۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
}} | }} | ||
'''الشيخ عبدالقادر الجيلاني و أعلام القادرية''' | |||
در قرن پنجم/ یازدهم میلادی مردم زمانه از عصر نبوت فاصله گرفتند، و ارواح در غفلت و سرگرمی فرو رفتند و اخلاق تباه شد و اختلافات گسترش یافت و وسوسهها و تهمتها و کینهها افزوده گردید. جنگهای داخلی و خارجی فراوان گردید و مردم در مصیبتها و بلاها گرفتار شدند و درهم شکستند. | |||
تصوف اسلامی نیز با شیوع ادعای وصول به حقیقت، همه فرایض و تکالیف شرعیه را کنار نهاد، و در سراشیبی انحراف از مسیر اعتدال گرفتار گردید و به دنبال چنین تفکری؛ انواع شطحیات، و زد و خوردها و نظریات فلسفی مانند وحدت وجود و اتحاد و حلول شکل گرفت. بعلاوه جهل بسیاری از شیوخ صوفیه موجب رواج افراد جاهل و عوام فریب گردید که افسانهها و خرافات را منتشر میکردند و حقه بازی و حیلهگری را منتشر میکردند. این جماعت تصویر اسلام و واقعیت تصوف را تحریف کردند و عقل را به پایینترین سطوح آن رساندند. در چنین عصری گروهی از مردم به تصوف هجوم آورده، تا آن را وسیلهای برای رسیدن به اهداف و ارضاء جاهطلبیهای خود قرار دهند. | |||
از این رو در نقاط مختلف کشورهای اسلامی عالمان ربانی و وارثان دین محمدی (ص) قیام کردند و مردم را به بازگشت به ایمان واقعی دعوت کردند و شیخ عبدالقاهر گیلانی در صف اول مبلغان قرار دارد. | |||
نوشتن درباره شیخ عبدالقادر در پایان قرن بیستم، یک ضرورت فوری است، زیرا انسان اکنون بیش از هر زمان دیگری فشار آموزههای مادیگرایانه را احساس میکند. فشار نیازهای بدن و معیشت سخت، او نیازمند است به چیزی که ذهنش را خشنود سازد و روحش را پر کند و اعتماد به نفس او را به او بازگرداند. | |||
ویرایش