرزندش، ابوزرعه طاهر، زاده شده است. گويا ابن قيسرانى مدتى در رى مانده؛ زيرا فرزندش را در همان جا براى تحصيل به استاد سپرده است. سپس وى به همدان رفته و در آنجا اقامت گزيده است. او در اوان 60 سالگى پس از بازگشت از سفر حج در بغداد درگذشت. | ||
ابن قيسرانى كه به قول سيوطى به بيشتر از 40 شهر در جهان اسلام سفر كرده، بسيارى از محدثان را ديده و از آنان حديث شنيده است. در زادگاهش از ابوالفتح نصر بن ابراهيم نابلسى و ابوعثمان بن وَرقاء، در بغداد از ابومحمد صريفينى و ديگران، در مصر از ابواسحاق حبّال، در دمشق از ابوالقاسم بن ابىالعلاء فقيه و در حلب از حسن بن مكى شيزرى استماع كرده است. | ابن قيسرانى كه به قول [[سيوطى]] به بيشتر از 40 شهر در جهان اسلام سفر كرده، بسيارى از محدثان را ديده و از آنان حديث شنيده است. در زادگاهش از ابوالفتح نصر بن ابراهيم نابلسى و ابوعثمان بن وَرقاء، در بغداد از ابومحمد صريفينى و ديگران، در مصر از ابواسحاق حبّال، در دمشق از ابوالقاسم بن ابىالعلاء فقيه و در حلب از حسن بن مكى شيزرى استماع كرده است. | ||
گرچه شخصيت علمى ابن قيسرانى كموبيش مورد ستايش مؤلفان قرار گرفته، اما گاه به لحاظ گرايش به اذواق و مواجيد صوفيانه و گاه به لحاظ ميزان ضبط در نقل حديث مورد انتقاد قرار گرفته و نيز به وى نسبت «لحن» داده شده است. | گرچه شخصيت علمى ابن قيسرانى كموبيش مورد ستايش مؤلفان قرار گرفته، اما گاه به لحاظ گرايش به اذواق و مواجيد صوفيانه و گاه به لحاظ ميزان ضبط در نقل حديث مورد انتقاد قرار گرفته و نيز به وى نسبت «لحن» داده شده است. |
ویرایش