پرش به محتوا

نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگی‌هاى زبان او را روشن مى‌‏گرداند. <ref>همان</ref>
بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگی‌هاى زبان او را روشن مى‌‏گرداند. <ref>همان</ref>


در نثر او، جمله‌‏هاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» (ص93) برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است. <ref>همان</ref>
در نثر او، جمله‌‏هاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» <ref>ص93</ref> برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است. <ref>همان</ref>


وی در پاره‏اى از موارد، جملات مسجّع به‌کاربرده است که نشانه تصرف‌هاى ادیبانه اوست ازجمله:
وی در پاره‏اى از موارد، جملات مسجّع به‌کاربرده است که نشانه تصرف‌هاى ادیبانه اوست ازجمله:


«دیروز آمدید و امروز در کارید و فردا با آز و آرزو یارید» <ref>ص70</ref>.
«دیروز آمدید و امروز در کارید و فردا با آز و آرزو یارید» <ref>ص70</ref>.


«کسى که مشفق و مهربانست به شما، از رهگذر آن بدگمانست به شما» <ref>ص71</ref>.
«کسى که مشفق و مهربانست به شما، از رهگذر آن بدگمانست به شما» <ref>ص71</ref>.
خط ۵۷: خط ۵۷:
و نیز صفحات 184، 192، 365، 431، 442 و 445. <ref>همان</ref>
و نیز صفحات 184، 192، 365، 431، 442 و 445. <ref>همان</ref>


از ویژگی‌هاى دیگر نثر این ترجمه، مطابقت صفت و موصوف به پیروى از عربى در تأنیث و تذکیر است مانند: ملت اسلامیه (ص32)، منزلت رفیعه (ص190)، مسئله مطلوبه (ص90) تکریمات عظیمه (ص190). <ref>همان، ص«یه»</ref>
از ویژگی‌هاى دیگر نثر این ترجمه، مطابقت صفت و موصوف به پیروى از عربى در تأنیث و تذکیر است مانند: ملت اسلامیه <ref>ص32</ref>، منزلت رفیعه <ref>ص190</ref>، مسئله مطلوبه <ref>ص90</ref> تکریمات عظیمه <ref>ص190). <ref>همان، ص«یه»</ref>


زبان مترجم از تأثیر فارسى رایج آن روزگار هند، چه در واژگان و چه در برخى از ساخت‌هاى دستورى، برکنار نمانده است، به‌عنوان نمونه:
زبان مترجم از تأثیر فارسى رایج آن روزگار هند، چه در واژگان و چه در برخى از ساخت‌هاى دستورى، برکنار نمانده است، به‌عنوان نمونه:
خط ۶۳: خط ۶۳:
الف- نمونه‏‌هایى از لغات و ترکیبات:
الف- نمونه‏‌هایى از لغات و ترکیبات:


بازى خوردن (ص143، 160، 180 و...)، بازى دادن: فریب دادن (ص119، 245، 373)؛ بندى: زندانى (ص50)؛ بندى‏بان: زندانبان (ص113، 209)؛ بندی خانه:زندان (ص113، 116، 209)؛ جرم کردن: جریمه کردن (ص108)؛ جرمى: گناهکار (ص75)؛ چرکنت: چرکى، پلیدى (ص308)؛ خاتم‏بندى: خاتم‏کارى (ص263)؛ خدا داری: خداشناسى (ص94)؛ خوش کردن: پسندیدن (ص72، 318، 436)؛ دکه (به فتح اول و دوم): صدمه آسیب (ص470)؛ روان گردانیدن: فرستادن (ص282) و...
بازى خوردن <ref>ص143، 160، 180 و...</ref>، بازى دادن: فریب دادن <ref>ص119، 245، 373</ref>؛ بندى: زندانى <ref>ص50</ref>؛ بندى‏بان: زندانبان <ref>ص113، 209</ref>؛ بندی خانه:زندان<ref>ص113، 116، 209</ref>؛ جرم کردن: جریمه کردن (ص108</ref>؛ جرمى: گناهکار <ref>ص75</ref>؛ چرکنت: چرکى، پلیدى <ref>ص308</ref>؛ خاتم‏بندى: خاتم‏کارى <ref>ص263</ref>؛ خدا داری: خداشناسى <ref>ص94</ref>؛ خوش کردن: پسندیدن <ref>ص72، 318، 436</ref>؛ دکه (به فتح اول و دوم): صدمه آسیب <ref>ص470</ref>؛ روان گردانیدن: فرستادن <ref>ص282</ref> و...


ب- ویژگی‌هاى دستورى:
ب- ویژگی‌هاى دستورى:


1- متعدى با (آنى): دانانیدن (ص316)؛ شناسانیدن: فهماندن، حالى کردن (ص235، 340، 341)؛ کنانیدن (ص345)؛ گیرانیدن: دستگیر کردن<ref>ص447، 449</ref>.
#متعدى با (آنى): دانانیدن <ref>ص316</ref>؛ شناسانیدن: فهماندن، حالى کردن <ref>ص235، 340، 341</ref>؛ کنانیدن <ref>ص345</ref>؛ گیرانیدن: دستگیر کردن<ref>ص447، 449</ref>.
 
#وجه التزامى مضارع با مى+ ریشه فعل+ باشد: مى‏کرده باشد: بکنید <ref>ص43)؛ مى‌‏بوده باشید: باشید <ref>ص46</ref>؛ مى‏‌داشته باشد: بدارد <ref>ص93</ref>؛ مى‏‌گرفته باشند: بگیرند <ref>ص103</ref>؛ مى‌‏کرده باشد: بکند <ref>ص121، 268</ref>؛ مى‏‌ساخته باشى: بسازى <ref>ص181</ref>؛ مى‌‏نموده باشد: بنماید <ref>ص199، 268</ref>، مى‏‌رفته باشند: بروند <ref>ص279</ref>؛ مى‏‌داده باشد: بدهد <ref>ص285، 287، 341</ref>؛ مى‏‌شنیده باشد: بشنود <ref>ص292</ref>؛ مى‌‏آمده باشد: بیاید <ref>ص354</ref>. <ref>همان، ص«یو»</ref>
2- وجه التزامى مضارع با مى+ ریشه فعل+ باشد: مى‏کرده باشد: بکنید (ص43)؛ مى‌‏بوده باشید: باشید (ص46)؛ مى‏‌داشته باشد: بدارد (ص93)؛ مى‏‌گرفته باشند: بگیرند (ص103)؛ مى‌‏کرده باشد: بکند (ص121، 268)؛ مى‏‌ساخته باشى: بسازى (ص181)؛ مى‌‏نموده باشد: بنماید (ص199، 268)، مى‏‌رفته باشند: بروند (ص279)؛ مى‏‌داده باشد: بدهد (ص285، 287، 341)؛ مى‏‌شنیده باشد: بشنود (ص292)؛ مى‌‏آمده باشد: بیاید (ص354). <ref>همان، ص«یو»</ref>


وضعیت کتاب
وضعیت کتاب
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش