۵۳٬۳۲۷
ویرایش
جز (Yqorbani@noornet.net صفحهٔ حمدانيان، اولین مدافعان قدس را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به حمدانیان، اولین مدافعان قدس منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
«حمدانيان اولين مدافعان قدس» اثر خليل صنعتگر به بررسى نوع حكومت و عوامل سقوط دولت حمدانيان اختصاص دارد. اين كتاب به زبان فارسى و در سال 1380ش نوشته شده است. | «حمدانيان اولين مدافعان قدس» اثر خليل صنعتگر به بررسى نوع حكومت و عوامل سقوط دولت حمدانيان اختصاص دارد. اين كتاب به زبان فارسى و در سال 1380ش نوشته شده است. | ||
نويسنده با ديدن سريال تلويزيونى «طريق القدس» كه در سالهاى 1364 و 1365ش از سيماى جمهورى اسلامى پخش شده و موضوع آن زندگانى حمدانيان، بود، بر آن شده كه زندگى آنان را به رشته تحرير درآورد و كتاب حاضر را تدوين نمايد | نويسنده با ديدن سريال تلويزيونى «طريق القدس» كه در سالهاى 1364 و 1365ش از سيماى جمهورى اسلامى پخش شده و موضوع آن زندگانى حمدانيان، بود، بر آن شده كه زندگى آنان را به رشته تحرير درآورد و كتاب حاضر را تدوين نمايد <ref>مقدمه، ص20</ref>. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در مقدمه، به تلاش شيعيان براى استقرار نظام دينى و حكومتى مورد قبول اسلام اشاره شده است | در مقدمه، به تلاش شيعيان براى استقرار نظام دينى و حكومتى مورد قبول اسلام اشاره شده است <ref>مقدمه، ص17-20</ref>. | ||
در فصل اول به پيشينه تاريخى حمدانيان پرداخته شده است. حمدانيان پسران و نوادگان حمدون هستند كه پس از 15 نسل به تغلب بن وائل و پس از او به ربيعة (پسر معدّ بن عدنان) كه جدّ بعضى از اعراب است، مىرسند. آنها در جزيرة العرب ساكن بودند. حمدانيان در ميان اعراب از بزرگترين قبايل عرب بهشمار مىرفتند كه به سبب جنگهاى طولانى به جزيره فراتيه منتقل شدند و بعضى قبائل آنها مثل قبيله بنى شعبه و بنى اراقم در طائف سكونت داشتند و بسيارى از آنها در صدر اسلام به مدينه هجرت كردند و بعد از تجديد بناى كوفه، در آنجا استقرار يافتند | در فصل اول به پيشينه تاريخى حمدانيان پرداخته شده است. حمدانيان پسران و نوادگان حمدون هستند كه پس از 15 نسل به تغلب بن وائل و پس از او به ربيعة (پسر معدّ بن عدنان) كه جدّ بعضى از اعراب است، مىرسند. آنها در جزيرة العرب ساكن بودند. حمدانيان در ميان اعراب از بزرگترين قبايل عرب بهشمار مىرفتند كه به سبب جنگهاى طولانى به جزيره فراتيه منتقل شدند و بعضى قبائل آنها مثل قبيله بنى شعبه و بنى اراقم در طائف سكونت داشتند و بسيارى از آنها در صدر اسلام به مدينه هجرت كردند و بعد از تجديد بناى كوفه، در آنجا استقرار يافتند <ref>متن كتاب، ص23</ref>. | ||
آنها در تاريخ عرب به قبيله بنى تغلب و ربيعه، شهرت دارند؛ در سوريه منطقهاى به نام «ديار بكر و ربيعه و مضر» وجود داشته است كه همه به بنى تغلب تعلق داشته است. نويسنده معتقد است عده زيادى از محدثين، علما و جنگجويان شجاع شيعه از ميان اين دودمان برخواستهاند و تماماً از نوادگان و ذريه معد بن عدنان هستند و به شاخههاى متعدد تقسيم مىشوند كه مشهورترين آنها پادشاهان شيعه موصل و بنى شعبه و بنى اراقم هستند | آنها در تاريخ عرب به قبيله بنى تغلب و ربيعه، شهرت دارند؛ در سوريه منطقهاى به نام «ديار بكر و ربيعه و مضر» وجود داشته است كه همه به بنى تغلب تعلق داشته است. نويسنده معتقد است عده زيادى از محدثين، علما و جنگجويان شجاع شيعه از ميان اين دودمان برخواستهاند و تماماً از نوادگان و ذريه معد بن عدنان هستند و به شاخههاى متعدد تقسيم مىشوند كه مشهورترين آنها پادشاهان شيعه موصل و بنى شعبه و بنى اراقم هستند <ref>همان</ref>. | ||
حمدون، پسر حمدان تغلبى، مؤسس سلسله شيعى حمدانى است. او داراى پسران زيادى بود كه در زمان عباسيان، ستاره اقبالشان درخشيد و در منطقه جزيره، حكومت تشكيل داده و به اوج عزّت رسيدند؛ تا جايى كه توانستند در آناتولى سرزمينهاى وسيعى را از روميان تسخير كنند | حمدون، پسر حمدان تغلبى، مؤسس سلسله شيعى حمدانى است. او داراى پسران زيادى بود كه در زمان عباسيان، ستاره اقبالشان درخشيد و در منطقه جزيره، حكومت تشكيل داده و به اوج عزّت رسيدند؛ تا جايى كه توانستند در آناتولى سرزمينهاى وسيعى را از روميان تسخير كنند <ref>همان، ص24</ref>. نويسنده معتقد است آغاز حكومت آنها به حدود سالهاى 290 تا 390ق به بعد برمىگردد. به نظر وى، يكى از عوامل پيشرفت و پيدايش حكومت آنها، مبارزه شديد و مستمر آنان با روميان قرامطه بود. اين مهم باعث شد تا آنها نزد خليفه عباسى موقعيتى ويژه كسب نمايند و به همين اعتبار، يكى از آنها به نام عبداللّه بن حمدون از طرف مستكفى باللّه فرمانروايى منطقه موصل را بهدست آورد. ابراهيم بن حمدون، پسر ديگر اين خانواده، در سال 307ق فرمانرواى منطقه ربيعه شد. سپس در سال 309ق برادر سوم آنها به نام داوود بن حمدون، به جاى برادر دوم به حكومت رسيد. برادر چهارم آنها به نام ابوالعلا سعد بن حمدان در سال 312ق به حكومت نهاوند دست يافت و جذب عباسيان شد. برادر پنجم آنها به نام، حسين بن حمدان از فرمانداران ارشد عباسيان گرديد. حمدان در سال 273ق با يكى از رهبران خوارج به نام هارون الشارى متحد شد و بر قلعه ماردين يا قلعه صوار نزديك عين زعفران چيره گشت <ref>همان</ref>. | ||
معتضد عباسى شخصاً براى تصرف قلعه رفت و آنجا را آزاد كرد. هارون الشارى فرار كرد و خليفه حمدان را دستگير و به زندان انداخت. حسين پسر حمدان براى جبران كار پدرش در سال 283ق با هارون الشارى جنگيد و آنها را شكست داد، به همين دليل، خليفه او را خلعت بخشيد و پدرش را آزاد كرد. وى پس از كسب فرماندهى از طرف عباسيان در جنگ با قرامطه و قلعوقمع آنها، موقعيّت مناسبى بدست آورد؛ ولى در يك طرح براندازى عليه خليفه شركت كرد و پس از ناكامى به زندان افتاد. به علت كسب موقعيت قبلى و وساطت برادرش (ابراهيم) و ابن مقله، وزير شيعى مذهب عباسى، مورد عفو قرار داد و حكومت قم و كاشان به او واگذار گرديد. در سال 303ق بار ديگر با خليفه عباسى مخالفت كرد و متعاقب آن دستگير شده به زندان افتاد تا اين كه از دنيا رفت و به نقلى كشته شد | معتضد عباسى شخصاً براى تصرف قلعه رفت و آنجا را آزاد كرد. هارون الشارى فرار كرد و خليفه حمدان را دستگير و به زندان انداخت. حسين پسر حمدان براى جبران كار پدرش در سال 283ق با هارون الشارى جنگيد و آنها را شكست داد، به همين دليل، خليفه او را خلعت بخشيد و پدرش را آزاد كرد. وى پس از كسب فرماندهى از طرف عباسيان در جنگ با قرامطه و قلعوقمع آنها، موقعيّت مناسبى بدست آورد؛ ولى در يك طرح براندازى عليه خليفه شركت كرد و پس از ناكامى به زندان افتاد. به علت كسب موقعيت قبلى و وساطت برادرش (ابراهيم) و ابن مقله، وزير شيعى مذهب عباسى، مورد عفو قرار داد و حكومت قم و كاشان به او واگذار گرديد. در سال 303ق بار ديگر با خليفه عباسى مخالفت كرد و متعاقب آن دستگير شده به زندان افتاد تا اين كه از دنيا رفت و به نقلى كشته شد <ref>همان، ص25</ref>. | ||
