۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد مرتضى' به 'سيد مرتضى') |
جز (جایگزینی متن - 'شيخ مفيد' به 'شيخ مفيد') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
3. در دوره سوم كه «دوره كمال و استقلال» ناميده شده، علم اصول سادگى نخستين خود را از دست داد و به كمال رسيد و تا حدودى از آميختگى با مسائل علم كلام رهايى يافت. شيعه در اين عصر كه غيبت كبرا به وقوع پيوست (334ق)، به علت دسترسى به امامان يا نواب خاص، نياز چندانى به اجتهاد نداشت <ref>همان، ص 81</ref>. | 3. در دوره سوم كه «دوره كمال و استقلال» ناميده شده، علم اصول سادگى نخستين خود را از دست داد و به كمال رسيد و تا حدودى از آميختگى با مسائل علم كلام رهايى يافت. شيعه در اين عصر كه غيبت كبرا به وقوع پيوست (334ق)، به علت دسترسى به امامان يا نواب خاص، نياز چندانى به اجتهاد نداشت <ref>همان، ص 81</ref>. | ||
در اين فصل، اسامى يازده تن از اصوليون شيعه ذكر شده است. در مورد برخى چون احمد بن فارس بن زكريا (م 395ق) تنها به ذكر آثار وى بسنده شده و در باره شيخ | در اين فصل، اسامى يازده تن از اصوليون شيعه ذكر شده است. در مورد برخى چون احمد بن فارس بن زكريا (م 395ق) تنها به ذكر آثار وى بسنده شده و در باره [[شيخ مفيد]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و شيخ طوسى با تفصيل بيشترى سخن به ميان آمده است <ref>همان، ص 83 - 206</ref>. | ||
4. چهارمين دوره كه «دوره ركود» ناميده شده، از وفات شيخ طوسى تا عصر [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادريس حلى]] (م 598ق) ادامه داشت و پس از شيخ طوسى تا حدود يك قرن، اجتهاد شيعه عملاً متوقف شده بود. البته در اين عصر كتابهاى متعدد اصولى نوشته شد كه مهمترين آنها بخش اصول كتاب «غنية النزوع إلى علمي الأصول و الفروع» تأليف ابن زهره (م 598ق) بود. نويسنده در بخش عمده اين فصل به روششناسى و بيان تأثيرپذيرى ابن زهره از [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و شيخ طوسى پرداخته است. در آخر نيز چند شخصيت اصولى ديگر را معرفى كرده است <ref>همان، ص 208 - 237</ref>. | 4. چهارمين دوره كه «دوره ركود» ناميده شده، از وفات شيخ طوسى تا عصر [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادريس حلى]] (م 598ق) ادامه داشت و پس از شيخ طوسى تا حدود يك قرن، اجتهاد شيعه عملاً متوقف شده بود. البته در اين عصر كتابهاى متعدد اصولى نوشته شد كه مهمترين آنها بخش اصول كتاب «غنية النزوع إلى علمي الأصول و الفروع» تأليف ابن زهره (م 598ق) بود. نويسنده در بخش عمده اين فصل به روششناسى و بيان تأثيرپذيرى ابن زهره از [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و شيخ طوسى پرداخته است. در آخر نيز چند شخصيت اصولى ديگر را معرفى كرده است <ref>همان، ص 208 - 237</ref>. |
ویرایش