پرش به محتوا

الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'گي' به 'گی'
جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۳: خط ۳۳:




عنوان تفسير چنين مى‌نمايد كه مفسر از دو سبک تفسير قرآن با قرآن و تفسير قرآن با سنت، سود برده است؛ اما در مقدمه تفسير اظهار مى‌دارد كه بايسته‌ترين روش تفسيرى، شيوه تفسير قرآن با قرآن است. وى مى‌نويسد: «همه شيوه‌هاى تفسيرى نادرست است، جز شيوه تفسير قرآن با قرآن و اين همان شيوه تفسيرى پيامبر(ص) و امامان(ع) است. بر مفسران لازم است كه اين روش تفسيرى را از معلمان معصوم فرا گيرند و در تفسير آيات به كار بندند».
عنوان تفسير چنين مى‌نمايد كه مفسر از دو سبک تفسير قرآن با قرآن و تفسير قرآن با سنت، سود برده است؛ اما در مقدمه تفسير اظهار مى‌دارد كه بايسته‌ترين روش تفسيرى، شيوه تفسير قرآن با قرآن است. وى مى‌نويسد: «همه شيوه‌هاى تفسيرى نادرست است، جز شيوه تفسير قرآن با قرآن و اين همان شيوه تفسيرى پيامبر(ص) و امامان(ع) است. بر مفسران لازم است كه اين روش تفسيرى را از معلمان معصوم فرا گیرند و در تفسير آيات به كار بندند».


در مجالى ديگر مى‌نويسد: «روش‌هاى تفسيرى از دو حالت بيرون نيستند: يا تفسير قرآن با قرآن هستند و يا تفسير قرآن با رأى».
در مجالى ديگر مى‌نويسد: «روش‌هاى تفسيرى از دو حالت بيرون نيستند: يا تفسير قرآن با قرآن هستند و يا تفسير قرآن با رأى».
خط ۳۹: خط ۳۹:
مفسر در تحليل و تأييد اين شيوه پيشنهادى، به آيه‌هایى استدلال مى‌كند كه قرآن را نور و برهان و بيان و هدايت معرفى مى‌كند و مى‌گويد: «چيزى كه خود، بيان و هدايت است و مرجع و تكياه غير خود بشمار مى‌آيد، پيش از اينكه روشنگر غير باشد، بايد خود مبين و روشنگر خود باشد».
مفسر در تحليل و تأييد اين شيوه پيشنهادى، به آيه‌هایى استدلال مى‌كند كه قرآن را نور و برهان و بيان و هدايت معرفى مى‌كند و مى‌گويد: «چيزى كه خود، بيان و هدايت است و مرجع و تكياه غير خود بشمار مى‌آيد، پيش از اينكه روشنگر غير باشد، بايد خود مبين و روشنگر خود باشد».


مفسر بر اين باور است كه برآيند تفسير قرآن به قرآن، دستيابى به نخستين مفاهيم و معارف قرآنى است؛ مرتبه‌اى از معنا كه در چارچوب دلالت تطابقى آيه قرار دارد؛ درحالى‌كه روايات تفسيرى در صدد نشان دادن نمونه‌ها و معانى پنهان آيات است و چنان‌كه خود مى‌گويد، نگاه روايات تفسيرى به معانى ژرف‌تر كلام وحى است؛ با اين ويژگى كه مفاهيم ژرف، ريشه در معانى و منطوق دارد و در پرتو آن شكل مى‌گيرد؛ به‌گونه‌اى كه درستى و نادرستى آن‌ها در گرو برابرى و نابرابرى با منطوق آيات است؛ چه، به مقتضاى محوريت قرآن در ارزشيابى روايات و درستى و نادرستى آنها، منطوق آيات، معيار سازگارى و ناسازگارى روايات با قرآن است و در نتيجه تفسير مأثور چيزى جدا از آيه نيست، بلكه برخى از مراتب معنايى آن است كه در پرتو سطح ظاهر آيه با يارى جستن از آيات ديگر به دست آمده است؛ بنابراین، تفسير قرآن با سنت، گونه‌اى از تفسير قرآن با قرآن است.
مفسر بر اين باور است كه برآيند تفسير قرآن به قرآن، دستيابى به نخستين مفاهيم و معارف قرآنى است؛ مرتبه‌اى از معنا كه در چارچوب دلالت تطابقى آيه قرار دارد؛ درحالى‌كه روايات تفسيرى در صدد نشان دادن نمونه‌ها و معانى پنهان آيات است و چنان‌كه خود مى‌گويد، نگاه روايات تفسيرى به معانى ژرف‌تر كلام وحى است؛ با اين ويژگى كه مفاهيم ژرف، ريشه در معانى و منطوق دارد و در پرتو آن شكل مى‌گیرد؛ به‌گونه‌اى كه درستى و نادرستى آن‌ها در گرو برابرى و نابرابرى با منطوق آيات است؛ چه، به مقتضاى محوريت قرآن در ارزشيابى روايات و درستى و نادرستى آنها، منطوق آيات، معيار سازگارى و ناسازگارى روايات با قرآن است و در نتيجه تفسير مأثور چيزى جدا از آيه نيست، بلكه برخى از مراتب معنايى آن است كه در پرتو سطح ظاهر آيه با يارى جستن از آيات ديگر به دست آمده است؛ بنابراین، تفسير قرآن با سنت، گونه‌اى از تفسير قرآن با قرآن است.


مؤلف، در مقدمه تفسير مى‌نويسد: «كمترين چيزى كه بايد نسبت به آن اقدام كرد، فهم عبارت است كه همان معناى مطابقى و ظاهر آيه مى‌باشد. پس اين معناى مطابقى، پايه و اساس كشف زواياى ديگر از معنا قرار مى‌گيرد؛ چه اينكه تفسير داراى چهار مرتبه است: تفسير عبارت، تفسير اشارت، تفسير لطافت و تفسير حقايق؛ پس همين معناى ظاهر، معيار عرضه حديث بر قرآن است».
مؤلف، در مقدمه تفسير مى‌نويسد: «كمترين چيزى كه بايد نسبت به آن اقدام كرد، فهم عبارت است كه همان معناى مطابقى و ظاهر آيه مى‌باشد. پس اين معناى مطابقى، پايه و اساس كشف زواياى ديگر از معنا قرار مى‌گیرد؛ چه اينكه تفسير داراى چهار مرتبه است: تفسير عبارت، تفسير اشارت، تفسير لطافت و تفسير حقايق؛ پس همين معناى ظاهر، معيار عرضه حديث بر قرآن است».


نمونه‌هاى عملى تفسير نيز گوياى همين واقعيت است كه مفسر در پذيرش تفسير مأثور، بيش از هر چيز به سازگارى آن با مراتب مختلف معنايى آيه مى‌انديشد و دستيابى به هر معناى تازه را در پرتو مفهوم ظاهر آيه و سازگارى با آن جستجو مى‌كند.
نمونه‌هاى عملى تفسير نيز گوياى همين واقعيت است كه مفسر در پذيرش تفسير مأثور، بيش از هر چيز به سازگارى آن با مراتب مختلف معنايى آيه مى‌انديشد و دستيابى به هر معناى تازه را در پرتو مفهوم ظاهر آيه و سازگارى با آن جستجو مى‌كند.
خط ۵۰: خط ۵۰:




#شيوه نگارش: نویسنده با بهره‌گيرى از صناعت تضمين، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهاى صناعى، شيوه جديدى را در پيش گرفته است كه در تفاسير موجود، مانند آن ديده نمى‌شود.
#شيوه نگارش: نویسنده با بهره‌گیرى از صناعت تضمين، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهاى صناعى، شيوه جديدى را در پيش گرفته است كه در تفاسير موجود، مانند آن ديده نمى‌شود.
#:اين سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسر دچار مشكل مى‌كند و به نظر مى‌رسد نوعى تكلف و تصنع در تعبير و بيان، صورت گرفته است، ولى پس از مدتى كه ذهن با سبک نوشتارى مؤلف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هایى كه مفسر در انتخاب و به‌كارگيرى واژه‌ها و تعبيرات مورد توجه قرار داده است، پديدار مى‌شود و خواننده را در فهم معانى و مقاصد يارى مى‌دهد؛ بنابراین، استفاده از تفسير «الفرقان» اندكى بردبارى مى‌طلبد. اين سبک بيشتر به سبک نوشتار مطبوعاتى روز لبنان شباهت داشته و متأثر از مدت اقامت مفسر در آن كشور مى‌باشد.
#:اين سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسر دچار مشكل مى‌كند و به نظر مى‌رسد نوعى تكلف و تصنع در تعبير و بيان، صورت گرفته است، ولى پس از مدتى كه ذهن با سبک نوشتارى مؤلف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هایى كه مفسر در انتخاب و به‌كارگیرى واژه‌ها و تعبيرات مورد توجه قرار داده است، پديدار مى‌شود و خواننده را در فهم معانى و مقاصد يارى مى‌دهد؛ بنابراین، استفاده از تفسير «الفرقان» اندكى بردبارى مى‌طلبد. اين سبک بيشتر به سبک نوشتار مطبوعاتى روز لبنان شباهت داشته و متأثر از مدت اقامت مفسر در آن كشور مى‌باشد.
#بهره‌گيرى از ظرفيت مفهومى واژه‌ها: از ويژگى‌هاى ديگر اين تفسير، بهره‌گيرى از ظرفيت مفهومى واژه‌هاست. نخستين چيزى كه مفسر در تفسير يك آيه بدان توجه نشان مى‌دهد حدود و گستردگى مفهومى كلمات است. سعى او بر آن است كه مفاهيم واژه‌ها را بدون هرگونه محدوديتى و با همان گستردگى طبيعى كه در خود كلمه و با توجه به موقعيت كاربردى آن در آيه وجود دارد، به‌عنوان پايه و سرآغاز تفسير قرار دهد و تا اندازه‌اى كه توانايى ذهنى و فكرى مفسر اجازه مى‌دهد، به گستردن مفهوم آيه و شناخت مصداق‌ها و واقعيت‌هاى قابل انطباق در آن بپردازد و هرگونه محدودسازى را تا آنجا كه از خود آيه در پرتو آيات ديگر پديد نيامده باشد، به كنار گذارد؛ به‌عنوان نمونه مى‌توان به آيه 3 سوره نساء ''' (فإن خفتم ألا تعدلوا فواحدة) '''، اشاره كرد؛ ايشان مى‌نويسد: «اين عدالت، تنها عدالت فردى و در زمينه تأمين حقوق همسران نيست، بلكه عدالت اجتماعى را نيز شامل مى‌شود؛ بنابراین، اگر در جامعه شمار زنان و مردان مساوى بود، ازدواج متعدد براى يك مرد جايز نيست؛ زيرا موجب ظلم و رعايت نكردن عدالت مى‌شود».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12013/1/172 متن كتاب، ج6، ص172]</ref>
#بهره‌گیرى از ظرفيت مفهومى واژه‌ها: از ويژگى‌هاى ديگر اين تفسير، بهره‌گیرى از ظرفيت مفهومى واژه‌هاست. نخستين چيزى كه مفسر در تفسير يك آيه بدان توجه نشان مى‌دهد حدود و گستردگى مفهومى كلمات است. سعى او بر آن است كه مفاهيم واژه‌ها را بدون هرگونه محدوديتى و با همان گستردگى طبيعى كه در خود كلمه و با توجه به موقعيت كاربردى آن در آيه وجود دارد، به‌عنوان پايه و سرآغاز تفسير قرار دهد و تا اندازه‌اى كه توانايى ذهنى و فكرى مفسر اجازه مى‌دهد، به گستردن مفهوم آيه و شناخت مصداق‌ها و واقعيت‌هاى قابل انطباق در آن بپردازد و هرگونه محدودسازى را تا آنجا كه از خود آيه در پرتو آيات ديگر پديد نيامده باشد، به كنار گذارد؛ به‌عنوان نمونه مى‌توان به آيه 3 سوره نساء ''' (فإن خفتم ألا تعدلوا فواحدة) '''، اشاره كرد؛ ايشان مى‌نويسد: «اين عدالت، تنها عدالت فردى و در زمينه تأمين حقوق همسران نيست، بلكه عدالت اجتماعى را نيز شامل مى‌شود؛ بنابراین، اگر در جامعه شمار زنان و مردان مساوى بود، ازدواج متعدد براى يك مرد جايز نيست؛ زيرا موجب ظلم و رعايت نكردن عدالت مى‌شود».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12013/1/172 متن كتاب، ج6، ص172]</ref>
#:امثال اين نمونه، به‌روشنى تمايل شديد مفسر را در بهره‌جويى از اطلاق و ملاحظه مفهوم طبيعى كلمات نشان مى‌دهد؛ بلكه مفسر بر اين باور است كه محدود كردن مفاهيم آيات در محدوده فكرى مردم يك زمان، آيات را متشابه مى‌كند كه بايد از آن پرهيز كرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/50 همان، ج1، ص50]</ref>
#:امثال اين نمونه، به‌روشنى تمايل شديد مفسر را در بهره‌جويى از اطلاق و ملاحظه مفهوم طبيعى كلمات نشان مى‌دهد؛ بلكه مفسر بر اين باور است كه محدود كردن مفاهيم آيات در محدوده فكرى مردم يك زمان، آيات را متشابه مى‌كند كه بايد از آن پرهيز كرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/50 همان، ج1، ص50]</ref>
#به كار بردن واژه‌هاى مشترك در چند معنا: ويژگى ديگر اين تفسير، حمل واژه‌هاى مشترك قرآنى، بر چند معنا و اراده مفاهيم متقابل از يك واژه است. تفاسير ديگر، در زمينه واژه‌هاى مشترك، يكى از معانى را انتخاب كرده و بقيه را ناديده مى‌گيرند، ولى سبک الفرقان، جز اين است؛ هر جا كلمه‌اى از نظر لغوى چند معناى گونون داشته باشد و با دستورهاى ادبى و جايگاه كاربردى آن در آيه سازگار باشد، آن واژه را بر همه آن معانى حمل مى‌كند و همه آنها را جزء تفسير آيه مى‌داند و در عرض هم مى‌پذيرد.
#به كار بردن واژه‌هاى مشترك در چند معنا: ويژگى ديگر اين تفسير، حمل واژه‌هاى مشترك قرآنى، بر چند معنا و اراده مفاهيم متقابل از يك واژه است. تفاسير ديگر، در زمينه واژه‌هاى مشترك، يكى از معانى را انتخاب كرده و بقيه را ناديده مى‌گیرند، ولى سبک الفرقان، جز اين است؛ هر جا كلمه‌اى از نظر لغوى چند معناى گونون داشته باشد و با دستورهاى ادبى و جايگاه كاربردى آن در آيه سازگار باشد، آن واژه را بر همه آن معانى حمل مى‌كند و همه آنها را جزء تفسير آيه مى‌داند و در عرض هم مى‌پذيرد.
#: مى‌نويسد: «اگر آيه‌اى معناهاى چندى را برتابد كه همه آنها صحيح باشد و ناسازى بين آنها نباشد، اشكال ندارد كه همه آنها مقصود باشد؛ چنان‌كه در شيوه ما در اين تفسير ديده مى‌شود».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12033/1/118 همان، ج27، ص118] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/30 ج30، ص30]</ref>
#: مى‌نويسد: «اگر آيه‌اى معناهاى چندى را برتابد كه همه آنها صحيح باشد و ناسازى بين آنها نباشد، اشكال ندارد كه همه آنها مقصود باشد؛ چنان‌كه در شيوه ما در اين تفسير ديده مى‌شود».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12033/1/118 همان، ج27، ص118] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/30 ج30، ص30]</ref>
#درنگ در تعبيرها و دقت در واژه‌ها: مفسر، نسبت به شكل تعبير و كاربرد كلمات بسيار حساس است؛ شايد بتوان گفت نقطه آغاز تفسير هر آيه، تأمل در واژه‌ها و کیفیت كاربرد آن در آيه است. مفسر از اين راه در كشف زواياى جديد مفهوم آيه و نشان دادن تصورى نو از محتواى آن بهره زياد برده است؛ به‌عنوان نمونه،.<ref>ذيل آيه 21 سوره بقره:</ref>''' «يا أيها الناس اعبدوا ربكم» '''، هريك از كلمات ''' «يا أيها» ''' و ''' «الناس» ''' را توضيح مى‌دهد و فلسفه انتخاب آنها را بيان مى‌كند؛ از جمله آنكه كلمه «يا» كه براى نداى دور است، ازآن‌رو به كار رفته است كه مردم پيش از عبادت خدا، از محضر ربوبى دورند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/114 همان، ج1، ص214]</ref>
#درنگ در تعبيرها و دقت در واژه‌ها: مفسر، نسبت به شكل تعبير و كاربرد كلمات بسيار حساس است؛ شايد بتوان گفت نقطه آغاز تفسير هر آيه، تأمل در واژه‌ها و کیفیت كاربرد آن در آيه است. مفسر از اين راه در كشف زواياى جديد مفهوم آيه و نشان دادن تصورى نو از محتواى آن بهره زياد برده است؛ به‌عنوان نمونه،.<ref>ذيل آيه 21 سوره بقره:</ref>''' «يا أيها الناس اعبدوا ربكم» '''، هريك از كلمات ''' «يا أيها» ''' و ''' «الناس» ''' را توضيح مى‌دهد و فلسفه انتخاب آنها را بيان مى‌كند؛ از جمله آنكه كلمه «يا» كه براى نداى دور است، ازآن‌رو به كار رفته است كه مردم پيش از عبادت خدا، از محضر ربوبى دورند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/114 همان، ج1، ص214]</ref>