در فصل دوم، جغرافيايى سياسى و حكومتى حمدانيان مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده معتقد است اين كه چگونه حمدانيان در قرن چهارم، ظهور كردند را بايد در پيشينه اين خاندان جستجو كرد. به نظر وى، در بررسى زندگى آنها، چند نكته مهم به چشم مىخورد: روحيه جنگاورى و شهادتطلبى، ايمان به اسلام و حفظ سرزمينهاى مسلمين، سياست خوب در لشكردارى و كشوردارى، شناخت منطقه، صداقت، سخاوت و مبارزه شديد و دامنهدار با روميان كه قصد تسخير بيت المقدس را داشتند | در فصل دوم، جغرافيايى سياسى و حكومتى حمدانيان مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده معتقد است اين كه چگونه حمدانيان در قرن چهارم، ظهور كردند را بايد در پيشينه اين خاندان جستجو كرد. به نظر وى، در بررسى زندگى آنها، چند نكته مهم به چشم مىخورد: روحيه جنگاورى و شهادتطلبى، ايمان به اسلام و حفظ سرزمينهاى مسلمين، سياست خوب در لشكردارى و كشوردارى، شناخت منطقه، صداقت، سخاوت و مبارزه شديد و دامنهدار با روميان كه قصد تسخير بيت المقدس را داشتند <ref>همان، ص37</ref>. | ||
در فصل سوم، چهرههاى برجسته دولت حمدانيان معرفى شده است. اين چهرهها به ترتيب عبارتند از: 1- حسن پسر عبداللّه حمدانى، معروف به ناصر الدوله، حاكم شهر موصل از سالهاى 308 تا 357ق؛ 2- على پسر عبداللّه حمدانى، معروف به سيف الدوله، حاكم شهر حلب از سالهاى 333 تا 356ق؛ 3- ابوفراس- حارث بن سعيد حمدانى- شاعر و فرمانده لشكر سيف الدوله | در فصل سوم، چهرههاى برجسته دولت حمدانيان معرفى شده است. اين چهرهها به ترتيب عبارتند از: 1- حسن پسر عبداللّه حمدانى، معروف به ناصر الدوله، حاكم شهر موصل از سالهاى 308 تا 357ق؛ 2- على پسر عبداللّه حمدانى، معروف به سيف الدوله، حاكم شهر حلب از سالهاى 333 تا 356ق؛ 3- ابوفراس- حارث بن سعيد حمدانى- شاعر و فرمانده لشكر سيف الدوله <ref>همان، ص45</ref>. | ||
فصل چهارم، به شناسايى دولتهاى معاصر حمدانيان كه عبارت بودند از عباسيان، بويهيان و اخشيديان اختصاص يافته است | فصل چهارم، به شناسايى دولتهاى معاصر حمدانيان كه عبارت بودند از عباسيان، بويهيان و اخشيديان اختصاص يافته است <ref>همان، ص145</ref>. | ||
در فصل پنجم، به انقراض دولت حمدانيان پرداخته شده است. نويسنده عوامل سقوط دولت حمدانيان را عبارت از مؤلفههاى زير دانسته و به توضيح آنها پرداخته است: | در فصل پنجم، به انقراض دولت حمدانيان پرداخته شده است. نويسنده عوامل سقوط دولت حمدانيان را عبارت از مؤلفههاى زير دانسته و به توضيح آنها پرداخته است: | ||
1- جنگهاى متعدد و پيامدهاى داخلى آن؛ 2- روى كار آمدن نيروهاى تازه كار؛ 3- اختلاف داخلى و تفرقه؛ 4- هجوم دشمنان داخلى | 1- جنگهاى متعدد و پيامدهاى داخلى آن؛ 2- روى كار آمدن نيروهاى تازه كار؛ 3- اختلاف داخلى و تفرقه؛ 4- هجوم دشمنان داخلى <ref>همان، ص153</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
پاورقىها به ذكر منابع و توضيح برخى اعلام و الفاظ اختصاص يافته است. | پاورقىها به ذكر منابع و توضيح برخى اعلام و الفاظ اختصاص يافته است. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۲: | ||
[[رده:تاریخ (عمومی)]] | [[رده:تاریخ (عمومی)]] | ||
[[رده:تاریخ آسیا]] | [[رده:تاریخ آسیا]] | ||
ویرایش