۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آذرتاش آذرنوش' به 'آذرتاش آذرنوش') |
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
متأسفانه موارد ديگر زندگى او نيز به همين قرار است. ابهام از نسب او آغاز مىگردد: سمعانى، قتبى را نسبت جد وى به باهله مىداند، اما از سوى ديگر ابن قتيبه خود صريحاً به اصل ايرانى خود اشاره كرده، مىگويد: «نسب من در عجم مانع از آن نيست كه در مقابل ادعاهاى جاهلان اين قوم، از عرب دفاع كنم». بنابراين چگونگى نسبت نيايش، قتيبه، به باهله روشن نيست و در جايى هم به «ولاى» او اشاره نشده است. در برخى از منابع وى را مروزى خواندهاند، اما بيشتر، اين نسبت را از آن پدرش دانستهاند و اين نظر معقولتر است؛ بنابراين شايد بتوان پنداشت كه نيايش، قتيبه، از مرو شاهجان برخاسته و همان جا با يكى از زنان عرب باهله ازدواج كرده و بدين سبب به باهله انتساب يافته است. | متأسفانه موارد ديگر زندگى او نيز به همين قرار است. ابهام از نسب او آغاز مىگردد: سمعانى، قتبى را نسبت جد وى به باهله مىداند، اما از سوى ديگر ابن قتيبه خود صريحاً به اصل ايرانى خود اشاره كرده، مىگويد: «نسب من در عجم مانع از آن نيست كه در مقابل ادعاهاى جاهلان اين قوم، از عرب دفاع كنم». بنابراين چگونگى نسبت نيايش، قتيبه، به باهله روشن نيست و در جايى هم به «ولاى» او اشاره نشده است. در برخى از منابع وى را مروزى خواندهاند، اما بيشتر، اين نسبت را از آن پدرش دانستهاند و اين نظر معقولتر است؛ بنابراين شايد بتوان پنداشت كه نيايش، قتيبه، از مرو شاهجان برخاسته و همان جا با يكى از زنان عرب باهله ازدواج كرده و بدين سبب به باهله انتساب يافته است. | ||
بنابراين آنچه در شرح احوال او مسلم مىماند، همانا قاضى بودنش در شهر دينور است كه اكثر منابع به آن تصريح كردهاند، اما زمان آن مشخص نيست. تنها مىدانيم كه ابن قتيبه مورد توجه خاص ابوالحسن عبيد الله بن يحيى خاقانى كه در 236ق وزير متوكل شد، بوده و | بنابراين آنچه در شرح احوال او مسلم مىماند، همانا قاضى بودنش در شهر دينور است كه اكثر منابع به آن تصريح كردهاند، اما زمان آن مشخص نيست. تنها مىدانيم كه ابن قتيبه مورد توجه خاص ابوالحسن عبيد الله بن يحيى خاقانى كه در 236ق وزير متوكل شد، بوده و کتاب «ادب الكاتب» خويش را كه يكى از نخستين آثار اوست، به اين وزير تقديم داشته است؛ بنابراين، بعيد نيست كه وزير وى را بهرغم جوانى، به منصب قضاى دينور گماشته باشد. اين امر مورد تأييد دو تن از شارحان کتاب «ادب الكاتب»، زجاجى و بطليوسى نيز قرار دارد. | ||
درهرحال، اقامت او در دينور طولانى شد و او در همين دوره بيشتر آثارش را تأليف كرد، زيرا به تأييد اكثر منابع، وى در بغداد بيشتر به تدريس آثار خود اشتغال داشته تا به تأليف، اما تعيين تاريخ انتقال از دينور به بغداد، آسان نيست. | درهرحال، اقامت او در دينور طولانى شد و او در همين دوره بيشتر آثارش را تأليف كرد، زيرا به تأييد اكثر منابع، وى در بغداد بيشتر به تدريس آثار خود اشتغال داشته تا به تأليف، اما تعيين تاريخ انتقال از دينور به بغداد، آسان نيست. | ||
| خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
در چگونگى مرگ او نيز دو روايت مختصر در دست است: از قول شاگردش ابن صائغ آوردهاند كه «وى هريسه خورد و حرارت بر وى غالب آمد، آنگاه بانگى سخت كشيد و تا نماز ظهر بىهوش افتاد، سپس ساعتى به خود پيچيد و باز آرام يافت و همچنان تشهد مىخواند تا سحرگاهان درگذشت». [[خطيب بغدادى]] در روايتى ديگر كه اندكى با روايت بالا اختلاف دارد، مرگ او را ناگهانى ذكر كرده است. | در چگونگى مرگ او نيز دو روايت مختصر در دست است: از قول شاگردش ابن صائغ آوردهاند كه «وى هريسه خورد و حرارت بر وى غالب آمد، آنگاه بانگى سخت كشيد و تا نماز ظهر بىهوش افتاد، سپس ساعتى به خود پيچيد و باز آرام يافت و همچنان تشهد مىخواند تا سحرگاهان درگذشت». [[خطيب بغدادى]] در روايتى ديگر كه اندكى با روايت بالا اختلاف دارد، مرگ او را ناگهانى ذكر كرده است. | ||
از ظاهر ابن قتيبه جز آنچه از قول شاگردش، قاسم بن اصبغ، در حاشيه يكى از نسخ خطى «ادب الكاتب» آمده، چيزى نمىدانيم؛ بنا بر اين روايت، وى خوشلباس بود، محاسن سفيد بلندى داشت، خوشرنگ و روى بود. بىگمان زندگى او را سراپا آرامشى عالمانه فراگرفته بود و اگرچه در اظهار عقايد خود و رد نظر مخالفان ترديد به خود راه نمىداد، اين كار جز در دايره علم و | از ظاهر ابن قتيبه جز آنچه از قول شاگردش، قاسم بن اصبغ، در حاشيه يكى از نسخ خطى «ادب الكاتب» آمده، چيزى نمىدانيم؛ بنا بر اين روايت، وى خوشلباس بود، محاسن سفيد بلندى داشت، خوشرنگ و روى بود. بىگمان زندگى او را سراپا آرامشى عالمانه فراگرفته بود و اگرچه در اظهار عقايد خود و رد نظر مخالفان ترديد به خود راه نمىداد، اين كار جز در دايره علم و کتاب صورت نمىپذيرفت. گويى از كشمكشهاى سياسى، سخت دورى مىگزيد و ترجيح مىداد عمر را به تأليف کتابهاى علمى سنگين كه بهآسانى دستاويز اين و آن نمىشد، بگذراند؛ چنانكه به شغل قضا در شهر كوچكى چون دينور قناعت كرد و از هر كار ديگرى كه موجب جنجال و هياهو باشد، پرهيز نمود. شايد همين امر سبب شده باشد كه نويسندگان معاصرش در باره او يا ساكت بمانند يا به اشاراتى مختصر بسنده كنند و زمانى هم كه وى به يمن کتابهايش، بيشتر مورد توجه قرار گرفت، ديگر از زندگى او سالها گذشته و جزئيات زندگىاش از خاطرهها رفته بود. | ||
از ابن قتيبه، يك پسر به نام احمد به جاى ماند كه اهل علم بود و در 322ق / 935م وفات يافت. اين احمد را نيز پسرى به نام عبد الواحد بود كه كار پدر را دنبال كرد. | از ابن قتيبه، يك پسر به نام احمد به جاى ماند كه اهل علم بود و در 322ق / 935م وفات يافت. اين احمد را نيز پسرى به نام عبد الواحد بود كه كار پدر را دنبال كرد. | ||
| خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
الف)- | الف)- کتابهايى كه در انتسابشان به ابن قتيبه ترديد نيست و به چاپ رسيدهاند:1. الاختلاف فى اللفظ و الرّد على الجهميّة و المشبّهة؛ | ||
2. ادب الكاتب يا ادب الكتّاب يا آداب | 2. ادب الكاتب يا ادب الكتّاب يا آداب الکتابة؛ | ||
3. الاشربة؛ | 3. الاشربة؛ | ||
4. | 4. کتاب الانواء؛ | ||
5. تأويل مختلف الحديث يا مختلف الحديث يا اختلاف الحديث يا اختلاف تأويل الحديث؛ | 5. تأويل مختلف الحديث يا مختلف الحديث يا اختلاف الحديث يا اختلاف تأويل الحديث؛ | ||
| خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
8. الشعر و الشعراء يا طبقات الشعراء؛ | 8. الشعر و الشعراء يا طبقات الشعراء؛ | ||
9. | 9. کتاب العرب (كه به نامهايى بسيار گوناگون شهرت يافته است: کتاب العرب و العجم، التسوية بين العرب و العجم، فضل العرب على العجم يا العرب و علومها)؛ | ||
10. | 10. کتاب عيون الاخبار؛ | ||
11. المسائل و الاجوبة؛ | 11. المسائل و الاجوبة؛ | ||
| خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
12. المعارف؛ | 12. المعارف؛ | ||
13. معانى الشعر يا | 13. معانى الشعر يا کتاب معانى الشعر الكبير؛ | ||
14. الميسر و القداح؛ | 14. الميسر و القداح؛ | ||
| خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
15. غريب الحديث. | 15. غريب الحديث. | ||
ب)- از | ب)- از کتابهايى كه در انتسابشان به ابن قتيبه ترديد نيست و تاكنون چاپ نشدهاند، «اصلاح الغلط فى غريب الحديث» لابىعبيد القاسم بن سلام است. | ||
ج)- | ج)- کتابهايى كه يا از دست رفتهاند، يا نسبتشان به ابن قتيبه مشكوك است: | ||
1. اعراب القرآن يا اعراب القرائات يا آداب القرائة؛ | 1. اعراب القرآن يا اعراب القرائات يا آداب القرائة؛ | ||
| خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
3. دلائل النبوة؛ | 3. دلائل النبوة؛ | ||
4. | 4. کتاب الفقه يا جامع الفقه؛ | ||
5. | 5. کتاب القرائات؛ | ||
6. | 6. کتاب القلم؛ | ||
7. | 7. کتاب النحو يا جامع النحو الكبير؛ | ||
و... | و... | ||
ویرایش