۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} [[' به '}} [[') |
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
««حكمة العين» یا «عين القواعد» در حکمت، مشتمل بر دو قسمت الهیات و طبیعیات. مصنّف در این کتاب برخلاف شیوه قدما بخش الهیات را پیش از بخش طبیعیات آورده است. | ««حكمة العين» یا «عين القواعد» در حکمت، مشتمل بر دو قسمت الهیات و طبیعیات. مصنّف در این کتاب برخلاف شیوه قدما بخش الهیات را پیش از بخش طبیعیات آورده است. | ||
[[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] در این کتاب به کتاب دیگر خود به نام «المنصّص» که شرح بر ملخّص [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخر رازى]] است، نظر داشته است. درباره تألیف این کتاب در مقدّمه آن چنین گفته است: «فاعلموا إخواني! أنّ جماعة من رفقائي... لمّا فرغوا من بحث الرسالة المسمّاة ب«العين» في علم المنطق الّتي ألّفناها في سالف زماننا التمسوا منّي أن أضيف إليها رسالة في العلمين الآخرين؛ | [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] در این کتاب به کتاب دیگر خود به نام «المنصّص» که شرح بر ملخّص [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخر رازى]] است، نظر داشته است. درباره تألیف این کتاب در مقدّمه آن چنین گفته است: «فاعلموا إخواني! أنّ جماعة من رفقائي... لمّا فرغوا من بحث الرسالة المسمّاة ب«العين» في علم المنطق الّتي ألّفناها في سالف زماننا التمسوا منّي أن أضيف إليها رسالة في العلمين الآخرين؛ أعنیالإلهي و الطبيعي... و شرعت في تحرير رسالة مشتملة على القواعد الكلّية للعلمين المذكورين، مع إشارات إلى دقائق و تنبيهات على حقائق خلت عنها الكتب المصنّفة في هذا الفنّ...» | ||
[[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] در این اثر که بیشتر جنبه فلسفى دارد و گاه برخى از جنبههاى کلامى هم در آن دیده میشود، با اندیشهاى ریاضى به تنظیم مباحث آن پرداخته است. او در این اثر هر مبحثى را با استدلال مطرح مىکند و بیشتر از آنکه در پى اثبات مطلبى از راه استدلال باشد، بیشتر شیوهاش نقد و بررسى صحّت و سقم استدلالها بوده و به بررسى قوّت و ضعف آنها مىپردازد؛ یعنى روش او در این اثر، بهکارگیرى عقل است و نقد عقل با خود عقل. بااینکه کرارا در این اثر از [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخر]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخالرئیس]] و استادش اثیرالدین ابهرى نام مىبرد، امّا در طرح مباحث بهسادگى تسلیم استدلالهاى آنها نمیشود و بیشتر به نقد استدلالهاى آنها مىپردازد. [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] در این اثر آشنایى خود را با افکار [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] نشان مىدهد، امّا بههیچروى نه تابع افکار او بوده است و نه اهل ذوق و حال؛ کمااینکه در هیچیک از آثار خود از روشهاى عرفانى استفاده نکرده است و سراسر آن، استدلال و بررسى قوّت و ضعف استدلالها است. [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] سخت شیفته افکار ابن سینا و [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخر رازى]] است و «حكمة العين» خود را که به روش مشّائیان نگاشته است، در واقع یک گزارش موجز و فشرده و منظم از حکمت مشّاء است. امّا ازآنجاکه او دانشمندى صاحبنظر است، هرکجا که استدلال را ضعیف ببیند، از آن چشم نمىپوشد و به نقد آن مىپردازد؛ اگرچه از آن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] باشد یا از آن امام فخر. او در اثبات واجب هم نظر ابن سینا را رد مىکند و هم نظر [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخر رازى]] را؛ زیرا او با اندیشه ریاضى خود دلایل بطلان تسلسل را ردّ مىکند و بدون تمسّک به بطلان تسلسل، اثبات واجب مىکند. او در بخش الهى «حكمة العين» نیز روشهاى متکلّمان را در مورد اثبات صانع ذکر مىکند، سپس هریک از آنها را جداگانه به نقد مىگیرد و ضعف هریک از آنها را نشان مىدهد؛ درحالىکه او متفکرى است باایمان و معتقد به واجب الوجود و معتقد به مسئله خلقت و آفرینش الهى، ولو آنکه مانند ابن سینا جهان را حادث ذاتى و قدیم زمانى بداند. همچنین او براى امکان وحى و نبوّت و منامات صادقه، درست همانند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] با اعتقاد به تجرّد نفس ناطقه استدلال مىکند و سعادت و شقاوت نفوس انسانها را پس از مفارقت از بدن، از قول استادش [[اثیرالدین ابهری، مفضل بن عمر|اثیرالدین ابهرى]] نقل مىکند و از فحواى کلامش اعتقاد به آنها استنباط میشود. | [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] در این اثر که بیشتر جنبه فلسفى دارد و گاه برخى از جنبههاى کلامى هم در آن دیده میشود، با اندیشهاى ریاضى به تنظیم مباحث آن پرداخته است. او در این اثر هر مبحثى را با استدلال مطرح مىکند و بیشتر از آنکه در پى اثبات مطلبى از راه استدلال باشد، بیشتر شیوهاش نقد و بررسى صحّت و سقم استدلالها بوده و به بررسى قوّت و ضعف آنها مىپردازد؛ یعنى روش او در این اثر، بهکارگیرى عقل است و نقد عقل با خود عقل. بااینکه کرارا در این اثر از [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخر]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخالرئیس]] و استادش اثیرالدین ابهرى نام مىبرد، امّا در طرح مباحث بهسادگى تسلیم استدلالهاى آنها نمیشود و بیشتر به نقد استدلالهاى آنها مىپردازد. [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] در این اثر آشنایى خود را با افکار [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] نشان مىدهد، امّا بههیچروى نه تابع افکار او بوده است و نه اهل ذوق و حال؛ کمااینکه در هیچیک از آثار خود از روشهاى عرفانى استفاده نکرده است و سراسر آن، استدلال و بررسى قوّت و ضعف استدلالها است. [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبى]] سخت شیفته افکار ابن سینا و [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخر رازى]] است و «حكمة العين» خود را که به روش مشّائیان نگاشته است، در واقع یک گزارش موجز و فشرده و منظم از حکمت مشّاء است. امّا ازآنجاکه او دانشمندى صاحبنظر است، هرکجا که استدلال را ضعیف ببیند، از آن چشم نمىپوشد و به نقد آن مىپردازد؛ اگرچه از آن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] باشد یا از آن امام فخر. او در اثبات واجب هم نظر ابن سینا را رد مىکند و هم نظر [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخر رازى]] را؛ زیرا او با اندیشه ریاضى خود دلایل بطلان تسلسل را ردّ مىکند و بدون تمسّک به بطلان تسلسل، اثبات واجب مىکند. او در بخش الهى «حكمة العين» نیز روشهاى متکلّمان را در مورد اثبات صانع ذکر مىکند، سپس هریک از آنها را جداگانه به نقد مىگیرد و ضعف هریک از آنها را نشان مىدهد؛ درحالىکه او متفکرى است باایمان و معتقد به واجب الوجود و معتقد به مسئله خلقت و آفرینش الهى، ولو آنکه مانند ابن سینا جهان را حادث ذاتى و قدیم زمانى بداند. همچنین او براى امکان وحى و نبوّت و منامات صادقه، درست همانند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] با اعتقاد به تجرّد نفس ناطقه استدلال مىکند و سعادت و شقاوت نفوس انسانها را پس از مفارقت از بدن، از قول استادش [[اثیرالدین ابهری، مفضل بن عمر|اثیرالدین ابهرى]] نقل مىکند و از فحواى کلامش اعتقاد به آنها استنباط میشود. |
ویرایش