#اعتماد بر ملاك‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آراى تفسيرى مفسران: پديده ديگر در سبک نویسنده، تكيه بر فهم و برداشت شخصى و بى‌اعتمادى به گفته‌ها و ديدگاه‌هاى ديگران است. مفسر با دقت و درنگ در مفردات و تركيبات آيه، به‌صورت مستقيم و با استمداد از آيات يا روايات راهگشا، به سراغ تفسير مى‌رود و از هرگونه درگير شدن با گفته‌ها و نظريه‌ها خوددارى مى‌كند. البته اين بدان معنا نيست كه هيچ‌گونه نقل و نقدى نسبت به نظريات ندارد، بلكه مقصود آن است كه در فهم آيه و برداشت تفسيرى از آن، بر ديدگاه‌هاى ديگران تكيه ندارد و بر اين باور است كه تفسير قرآن بر اساس آراى مفسران، به هر شكل كه باشد، گونه‌اى از تفسير به رأى است. در جايى به‌صراحت بر اين واقعيت تأكيد دارد كه شيوه تفسير الفرقان، نپرداختن به آرا و نظريه‌هاى تفسيرى ديگران است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/309 همان، ج1، ص309] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/6 ج30، ص6]</ref>
#اعتماد بر ملاك‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آراى تفسيرى مفسران: پديده ديگر در سبک نویسنده، تكيه بر فهم و برداشت شخصى و بى‌اعتمادى به گفته‌ها و ديدگاه‌هاى ديگران است. مفسر با دقت و درنگ در مفردات و تركيبات آيه، به‌صورت مستقيم و با استمداد از آيات يا روايات راهگشا، به سراغ تفسير مى‌رود و از هرگونه درگیر شدن با گفته‌ها و نظريه‌ها خوددارى مى‌كند. البته اين بدان معنا نيست كه هيچ‌گونه نقل و نقدى نسبت به نظريات ندارد، بلكه مقصود آن است كه در فهم آيه و برداشت تفسيرى از آن، بر ديدگاه‌هاى ديگران تكيه ندارد و بر اين باور است كه تفسير قرآن بر اساس آراى مفسران، به هر شكل كه باشد، گونه‌اى از تفسير به رأى است. در جايى به‌صراحت بر اين واقعيت تأكيد دارد كه شيوه تفسير الفرقان، نپرداختن به آرا و نظريه‌هاى تفسيرى ديگران است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/309 همان، ج1، ص309] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/6 ج30، ص6]</ref>
#استفاده گسترده از روايات: سبک تفسير گرچه تفسير قرآن به قرآن است و به همين جهت اگر از روايات استفاده نمى‌كرد، برخلاف انتظار نبود، اما ويژگى اين تفسير آن است كه همراه با سبک يادشده، از روايات نيز، به‌صورت گسترده بهره برده است؛ به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت، افزون بر تفسير قرآن، يك دوره تفسير روايى را نيز در بر دارد و كمتر صفحه‌اى را مى‌توان يافت كه به‌گونه‌اى استشهاد به روايت و استناد به منبع روايى در آن ديده نشود.
#استفاده گسترده از روايات: سبک تفسير گرچه تفسير قرآن به قرآن است و به همين جهت اگر از روايات استفاده نمى‌كرد، برخلاف انتظار نبود، اما ويژگى اين تفسير آن است كه همراه با سبک يادشده، از روايات نيز، به‌صورت گسترده بهره برده است؛ به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت، افزون بر تفسير قرآن، يك دوره تفسير روايى را نيز در بر دارد و كمتر صفحه‌اى را مى‌توان يافت كه به‌گونه‌اى استشهاد به روايت و استناد به منبع روايى در آن ديده نشود.
#: مهم‌ترين محورهایى كه استفاده از روايات در آن صورت گرفته است، يكى تأييد تفسير آيه و ديگرى گسترش ابعاد آيه است؛ گرچه در مواردى ديگر، مانند شأن نزول يا مباحث علمى نيز به روايات استناد شده است (به‌عنوان نمونه، [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12012/1/275 ر.ک: متن كتاب، ج5، ص275]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/21 ج30، ص21] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/25 25]).
#: مهم‌ترين محورهایى كه استفاده از روايات در آن صورت گرفته است، يكى تأييد تفسير آيه و ديگرى گسترش ابعاد آيه است؛ گرچه در مواردى ديگر، مانند شأن نزول يا مباحث علمى نيز به روايات استناد شده است (به‌عنوان نمونه، [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12012/1/275 ر.ک: متن كتاب، ج5، ص275]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/21 ج30، ص21] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/25 25]).
#: معيار تفسير و فهم يك آيه خود قرآن است و نقش روايات، تأييد منطوق و مفهوم ظاهر آيه و يا گسترش دادن همان معناست؛ فراتر از آنچه تنها از منطوق آيه استفاده مى‌شود. به اين ترتيب جمع بين تفسير قرآن با قرآن و بهره‌گيرى گسترده از روايات به‌گونه‌اى كه در غير تفسير روايى مانند آن ديده نمى‌شود، يكى از برجستگى‌هاى تفسير الفرقان بشمار مى‌آيد.
#: معيار تفسير و فهم يك آيه خود قرآن است و نقش روايات، تأييد منطوق و مفهوم ظاهر آيه و يا گسترش دادن همان معناست؛ فراتر از آنچه تنها از منطوق آيه استفاده مى‌شود. به اين ترتيب جمع بين تفسير قرآن با قرآن و بهره‌گیرى گسترده از روايات به‌گونه‌اى كه در غير تفسير روايى مانند آن ديده نمى‌شود، يكى از برجستگى‌هاى تفسير الفرقان بشمار مى‌آيد.
#بحث فقهى استدلالى: اين تفسير به فقه الاحكام به‌صورت مبسوط و استدلالى پرداخته است. در تاريخ تفسير كم نيستند تفاسيرى كه به آيات الاحكام و مباحث فقهى روى داشته‌اند، مانند تفسير قرطبى، اما طرح مباحث فقهى در اين تفاسير بيشتر به‌صورت بيان مسائل و به‌گونه غير استدلالى بوده است. ويژگى تفسير الفرقان اين است كه با حفظ گستردگى بحث، به‌صورت استدلالى و اجتهادى وارد مباحث فقه آيات الاحكام شده است. كنجكاوى در تعبيرات، در نظر داشتن نكته‌هاى ادبى و بلاغى، جرح و تعديل روايات مطرح‌شده و نقد و ارزيابى آراى فقهى و در همه اين احوال تكيه بر محوريت قرآن در تبيين احكام، تفسير الفرقان را موقعيتى چونان كتب فقهى بخشيده است؛ چه اينكه زمينه فقه قرآنى را به‌گونه گسترده فراهم آورده است.
#بحث فقهى استدلالى: اين تفسير به فقه الاحكام به‌صورت مبسوط و استدلالى پرداخته است. در تاريخ تفسير كم نيستند تفاسيرى كه به آيات الاحكام و مباحث فقهى روى داشته‌اند، مانند تفسير قرطبى، اما طرح مباحث فقهى در اين تفاسير بيشتر به‌صورت بيان مسائل و به‌گونه غير استدلالى بوده است. ويژگى تفسير الفرقان اين است كه با حفظ گستردگى بحث، به‌صورت استدلالى و اجتهادى وارد مباحث فقه آيات الاحكام شده است. كنجكاوى در تعبيرات، در نظر داشتن نكته‌هاى ادبى و بلاغى، جرح و تعديل روايات مطرح‌شده و نقد و ارزيابى آراى فقهى و در همه اين احوال تكيه بر محوريت قرآن در تبيين احكام، تفسير الفرقان را موقعيتى چونان كتب فقهى بخشيده است؛ چه اينكه زمينه فقه قرآنى را به‌گونه گسترده فراهم آورده است.
#: مفسر خود در مقدمه تفسير، بر ضرورت بحث و تحليل آيات الاحكام تأكيد كرده و يادآور شده است كه اگر آيات الاحكام در تفسير، مورد بحث قرار نگيرد، از آنجا كه در فقه نيز به‌گونه‌اى بايسته از آن بحث نمى‌شود، در نتيجه آيات الاحكام، هميشه تفسيرناشده باقى مى‌ماند و اين كار نتايج زيان‌بارى را در فقه به وجود مى‌آورد. به‌هرحال، تلاش‌هاى مفسر در پرداختن به آيات الاحكام به‌صورت كم‌سابقه، يكى از عوامل پيدايش آرا و ديدگاه‌هاى جديد از ناحيه مفسر در فقه است.
#: مفسر خود در مقدمه تفسير، بر ضرورت بحث و تحليل آيات الاحكام تأكيد كرده و يادآور شده است كه اگر آيات الاحكام در تفسير، مورد بحث قرار نگیرد، از آنجا كه در فقه نيز به‌گونه‌اى بايسته از آن بحث نمى‌شود، در نتيجه آيات الاحكام، هميشه تفسيرناشده باقى مى‌ماند و اين كار نتايج زيان‌بارى را در فقه به وجود مى‌آورد. به‌هرحال، تلاش‌هاى مفسر در پرداختن به آيات الاحكام به‌صورت كم‌سابقه، يكى از عوامل پيدايش آرا و ديدگاه‌هاى جديد از ناحيه مفسر در فقه است.
#گستردگى منابع: مشخصه ديگر تفسير الفرقان، تعدد و تنوع منابع مورد استفاده است. در بررسى اجمالى در جلدهاى تفسير، نتايج زير به دست آمد:
#گستردگى منابع: مشخصه ديگر تفسير الفرقان، تعدد و تنوع منابع مورد استفاده است. در بررسى اجمالى در جلدهاى تفسير، نتايج زير به دست آمد:
#:الف)- منابع روايى: حدود 80 مأخذ روايى مورد استفاده قرار گرفته است كه در ميان آن از صحاح و مسانيد اهل سنت گرفته تا ادعيه ائمه(ع) ديده مى‌شود. از آنجا كه مفسر در گزينش روايات، بر اساس صحت متن حديث و سازگارى آن با محتواى آيات عمل كرده است و نه صحت سند آنها، از استناد به مراجع گوناگون و گاه سست و بدون سند، خوددارى نكرده است.
#:الف)- منابع روايى: حدود 80 مأخذ روايى مورد استفاده قرار گرفته است كه در ميان آن از صحاح و مسانيد اهل سنت گرفته تا ادعيه ائمه(ع) ديده مى‌شود. از آنجا كه مفسر در گزينش روايات، بر اساس صحت متن حديث و سازگارى آن با محتواى آيات عمل كرده است و نه صحت سند آنها، از استناد به مراجع گوناگون و گاه سست و بدون سند، خوددارى نكرده است.
خط ۶۹: خط ۶۹:
#:د)- منابع پراكنده: بالغ بر 60 كتاب و مقاله در زمينه‌هاى مختلف مورد مراجعه بوده است، كه در ميان آن‌ها، كتاب‌هاى علمى، اجتماعى، تاريخى، دائرةالمعارف‌ها و گاه مجلات و روزنامه، ديده مى‌شوند. بيشتر آنها براى نقل نظريه و در تأييد يك مطلب تفسيرى استفاده شده است، ولى برخى در جهت نقد نظريه نویسنده در پرتو آيات و مفاهيم قرآن نيز مورد استفاده قرار گرفته است.
#:د)- منابع پراكنده: بالغ بر 60 كتاب و مقاله در زمينه‌هاى مختلف مورد مراجعه بوده است، كه در ميان آن‌ها، كتاب‌هاى علمى، اجتماعى، تاريخى، دائرةالمعارف‌ها و گاه مجلات و روزنامه، ديده مى‌شوند. بيشتر آنها براى نقل نظريه و در تأييد يك مطلب تفسيرى استفاده شده است، ولى برخى در جهت نقد نظريه نویسنده در پرتو آيات و مفاهيم قرآن نيز مورد استفاده قرار گرفته است.
#استفاده از عهدين با زبان عبرى: يكى از ويژگى‌هاى تفسير الفرقان، كه چه‌بسا همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبرى عهدين است. نقل متون عهدين در راستاى دو هدف كلى صورت گرفته است: يكى تأييد مفاهيم و گزارش‌هاى قرآنى، مانند بشارت‌هاى پيامبر و داستان‌هاى بنى اسرائيل.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/361 همان، ج1، ص361]</ref>و ديگرى نقل ناهمگونى‌ها و تحريف‌هاى موجود در عهدين.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/343 همان، ج1، ص343]</ref>
#استفاده از عهدين با زبان عبرى: يكى از ويژگى‌هاى تفسير الفرقان، كه چه‌بسا همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبرى عهدين است. نقل متون عهدين در راستاى دو هدف كلى صورت گرفته است: يكى تأييد مفاهيم و گزارش‌هاى قرآنى، مانند بشارت‌هاى پيامبر و داستان‌هاى بنى اسرائيل.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/361 همان، ج1، ص361]</ref>و ديگرى نقل ناهمگونى‌ها و تحريف‌هاى موجود در عهدين.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/343 همان، ج1، ص343]</ref>
#ابتكار و نوآورى: الفرقان در زمينه‌هاى گوناگون، به‌ويژه فقه الاحكام، به نظريات جديد يا نادرى رسيده است كه با قطع نظر از صحت و سقم آن‌ها، در باز كردن افق‌هاى جديد فرا روى خواننده و ايجاد توانايى بيشتر در گزينش نظريات و احتمالات، نقش زيادى ايفا مى‌كند؛ به‌عنوان نمونه، مفسر، تمام آياتى كه علم را در بستر زمان به خدا نسبت مى‌دهد، مانند علم الله، يعلم الله و... به معنى «آگاهى» نمى‌داند، بلكه از ريشه علامت به معناى علامت زدن مى‌گيرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12033/1/129 همان، ج27، ص129]</ref>
#ابتكار و نوآورى: الفرقان در زمينه‌هاى گوناگون، به‌ويژه فقه الاحكام، به نظريات جديد يا نادرى رسيده است كه با قطع نظر از صحت و سقم آن‌ها، در باز كردن افق‌هاى جديد فرا روى خواننده و ايجاد توانايى بيشتر در گزينش نظريات و احتمالات، نقش زيادى ايفا مى‌كند؛ به‌عنوان نمونه، مفسر، تمام آياتى كه علم را در بستر زمان به خدا نسبت مى‌دهد، مانند علم الله، يعلم الله و... به معنى «آگاهى» نمى‌داند، بلكه از ريشه علامت به معناى علامت زدن مى‌گیرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12033/1/129 همان، ج27، ص129]</ref>


در بحث عصمت پيامبران، نظريه سومى را در قبال دو نظريه معصوم بودن و معصوم نبودن پيامبران، انتخاب كرده است. وى معتقد است كه نبوت به‌عنوان عهد الهى در انبياى اولو العزم، مستلزم عصمت آنان است، اما در ديگر پيامبران، مانند آدم(ع) مستلزم عصمت نيست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/324 همان، ج1، ص324]</ref>
در بحث عصمت پيامبران، نظريه سومى را در قبال دو نظريه معصوم بودن و معصوم نبودن پيامبران، انتخاب كرده است. وى معتقد است كه نبوت به‌عنوان عهد الهى در انبياى اولو العزم، مستلزم عصمت آنان است، اما در ديگر پيامبران، مانند آدم(ع) مستلزم عصمت نيست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/324 همان، ج1، ص324]</ref>
خط ۸۴: خط ۸۴:
#قرائت: از آنجا كه مفسر، قرائت مرسوم را قرائت متواتر و معتبر مى‌داند و ساير قرائت‌ها را نادرست مى‌شمارد، از پرداختن به مباحث قرائت خوددارى مى‌كند و با نقد كوتاه و بسيار گذرا نسبت به مواردى كه ديگران اختلاف قرائت را مطرح كرده‌اند، از آن مى‌گذرد و چنانچه رواياتى باشد كه قرائتى خلاف قرائت مرسوم را توصيه كرده است، به‌شدت آن را رد مى‌كند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/98 همان، ج1، ص98]</ref>
#قرائت: از آنجا كه مفسر، قرائت مرسوم را قرائت متواتر و معتبر مى‌داند و ساير قرائت‌ها را نادرست مى‌شمارد، از پرداختن به مباحث قرائت خوددارى مى‌كند و با نقد كوتاه و بسيار گذرا نسبت به مواردى كه ديگران اختلاف قرائت را مطرح كرده‌اند، از آن مى‌گذرد و چنانچه رواياتى باشد كه قرائتى خلاف قرائت مرسوم را توصيه كرده است، به‌شدت آن را رد مى‌كند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/98 همان، ج1، ص98]</ref>
#تاريخ داستان‌هاى پيامبران و اسرائيليات: در زمينه داستان‌هاى تاريخى و قصص پيامبران، مفسر بر اين باور است كه نبايد پا را فراتر از آنچه آيات مطرح كرده است، گذاشت و نبايد وارد جزئيات شد. تعبيرى كه همواره در اين زمينه به كار مى‌برد اين است: «فلنسكت عما سكت الله». رواياتى را هم كه در اين زمينه‌ها رسيده است، بى‌اعتبار مى‌داند و گاه از روايات اسرائيلى مى‌شمرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/35 همان، ج1، ص35]</ref>
#تاريخ داستان‌هاى پيامبران و اسرائيليات: در زمينه داستان‌هاى تاريخى و قصص پيامبران، مفسر بر اين باور است كه نبايد پا را فراتر از آنچه آيات مطرح كرده است، گذاشت و نبايد وارد جزئيات شد. تعبيرى كه همواره در اين زمينه به كار مى‌برد اين است: «فلنسكت عما سكت الله». رواياتى را هم كه در اين زمينه‌ها رسيده است، بى‌اعتبار مى‌داند و گاه از روايات اسرائيلى مى‌شمرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/35 همان، ج1، ص35]</ref>
#:الفرقان نسبت به روايات اسرائيلى (اسرائيليات) كه محور عمده‌اش داستان‌ها هستند، نظر منفى دارد و با آوردن آنها در تفسير و دخالت دادن آنها در فهم آيات، سخت مخالف است و در مقدمه تفسير، يكى از دلايل روى‌گردانى از تفسير مبتنى بر روايات و روى آورى به سبک تفسير قرآن با قرآن را وجود روايات اسرائيلى و نصرانى در مجموعه حديثى مسلمانان مى‌داند و معتقد است كه چنين رواياتى حتى اگر سند صحيح نيز داشته باشد، تا آنجا كه قرآن تأييد نكند، نمى‌تواند معيار تفسير قرار گيرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/20 همان، ج1، ص20-21]</ref>
#:الفرقان نسبت به روايات اسرائيلى (اسرائيليات) كه محور عمده‌اش داستان‌ها هستند، نظر منفى دارد و با آوردن آنها در تفسير و دخالت دادن آنها در فهم آيات، سخت مخالف است و در مقدمه تفسير، يكى از دلايل روى‌گردانى از تفسير مبتنى بر روايات و روى آورى به سبک تفسير قرآن با قرآن را وجود روايات اسرائيلى و نصرانى در مجموعه حديثى مسلمانان مى‌داند و معتقد است كه چنين رواياتى حتى اگر سند صحيح نيز داشته باشد، تا آنجا كه قرآن تأييد نكند، نمى‌تواند معيار تفسير قرار گیرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/20 همان، ج1، ص20-21]</ref>
#مباحث اجتماعى: تفسير الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعى و واقعيت‌هاى موجود و مورد ابتلاى جامعه، اهتمام فراوانى دارد و در جاى‌جاى تفسير به مناسبت، گاه به‌صورت فصلى مستقل و گاه ضمن تفسير يك آيه به‌صورت مبسوط، متعرض مسائلى همچون نظام حكومت، اقتصاد، حقوق و جايگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقه‌هاى اجتماعى، چندهمسرى و... شده است و با استفاده از آيات به اظهار نظر و يا نقد و رد ديدگاه‌ها پرداخته است (از جمله نقد فرقان، ج4، ص163).
#مباحث اجتماعى: تفسير الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعى و واقعيت‌هاى موجود و مورد ابتلاى جامعه، اهتمام فراوانى دارد و در جاى‌جاى تفسير به مناسبت، گاه به‌صورت فصلى مستقل و گاه ضمن تفسير يك آيه به‌صورت مبسوط، متعرض مسائلى همچون نظام حكومت، اقتصاد، حقوق و جايگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقه‌هاى اجتماعى، چندهمسرى و... شده است و با استفاده از آيات به اظهار نظر و يا نقد و رد ديدگاه‌ها پرداخته است (از جمله نقد فرقان، ج4، ص163).
#گرايش شيعى تفسير الفرقان تفسيرى شيعى است و گرايش شيعى مفسر در جاى‌جاى تفسير آشكار است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/15 همان، ج30، ص15]</ref>؛ اما بدان معنى نيست كه تفسير بر مبناى تعصب مذهبى سامان يافته باشد. مفسر در مقدمه تفسير خود بر اين اصل تأكيد دارد كه تفسير قرآن بر اساس رأى شخصى يا مذهب يا تقليد از ديگران، تفسير قرآن نيست، بلكه تفسير رأى شخص است؛ ازاين‌رو معيار اصلى در فهم آيات را، خود آيات و روايات موافق با آن قرار داده و در گزينش روايات و يا نقد نظريات، هيچ‌گونه تفاوتى بين شيعه و سنى نگذاشته است و به همان ميزان از منابع اهل سنت استفاده كرده كه از منابع شيعه و همان اندازه به نقد آراى عالمان و فقيهان شيعه پرداخته كه به ديدگاه‌هاى اهل سنت پرداخته است.
#گرايش شيعى تفسير الفرقان تفسيرى شيعى است و گرايش شيعى مفسر در جاى‌جاى تفسير آشكار است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/15 همان، ج30، ص15]</ref>؛ اما بدان معنى نيست كه تفسير بر مبناى تعصب مذهبى سامان يافته باشد. مفسر در مقدمه تفسير خود بر اين اصل تأكيد دارد كه تفسير قرآن بر اساس رأى شخصى يا مذهب يا تقليد از ديگران، تفسير قرآن نيست، بلكه تفسير رأى شخص است؛ ازاين‌رو معيار اصلى در فهم آيات را، خود آيات و روايات موافق با آن قرار داده و در گزينش روايات و يا نقد نظريات، هيچ‌گونه تفاوتى بين شيعه و سنى نگذاشته است و به همان ميزان از منابع اهل سنت استفاده كرده كه از منابع شيعه و همان اندازه به نقد آراى عالمان و فقيهان شيعه پرداخته كه به ديدگاه‌هاى اهل سنت پرداخته است.
