۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از: | برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از: | ||
#در مقدمه مصحح كه تاريخ و مكان نگارش آن مشخص نشده، چنين آمده است: | |||
#:«... مطاع بهعنوان مورخ در فرصتى مناسب از زندگىاش، چند مورد از مباحث تاريخى را نگاشت و با همت خودش توانست آن را در قالبى نو و معاصر هماهنگ سازد و معاصرانش به نفع او گواهى دادند ومورخ زباره گفت: او برگزيدهاى تاريخى را با عباراتى جاندار نوشت. | |||
«... مطاع بهعنوان مورخ در فرصتى مناسب از زندگىاش، چند مورد از مباحث تاريخى را نگاشت و با همت خودش توانست آن را در قالبى نو و معاصر هماهنگ سازد و معاصرانش به نفع او گواهى دادند ومورخ زباره گفت: او برگزيدهاى تاريخى را با عباراتى جاندار نوشت. | #:او هرچه به دستش رسيد از كتابهاى قديم و جديد تاريخى را مطالعه كرد و بهويژه از پژوهشهاى متأخران در زمينه شناخت روش تاريخى بهره برد و به همين جهت مورخ ما در نگارش تاريخ يمن از نظر تاريخى روشمند بود؛ چه، آنكه قبل از كتاب او، شناخته نشده است جز نوشتههايى تأثيرپذيرفته از روش پيشينيان در چينش حوادث و نقل آن بدون پالايش و تعليل و مورخ ما از اين پديده در نگارشهاى اسلامى قديمى بهطور عموم شكايت كرده است. | ||
#:او در سلسله مقالاتى كه در مجله الحكمة منتشر شده، چنين گفته است: تو مىبينى كه بسيارى از مورخان و ديگران، تاريخنگار را همچون كاوشگر شب مىپندارند و برخى اين سخن را تكيهگاه خويش در مسير غلط تاريخىاشان قرار دادهاند... پس درست و نادرست را جمع كرده و شدنى و نشدنى را به هم درآميختهاند. | |||
او هرچه به دستش رسيد از كتابهاى قديم و جديد تاريخى را مطالعه كرد و بهويژه از پژوهشهاى متأخران در زمينه شناخت روش تاريخى بهره برد و به همين جهت مورخ ما در نگارش تاريخ يمن از نظر تاريخى روشمند بود؛ چه، آنكه قبل از كتاب او، شناخته نشده است جز نوشتههايى تأثيرپذيرفته از روش پيشينيان در چينش حوادث و نقل آن بدون پالايش و تعليل و مورخ ما از اين پديده در نگارشهاى اسلامى قديمى بهطور عموم شكايت كرده است. | #:ما هيچ سخن ديگرى نداريم بعد از شرح روشنى كه مورخ ما درباره روش جديدش در نگارش تاريخ ذكر كرده... باآنكه در زمينه ميراث تاريخى درباره يمن مطالعات فراوانى دارم، ولى از بين تاريخنگاران يمنى كسى را نيافتم كه قبل از مورخ ما چنين روشى را پيشه خود كرده باشد، جز آنچه در نزد مورخ حسين بن عبدالرحمن اهدل متوفاى سال 855ق، يافت مىشود كه برخى از روايات جندى و گزافهگويىهايش را در تلخيص كتاب «السلوك» نقد كرده، ولى اين نقد بيش از ملاحظاتى گذرا نيست كه در زمينه تراجم مندرج در تاريخ جندى آمده است» <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص41-42</ref>. | ||
#امام ناصر(ع) در 18 جمادىالآخرة سال 322ق، درحالىكه 21 سال از ولايتش مىگذشت، وفات كرد. او زاهد، ورع و عالمى متبحر بود. براى اوست چند تأليف؛ از جمله كتاب «التوحيد في غاية البيان و التهذيب»، و «النجاة» (13 جزء) و «مسائل الطبريين» (2 جزء) و كتابى كه در آن به شبهات خوارج اباضيه جواب داده و «الدامغ» (4 جزء) و... <ref>ر.ك: متن كتاب، ص161</ref>. | |||
او در سلسله مقالاتى كه در مجله الحكمة منتشر شده، چنين گفته است: تو مىبينى كه بسيارى از مورخان و ديگران، تاريخنگار را همچون كاوشگر شب مىپندارند و برخى اين سخن را تكيهگاه خويش در مسير غلط تاريخىاشان قرار دادهاند... پس درست و نادرست را جمع كرده و شدنى و نشدنى را به هم درآميختهاند. | #در ربيعالآخر سال 566ق، امام احمد بن سليمان(ع) وفات كرد، بعد از آنكه آثارى جاودانه از خود به يادگار گذاشت و در حيدان از بلد خولان دفن شد و قبرش مشهور و زيارتگاه است. مدت خلافتش 33 سال بود كه در آن بر زمانه غلبه كرد و با عزمى آهنين و همتى بلند با حوادث جنگيد و با ارادهاى قوى آرزوهايش را برآورده كرد و... پس صنعا و نجران را تصاحب كرد و... ولايتش تا جيل و ديلم رسيد و در پايان عمرش كور شد... او اديب، شاعر، عالمى متبحر و... بود. او چند تأليف دارد كه بيشترش در رد بر فرقه مطرفيه است و از مشهورترين آثار او كتاب «حقائق المعرفة» در علم كلام و كتاب «الحكمة الدرية و الدلالة النورية» در فضايل اهلبيت(ع) و كتاب «أصول الأحكام في الحديث» و... است <ref>ر.ك: همان، ص362</ref>. | ||
ما هيچ سخن ديگرى نداريم بعد از شرح روشنى كه مورخ ما درباره روش جديدش در نگارش تاريخ ذكر كرده... باآنكه در زمينه ميراث تاريخى درباره يمن مطالعات فراوانى دارم، ولى از بين تاريخنگاران يمنى كسى را نيافتم كه قبل از مورخ ما چنين روشى را پيشه خود كرده باشد، جز آنچه در نزد مورخ حسين بن عبدالرحمن اهدل متوفاى سال 855ق، يافت مىشود كه برخى از روايات جندى و گزافهگويىهايش را در تلخيص كتاب «السلوك» نقد كرده، ولى اين نقد بيش از ملاحظاتى گذرا نيست كه در زمينه تراجم مندرج در تاريخ جندى آمده است» <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص41-42</ref>. | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش