پرش به محتوا

القصيدة الموشحة بالأسماء المؤنثة السماعية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR33103J1.jpg | عنوان = القصيدة الموشحة بالأسماء المؤن...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
لطفا از اینجا شروع به نوشتن کنید.
 
==پانویس ==
'''القصيدة الموشحة بالأسماء المؤنثة السماعية'''، اثر ابن حاجب، ابوعمرو جمال‌الدین عثمان بن عمر (570-646ق)، رساله‌ای است که در آن، اسامی مؤنثی که سماعی بوده و خالی از علامت تأنیثند، برشمرده شده است.
 
الموشحه، نوعی شعر است که اتحاد لازم، در قافیه آن نباشد و «قصيدة الموشحة» ابن حاجب، شهرت فراوانی در این زمینه دارد. این قصیده، شامل 23 بیت است و در مجموع، به 60 کلمه‌ اشاره دارد که به نظر نویسنده، به‌طور حتم، مؤنث سماعی است. این کلمات، به‌ترتیبی که در شعر او آمده است، عبارتند از: العين، الأذن، الأنفس، الدار و...<ref>ر.ک: ستاریان، مهدی، ص215- 216؛ متن کتاب، ص42</ref>.
 
البته از آنچه ابن حاجب در این کتاب ذکر کرده است، علمای لغت بر مؤنث بودن 34 کلمه متفق‌القول هستند، اما دو کلمه «الإست» و «السعير» را فقط ابن حاجب مؤنث دانسته است و 6 کلمه‌ای را که ابن حاجب ترجیحا مؤنث می‌داند، شامل: «العقرب، الفلك، الثعلب، الأرنب، الفرس، الضبع» می‌باشد و 8 کلمه‌ای که به نظر علمای لغت، مؤنث دانستن آنها ارجح است، عبارتند از: «الدلو، الجحيم، الفردوس، الذراع، الخمر، العنكبوت، موسی، السراويل» و 10 کلمه دیگر که اختلافی است - برخی مذکر و برخی مؤنث دانسته‌اند - به شرح زیر است:
# العين الباصرة: ابوموسی الحامض، مذکر دانستن آن را جایز دانسته است.
# الأرض: علمای لغت با استناد به آیات قرآن، مؤنث می‌دانند، ولی ابوالبرکات انباری به جواز مذکر دانستن آن در شعر اشاره دارد.
# العضد: اغلب مؤنث می‌دانند و برای مذکر بودن آن دلیل ارائه نشده، ولی به‌صورت نادر به‌کار رفته است.
# البئر: با استناد به '''و بئر معطلة''' (الحج: 45) همه مؤنث دانسته‌اند، مگر زجاجی که آن را هم مذکر و هم مؤنث دانسته است.
# الذهب: مشهور بین علمای لغت، مؤنث بودن آن است، ولی فراء اشاره کرده که گاهی مذکر است.
# درع الحديد: اکثر علما، حکم به تأنیث این کلمه دارند، گرچه ابن انباری مذکر بودن آن را با استناد به فصیحان قبیله بنی‌تمیم جایز دانسته است.
# الحرب، العقب و الساق: فقط ابوعبدالله، راوی کتاب «المذكر و المؤنث» فراء این کلمات را مذکر دانسته است.
# الكف: غالبا مؤنث می‌دانند، ولی ابن انباری، مذکر دانستن آن را جایز می‌شمارد<ref>ر.ک: همان، ص216- 217؛ همان، ص43-47</ref>.
 
==پانویس==
<references/>
<references/>
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
# متن کتاب.
# ستاریان، مهدی، «فرهنگ بسامدی مؤنث‌های سماعی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، اخلاق، تابستان 1381- شماره 10، به آدرس:
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/292322/
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:فاقد مقاله]]
[[رده:مقالات شهریور 01 مکرمی]]
[[رده:مقالات بارگذاری شده 01 قربانی]]
[[رده:دارای صفحه و جدول 01 قربانی]]
[[رده:عدم صفحه و جدول 01 قربانی]]
[[رده:عدم جدول 01 قربانی]]
[[رده:مقالات بازبینی شده1]]
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
۳۰۳

ویرایش