خط ۹۸: خط ۹۸:
#:نویسنده الفرقان مى‌نويسد: «رها ساختن آيه از تنگناى شأن نزول، بطن نخستين بشمار مى‌آيد. آزاد كردن آن از قيد مفهوم يادآشناى عامه، بطن دوم است و توسعه و تعميق و توضيح آن با آيه‌هاى همانند، بطن سوم مى‌باشد. برهنه‌سازى آن از قبل و بعد و آويزه‌هاى غير اصلى، بطن چهارم بشمار مى‌آيد و همين گونه تا بطون ديگر، با رعايت دلالت لفظى - به‌عنوان سرآغاز - و حجت‌ها و دلالت‌هاى قرآنى - به‌عنوان وسايل و ابزارهاى تجريد و توسعه».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/54 همان، ج1، ص54]</ref>
#:نویسنده الفرقان مى‌نويسد: «رها ساختن آيه از تنگناى شأن نزول، بطن نخستين بشمار مى‌آيد. آزاد كردن آن از قيد مفهوم يادآشناى عامه، بطن دوم است و توسعه و تعميق و توضيح آن با آيه‌هاى همانند، بطن سوم مى‌باشد. برهنه‌سازى آن از قبل و بعد و آويزه‌هاى غير اصلى، بطن چهارم بشمار مى‌آيد و همين گونه تا بطون ديگر، با رعايت دلالت لفظى - به‌عنوان سرآغاز - و حجت‌ها و دلالت‌هاى قرآنى - به‌عنوان وسايل و ابزارهاى تجريد و توسعه».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/54 همان، ج1، ص54]</ref>
#محكم و متشابه قرآن: مفسر بر اساس روايتى از [[امام رضا(ع)]] كه فرمود: المتشابه ما اشتبه علمه على جاهله»، بر اين باور است كه محكم بودن يا متشابه بودن از مقوله دلالت نيست؛ بنابراین، واژه‌هاى آيه از نظر دلالت، كوتاهى يا ابهام ندارند؛ چه اينكه قرآن فصيح‌ترين بيان و رساترين تبيان است، بلكه از مقوله معناست؛ يعنى والايى معانى در برخى آيات چنان است كه فهم خواننده به حقيقت آن نمى‌رسد و در نتيجه مراد واقعى آيات بر او مشتبه مى‌شود، كه البته در برخى آيات، تشابه لفظى نيز بدان افزوده مى‌شود، مانند تشابه واژه علم در مورد انسان و خدا. بر اين اساس محكم و متشابه از نظر مفسر، امرى نسبى است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/32 همان، ج1، ص32-33]</ref>
#محكم و متشابه قرآن: مفسر بر اساس روايتى از [[امام رضا(ع)]] كه فرمود: المتشابه ما اشتبه علمه على جاهله»، بر اين باور است كه محكم بودن يا متشابه بودن از مقوله دلالت نيست؛ بنابراین، واژه‌هاى آيه از نظر دلالت، كوتاهى يا ابهام ندارند؛ چه اينكه قرآن فصيح‌ترين بيان و رساترين تبيان است، بلكه از مقوله معناست؛ يعنى والايى معانى در برخى آيات چنان است كه فهم خواننده به حقيقت آن نمى‌رسد و در نتيجه مراد واقعى آيات بر او مشتبه مى‌شود، كه البته در برخى آيات، تشابه لفظى نيز بدان افزوده مى‌شود، مانند تشابه واژه علم در مورد انسان و خدا. بر اين اساس محكم و متشابه از نظر مفسر، امرى نسبى است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/32 همان، ج1، ص32-33]</ref>
#:با اين بينش، نویسنده الفرقان، وجود تشابه در قرآن را يك ضرورت مى‌داند كه جاودانگى، جامعيت و فراگيرى قرآن، نسبت به همه نيازها و براى همه نسل‌ها و عصرها با توانايى‌هاى فكرى مختلف، آن را ايجاب كرده است و اين بشر است كه با پيشرفت دانش و رشد انديشه خود به درك اسرار فزون‌ترى از كلام وحى پى مى‌برد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/32 همان، ج1، ص32]</ref>
#:با اين بينش، نویسنده الفرقان، وجود تشابه در قرآن را يك ضرورت مى‌داند كه جاودانگى، جامعيت و فراگیرى قرآن، نسبت به همه نيازها و براى همه نسل‌ها و عصرها با توانايى‌هاى فكرى مختلف، آن را ايجاب كرده است و اين بشر است كه با پيشرفت دانش و رشد انديشه خود به درك اسرار فزون‌ترى از كلام وحى پى مى‌برد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/32 همان، ج1، ص32]</ref>
#شأن نزول آيات: تفسير الفرقان در مقدمه، ديدگاه روشنى نسبت به نقش و اهميت شأن نزول ارائه كرده است: «شأن نزول اگرچه گاه در فهم آيات كمك و مساعدت مى‌كند، اما هيچ‌گاه به‌عنوان معيار و ملاك تفسير و شرط فهم و دريافت مفاهيم آيات، مطرح نيست و نبايد حدود معانى بر اساس آن تعيين شود. آيات در دلالت و گستردگى مفهومى خود مستقل هستند، چه شأن نزول فهميده شود يا نه».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/50 همان، ج1، ص50]</ref>
#شأن نزول آيات: تفسير الفرقان در مقدمه، ديدگاه روشنى نسبت به نقش و اهميت شأن نزول ارائه كرده است: «شأن نزول اگرچه گاه در فهم آيات كمك و مساعدت مى‌كند، اما هيچ‌گاه به‌عنوان معيار و ملاك تفسير و شرط فهم و دريافت مفاهيم آيات، مطرح نيست و نبايد حدود معانى بر اساس آن تعيين شود. آيات در دلالت و گستردگى مفهومى خود مستقل هستند، چه شأن نزول فهميده شود يا نه».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/50 همان، ج1، ص50]</ref>
اين باور مفسر درباره شأن نزول، علاوه بر اينكه بر ديدگاه وى نسبت به محوريت آيات در تفسير استوار است، به دو عنصر ديگر نيز مستند شده است: يكى تعارض روايات شأن نزول و ديگرى تطبيقى بودن آنها؛ دو عنصرى كه نقش شأن نزول را در مورد فهم آيات به‌شدت سست مى‌سازد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12016/1/27 همان، ج9، ص27]</ref>
اين باور مفسر درباره شأن نزول، علاوه بر اينكه بر ديدگاه وى نسبت به محوريت آيات در تفسير استوار است، به دو عنصر ديگر نيز مستند شده است: يكى تعارض روايات شأن نزول و ديگرى تطبيقى بودن آنها؛ دو عنصرى كه نقش شأن نزول را در مورد فهم آيات به‌شدت سست مى‌سازد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12016/1/27 همان، ج9، ص27]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش