پرش به محتوا

میرزای شیرازی، سید محمدحسن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيخ انصارى ' به 'شيخ انصارى '
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها == [[' به '== وابسته‌ها == {{وابسته‌ها}} [[')
جز (جایگزینی متن - 'شيخ انصارى ' به 'شيخ انصارى ')
خط ۶۹: خط ۶۹:
ميرزا در نجف، در درس علماء و استادانى همچون شيخ محمد حسن نجفى صاحب جواهر و شيخ حسن آل كاشف الغطاء، صاحب أنوار الفقاهه حاضر شده و در درس سيد ابراهيم، صاحب ضوابط نيز، در كربلا شركت مى‌كرد.
ميرزا در نجف، در درس علماء و استادانى همچون شيخ محمد حسن نجفى صاحب جواهر و شيخ حسن آل كاشف الغطاء، صاحب أنوار الفقاهه حاضر شده و در درس سيد ابراهيم، صاحب ضوابط نيز، در كربلا شركت مى‌كرد.


بعد از رحلت مرحوم كاشف الغطاء، ميرزا تصميم بر بازگشت به وطن گرفت اما قبل از عزيمت، به پيشنهاد يكى از دوستانش در مجلس درس شيخ مرتضى انصارى شركت كرد و شيفتۀ افكار عالى او شده و از بازگشت به وطن منصرف گشت و به جهت درس شيخ انصارى قصد اقامت نجف كرد و با نهايت جدّيت و پشتكار در مطالب شيخ به غور و تفحّص پرداخت.
بعد از رحلت مرحوم كاشف الغطاء، ميرزا تصميم بر بازگشت به وطن گرفت اما قبل از عزيمت، به پيشنهاد يكى از دوستانش در مجلس درس شيخ مرتضى انصارى شركت كرد و شيفتۀ افكار عالى او شده و از بازگشت به وطن منصرف گشت و به جهت درس [[شيخ انصارى]] قصد اقامت نجف كرد و با نهايت جدّيت و پشتكار در مطالب شيخ به غور و تفحّص پرداخت.


شيخ انصارى نيز به اين استعداد و توانمندى فوق العادۀ علمى ميرزا پى برده و بارها گفته بود: من درس را براى 3 نفر ميگويم، ميرزا محمد حسن، ميرزا حبيب الله (رشتى) و آقا حسن تهرانى (آقا حسن نجم‌آبادى تهرانى).
[[شيخ انصارى]] نيز به اين استعداد و توانمندى فوق العادۀ علمى ميرزا پى برده و بارها گفته بود: من درس را براى 3 نفر ميگويم، ميرزا محمد حسن، ميرزا حبيب الله (رشتى) و آقا حسن تهرانى (آقا حسن نجم‌آبادى تهرانى).


ميرزا در درس شيخ انصارى كم سخن مى‌گفت و هنگام سخن گفتن صدايش به اندازه‌اى آرام بود كه شيخ براى فهم آن، ناچار بدنش را بطرف او متمايل مى‌كرد. هرگاه ميرزا ارادۀ تكلم داشت، شيخ انصارى مجلس را ساكت كرده و مى‌فرمود: «جناب ميرزا سخن مى‌گويد» و پس از پايان كلام ميرزا، رو به ديگران نموده و مطالب او را براى سايرين بازگو مى‌كرد.
ميرزا در درس [[شيخ انصارى]] كم سخن مى‌گفت و هنگام سخن گفتن صدايش به اندازه‌اى آرام بود كه شيخ براى فهم آن، ناچار بدنش را بطرف او متمايل مى‌كرد. هرگاه ميرزا ارادۀ تكلم داشت، [[شيخ انصارى]] مجلس را ساكت كرده و مى‌فرمود: «جناب ميرزا سخن مى‌گويد» و پس از پايان كلام ميرزا، رو به ديگران نموده و مطالب او را براى سايرين بازگو مى‌كرد.


علامه سيد حسن صدر الدين نقل مى‌كند: «... زمانى كه ميرزا مكاتباتش را با شيخ انصارى به من نشان مى‌داد، گفت: جناب شيخ مرتضى در اواخر حياتش از من خواست در كتاب «رسائل» او تجديد نظر كرده و آن را تنقيح كنم، با وجودى كه ايشان چند بار تكرار كرد، ولى من به لحاظ احترام به استاد، از قبول اين امر امتناع ورزيدم.»
علامه سيد حسن صدر الدين نقل مى‌كند: «... زمانى كه ميرزا مكاتباتش را با [[شيخ انصارى]] به من نشان مى‌داد، گفت: جناب شيخ مرتضى در اواخر حياتش از من خواست در كتاب «رسائل» او تجديد نظر كرده و آن را تنقيح كنم، با وجودى كه ايشان چند بار تكرار كرد، ولى من به لحاظ احترام به استاد، از قبول اين امر امتناع ورزيدم.»


=== هجرت سوّم ===
=== هجرت سوّم ===
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش