۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ کلمة حول الفقه و تطوره را به كلمة حول الفقه و تطوره منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'شيخ انصارى ' به 'شيخ انصارى ') |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
قائلين به عدم اعتبار خبر واحد، از چه راهى به احكام شرعى دسترسى پيدا مىكنند؟ اين نكته بعدى است كه اجماع را در اين مسير به عنوان راه حلى براى منكران اعتبار خبر واحد معرفى كردهاند. اما از آنجا كه اجماع خود دليلى لبى است و اطلاقى ندارد پس با اين وجود ديگر مجالى براى تطور فقه مبتنى بر اجماع و بدون در نظر گرفتن خبرهاى واحد نخواهد بود. | قائلين به عدم اعتبار خبر واحد، از چه راهى به احكام شرعى دسترسى پيدا مىكنند؟ اين نكته بعدى است كه اجماع را در اين مسير به عنوان راه حلى براى منكران اعتبار خبر واحد معرفى كردهاند. اما از آنجا كه اجماع خود دليلى لبى است و اطلاقى ندارد پس با اين وجود ديگر مجالى براى تطور فقه مبتنى بر اجماع و بدون در نظر گرفتن خبرهاى واحد نخواهد بود. | ||
باز نتيجهاى از مباحث فوق به دست مىآيد كه مضمون نكته شانزدهم است و آن اينكه از بررسى همگونى اعتقاد سيد مرتضى كه متقدم بر شيخ طوسى است و ابن ادريس كه متأخر از وى مىباشد، نبوغ علمى بىبديل مرحوم شيخ طوسى(ره) و اينكه چرا فقه در مدرسه شيخ طوسى تكامل يافت اما در مدرسه آن دو بزرگوار اين اتفاق نيفتاد آشكار مىگردد؛ چنانكه مىفهميم چرا فقه در زمان افرادى چون علامه حلى، شهيدين، صاحب جواهر و شيخ انصارى نيز متحول گرديد در حالى كه در غير زمان اين افراد چنين اتفاقى نيفتاد. | باز نتيجهاى از مباحث فوق به دست مىآيد كه مضمون نكته شانزدهم است و آن اينكه از بررسى همگونى اعتقاد سيد مرتضى كه متقدم بر شيخ طوسى است و ابن ادريس كه متأخر از وى مىباشد، نبوغ علمى بىبديل مرحوم شيخ طوسى(ره) و اينكه چرا فقه در مدرسه شيخ طوسى تكامل يافت اما در مدرسه آن دو بزرگوار اين اتفاق نيفتاد آشكار مىگردد؛ چنانكه مىفهميم چرا فقه در زمان افرادى چون علامه حلى، شهيدين، صاحب جواهر و [[شيخ انصارى]] نيز متحول گرديد در حالى كه در غير زمان اين افراد چنين اتفاقى نيفتاد. | ||
آخرين نكته رساله اين است كه مدار فقاهت درايت تامه در فحواى روايات مىباشد، زيرا فقه نه مانند فلسفه بر مبناى عقل صرف است و نه مانند آنچه اخباريين پنداشتهاند نقل محض. پس عقل و نقل در كنار هم و به مدد همديگر مىتوانند فقه را سامان دهند. | آخرين نكته رساله اين است كه مدار فقاهت درايت تامه در فحواى روايات مىباشد، زيرا فقه نه مانند فلسفه بر مبناى عقل صرف است و نه مانند آنچه اخباريين پنداشتهاند نقل محض. پس عقل و نقل در كنار هم و به مدد همديگر مىتوانند فقه را سامان دهند. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
ویرایش