پرش به محتوا

البناء العروضي للقصيدة العربية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:


علم عروض از بدو تأسیس شعر عربی معیار شعر عربی بوده که به واسطه آن شعر عربی مورد سنجش قرار می‌گرفت. از زمانی که قواعد این علم کشف شد و قوانین این علم توسط محقق بی بدیل عرب خلیل بن احمد فراهیدی (متوفای تقریبا 175ق)استخراج شد  و علمای دیگر عرب به آن متعهد ماندند و یا آن را شرح دادند و یا ابهامات آن را بیان و یا آن را خلاصه کرده و مسائل آن را به نظم کشیدند و یا اهمیت آن را گوشزد کردند.
علم عروض از بدو تأسیس شعر عربی معیار شعر عربی بوده که به واسطه آن شعر عربی مورد سنجش قرار می‌گرفت. از زمانی که قواعد این علم کشف شد و قوانین این علم توسط محقق بی بدیل عرب خلیل بن احمد فراهیدی (متوفای تقریبا 175ق)استخراج شد  و علمای دیگر عرب به آن متعهد ماندند و یا آن را شرح دادند و یا ابهامات آن را بیان و یا آن را خلاصه کرده و مسائل آن را به نظم کشیدند و یا اهمیت آن را گوشزد کردند.
نویسنده دانستن علم عروض را بسیار مهم می‌داند.
ایشان در ابتدای کتاب با آوردن دو مثال، تفاوت نثر و شعر را بیان نموده  است و شناخت اوزان شعری و تمایز بین آنها و نیز ادراک یک شعر صحیح و کامل از یک شعر شکسته را نیازمند دانشی گسترده در زبان عربی و شناخت صرف و نحو دانسته که در بالاترین قله‌های دانش قرار دارد.
از طرف دیگر علم عروض به‌خودی‌خود موضوعیت دارد، و مطلوب است. زیرا شعر نخستین هنر عربی است و وزن اولین ویژگی آن بر دیگر اشکال نوشته‌ها است و معنای شعر برای ما چندان معلوم نخواهد بود مگر این که عناصر ترکیب این قالب مشخص و معلوم باشد. اگر توانایی درک ابعاد زیبایی زبان در بهترین آثار هنری را نداشته باشیم، توانایی آفرینش و نوآوری در هر زمینه‌ای هم از بین خواهد رفت.
اگر این امر در سطح همه روشنفکران لازم است، برای کسانی که بنا بر شرایط مجبور می‌شوند که متخصص زبان عربی باشند، از ضروری‌ترین و واجب‌ترین امور است.
نویسنده سپس به وجه موسیقایی شعر پرداخته است و این که موسیقی بدون نیاز به حواس دیگر به‌وسیله گوش درک می‌شود، گوش راه نفوذ موسیقی به روح آدمی است؛ بنابراین در شعر فقط باید به آواهای گفتاری توجه نمود و نمادهای نوشتاری نباید ما را بفریبد.<ref> ر.ک: همان، ص17</ref>
خلاصه کلام این که شعر باید بر اساس قواعد دستوری و صرفی به‌درستی تلفظ گردد و باید علائم نوشته شده با چه چیزی تلفظ می‌شود و چه چیزی تلفظ نمی‌شود آشنا بود.<ref> ر.ک: همان</ref>
در ارتباط با واحدهای موسیقی در شعر عربی: ایشان می‌نویسد: قدمت قالب‌های شعر عربی به‌اندازه خود شعر عربی است. <ref> ر.ک: همان، ص18</ref>
شعر عربی از مجموعه از نغمه‌ها تشکیل شده است و هر نغمه‌ای از آن بحر نامیده می‌شود و هر بحری واحد موسیقایی خودش را دارد به‌طوری‌که تکرار التفعیلة بحری خاصی است.
سپس ایشان به انواع واحدهای موسیقی پرداخته است و بیان می‌دارد در شعر عربی 16 نغمه  اساسی وجود دارد که به آن بحر گفته می‌شود.  برای هر بحری هم یک‌شکل موسیقایی خاصی است که به شکل نظام‌مندی در آن شعر تکرار می‌گردد که توسط آن موسیقی خاص آن بحر به وجود می‌آید که ما آن وحدت موسیقی‌ای را تفعیله نامیدیم.<ref> ر.ک: همان، ص22</ref>
سپس به روش شکل‌گیری هر یک از بحرهای 16 گانه مشهور و تحلیل آنها پرداخته است.<ref> ر.ک: همان، ص22</ref>
در فصل اول درباره شعر آزاد و اوزان عروضی آن سخن گفته است. او این نوع شعر را به دو قسم تقسیم کرده اشعار متفق‌الارکان: که از تکرار افاعیل عروضی به دست می‌آید. آنها 7 بحر هستند . وافر (مفاعلتن)<ref> ر.ک: همان، ص34</ref>، کامل (متفاعلن)<ref> ر.ک: همان، ص42</ref>، رجز (مستفعلن)<ref> ر.ک: همان، ص59</ref>، هزج (مفاعیلن)<ref> ر.ک: همان، ص68</ref>، رمل (فاعلاتن)<ref> ر.ک: همان، ص73</ref>، متقارب (فعولن)<ref> ر.ک: همان، ص86</ref>، متدارک (فاعلن) <ref> ر.ک: متن، ص95</ref>
در فصل بعدی با بیان این که مختلف‌الارکان از ترکیب و تکرار افاعیل عروضی به دست می‌آید. و هر یک از بحرهای: طویل <ref> ر.ک: همان، ص100</ref>، بسیط<ref> ر.ک: همان، ص108</ref> مدید<ref> ر.ک: همان، ص116</ref> خفیف<ref> ر.ک: همان، ص123</ref>، سریع<ref> ر.ک: همان، ص130</ref>، منسرح<ref> ر.ک: همان، ص137</ref>،مجتث<ref> ر.ک: همان، ص141</ref>، مقتضب<ref> ر.ک: همان، ص143</ref>، مضارع<ref> ر.ک: همان، ص144</ref>
ساختار عروضی قصیده عربی کامل نیست، مگر این که دانش‌پژوهان با نظام قافیه در آن نیز آشنا باشند؛ بنابراین نویسنده باب دوم این تحقیق را به پرداختن به قافیه در شعر عربی اختصاص داده زیرا به‌واسطه قافیه شعر به اتمام می‌رسد. اگر بیت به تعداد مساوی هجا باشد که به‌گونه‌ای خاص تنظیم شده باشد، به طوری که هر بیت شعر با دیگری برابر باشد، قافیه شامل «هجای واحد» در کل شعر در پایان ابیات است.
یکی از دیگر مباحث کتاب بحث قافیه و دیدگاه دانشمندان علم عروض در این باره است. (ص 167-174) همچنین به جایگاه قافیه در شعر آزاد پرداخته است.
1 همچنین از اسماء حروف قافیه: روی (ص 186)، وصل (ص 196)، ردف (ص 200)، تأسیس (ص204)، دخیل (ص 207)، خروج (ص 208)، سخن گفته است.
2بحث از حرکات حروف قافیه مجری (ص210)، توجیه (ص 211)، اشباع (ص 212)، نفاذ (ص213)، حذو (ص 214)، رس (ص 216)،  از دیگر مباحث این کتاب است.
3 انواع قافیه مورد بررسی قرار گرفته است. (ص 216)، قافیه از حیث اطلاق و تقیید به دو گونهٔ مطلق و مقید تقسیم می‌گردد، قافیه مطلق خود به شش گونه است.
4 عیوب قافیه بحث دیگر این کتاب است و مشهورترین عیوب قافیه را بیان کرده است. (ص 227)
و ملحق کرده فصلی مختص برای شعرهای آزاد  در این باره.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش