۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: فيلسوفان قرن پنجم، آ–ی' به 'رده:آثار فلسفی') |
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی') |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
بنا بر اين مباحث علمى موسيقى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و بوعلى سينا، بر موسيقى علمى زمان خودشان تطبيق مىنموده و اين دانشمندان، اسرار آن را مكشوف و قوانين آن را پىريزى كردهاند. | بنا بر اين مباحث علمى موسيقى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و بوعلى سينا، بر موسيقى علمى زمان خودشان تطبيق مىنموده و اين دانشمندان، اسرار آن را مكشوف و قوانين آن را پىريزى كردهاند. | ||
روش بوعلى، در بحث و تحقيق درباره موسيقى، نشان مىدهد كه عقايد متقدمين يونانى خود؛ يعنى پيروان مكاتب فيثاغورث، افلاطون و بطلميوس را پيروى ننموده و به خصوص در مورد جستوجوى رابطهاى بين اوضاع و احوال آسمان و خواص روح و ابعاد موسيقى، عقايد آنان را صحيح ندانسته و فلسفه آنها را مندرس شمرده است و معتقد است كه آنان، صفات اصلى و كيفيات اتفاقى اشيا را به جاى هم گرفتهاند و در شناختن حقايق اشيا راه صحيح نپيمودهاند؛ آنجا كه در مقدمه، مىگويد: همچنين از جستوجوى رابطهاى بين احوال آسمان و خواص روح و ابعاد موسيقى، خوددارى مىكنيم تا از روش كسانى كه از حقيقت هر علم آگاهى ندارند، پيروى نكرده باشيم، چه اينان وارث فلسفهاى مندرس مىباشند؛ صفات اصلى و كيفيات اتفاقى اشيا را به جاى هم | روش بوعلى، در بحث و تحقيق درباره موسيقى، نشان مىدهد كه عقايد متقدمين يونانى خود؛ يعنى پيروان مكاتب فيثاغورث، افلاطون و بطلميوس را پيروى ننموده و به خصوص در مورد جستوجوى رابطهاى بين اوضاع و احوال آسمان و خواص روح و ابعاد موسيقى، عقايد آنان را صحيح ندانسته و فلسفه آنها را مندرس شمرده است و معتقد است كه آنان، صفات اصلى و كيفيات اتفاقى اشيا را به جاى هم گرفتهاند و در شناختن حقايق اشيا راه صحيح نپيمودهاند؛ آنجا كه در مقدمه، مىگويد: همچنين از جستوجوى رابطهاى بين احوال آسمان و خواص روح و ابعاد موسيقى، خوددارى مىكنيم تا از روش كسانى كه از حقيقت هر علم آگاهى ندارند، پيروى نكرده باشيم، چه اينان وارث فلسفهاى مندرس مىباشند؛ صفات اصلى و كيفيات اتفاقى اشيا را به جاى هم مىگیرند و خلاصه كنندگان نيز از آنها تقليد كردهاند، ولى اشخاصى كه فلسفه حقيقى را فهميده و مشخصات صحيح اشيا را درك كردهاند، اشتباهاتى را كه در اثر تقليد رخ مىدهد، تصحيح نموده و غلطهایى را كه زيبايىهاى افكار كهنه را مىپوشاند، پاک كردهاند؛ اينان سزاوار تحسينند. بوعلى، در مباحث موسيقى، از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] پيروى كرده و عقايد او را تشريح نموده است و آنها را مختصر و مفيد و بدون تكرار تشريح نموده است و هر مطبى را به دلايل و براهین منطقى مستند نموده و در اين راه، نه تنها به اصول فیزیکى و رياضى تكيه مىكند كه دامنه بحث را به فلسفه و علم النفس نيز مىكشاند. | ||
مؤلف، در تعريف موسيقى، رابطه علم موسيقى را با علوم ديگر چنين توضيح مىدهد: «موسيقى، يكى از علوم رياضى است كه منظور از آن، مطالعه صداها و بحث در ملايمت و عدم ملايمت و همچنين كشش آنها و قواعد ساختن قطعات موسيقى است، بنا بر اين علم موسيقى، شامل دو قسمت است: علم تركيب نغمات مربوط به صداهاى موسيقى و علم اوزان مربوط به زمانهایى كه صداهاى يك نغمه را از يكديگر جدا مىسازد. پايههاى اين دو قسمت بر اصولى استوار است كه از علومى خارج از موسيقى اخذ مىشوند؛ بعضى از اين اصول، از رياضى و بعضى ديگر، از فیزیک و علوم طبيعى و برخى، از هندسه گرفته مىشوند. | مؤلف، در تعريف موسيقى، رابطه علم موسيقى را با علوم ديگر چنين توضيح مىدهد: «موسيقى، يكى از علوم رياضى است كه منظور از آن، مطالعه صداها و بحث در ملايمت و عدم ملايمت و همچنين كشش آنها و قواعد ساختن قطعات موسيقى است، بنا بر اين علم موسيقى، شامل دو قسمت است: علم تركيب نغمات مربوط به صداهاى موسيقى و علم اوزان مربوط به زمانهایى كه صداهاى يك نغمه را از يكديگر جدا مىسازد. پايههاى اين دو قسمت بر اصولى استوار است كه از علومى خارج از موسيقى اخذ مىشوند؛ بعضى از اين اصول، از رياضى و بعضى ديگر، از فیزیک و علوم طبيعى و برخى، از هندسه گرفته مىشوند. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
درجهى زيرى و بمى، با زياد و كم شدن علل آن بستگى دارد؛ مثلاً تارى، با كشش ثابت، تغيير طول صداهایى با زير و بمى متفاوت ايجاد مىكند؛ هر چه طويلتر باشد، صدا بمتر است. | درجهى زيرى و بمى، با زياد و كم شدن علل آن بستگى دارد؛ مثلاً تارى، با كشش ثابت، تغيير طول صداهایى با زير و بمى متفاوت ايجاد مىكند؛ هر چه طويلتر باشد، صدا بمتر است. | ||
تعيين درجهى زير و بمى، به | تعيين درجهى زير و بمى، به اندازهگیرى مقادير خواصى كه به آن اشاره شده، ميسر است. همچنين مقايسه دو صدا، با مقايسه مقادير خواص مشابه آن، انجام مىشود؛ مثل مقايسه طولهاى آنها. بنا بر اين مسلم مىشود كه اولاً هر دو صدا به نسبت معينى از زيرى و بمى مىباشند و ثانيا مىتوان نسبت بين آن دو را مشخص نمود. | ||
ابعاد ملايم و غير ملايم را با نسبتهاى مشخص، معرفى مىكند. ابعاد ملايم، آنهایى است كه صداهاى آن بالفعل يا بالقوه مشابه باشند. آنهایى كه بالفعل مشابهند، با نسبتهایى از اكتاو معرفى مىشوند و آنهایى كه بالقوه مشابهند، به صورت نسبتهایى به شكل n+1/n به اصطلاح نسبتهاى سوپر پارتيل مىباشند. در جمع و تفريق ابعاد، به پيروى از روش [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، ضرب و تقسيم نسبتهاى معرف آنها را به كار مىبرد و اين عمل در حقيقت فكر ايجاد لگاريتم است. | ابعاد ملايم و غير ملايم را با نسبتهاى مشخص، معرفى مىكند. ابعاد ملايم، آنهایى است كه صداهاى آن بالفعل يا بالقوه مشابه باشند. آنهایى كه بالفعل مشابهند، با نسبتهایى از اكتاو معرفى مىشوند و آنهایى كه بالقوه مشابهند، به صورت نسبتهایى به شكل n+1/n به اصطلاح نسبتهاى سوپر پارتيل مىباشند. در جمع و تفريق ابعاد، به پيروى از روش [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، ضرب و تقسيم نسبتهاى معرف آنها را به كار مىبرد و اين عمل در حقيقت فكر ايجاد لگاريتم است. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، كتب ديگرى نيز در علم هيئت تأليف كرده است كه از جمله آنها مىتوان به بخش نهم كتاب نجات، تحرير المجسطى، علة قيام الارض في حيزها يا قيام الارض في وسط السماء، تفسير السماء و العالم، كتاب الارصاد الكلية، مقالة في خواص خط الاستواء و معرفة تركيب الافلاك اشاره كرد. | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، كتب ديگرى نيز در علم هيئت تأليف كرده است كه از جمله آنها مىتوان به بخش نهم كتاب نجات، تحرير المجسطى، علة قيام الارض في حيزها يا قيام الارض في وسط السماء، تفسير السماء و العالم، كتاب الارصاد الكلية، مقالة في خواص خط الاستواء و معرفة تركيب الافلاك اشاره كرد. | ||
ابزار ساخته شده توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] براى رصد ستارگان، توجه بسيارى از دانشمندان اين علم را به خود جلب كرده است؛ براى نمونه مىتوان به يك مورد از آنها اشاره كرد كه از ابتكارات شيخ محسوب مىگردد و شرح آن به اين صورت است: دو بازوى OA و OB كه هر دو داراى ضخامت و مدرج هستند، در نقطه O لولا مىكنيم. هر يك از دو بازو داراى طولى لااقل به اندازه 3/5 متر است، ولى طول بازوى زيرين مىتواند كمى بيشتر از بازوى بالايى باشد. بر روى بازوى OB و عمود بر آن، زائده I به طور ثابت نصب شده كه روى آن، دو سوراخ P و Q قرار دارند. زائده I I نيز داراى ساختمانى عينا مانند زائده I و عمود بر OB مىباشد، به طورى كه مىتوان آن را در طول OB حركت داد. همچنين بازوى متحركى عمود بر OA داريم و واضح است كه با حركت دادن C در امتداد OA زاويه بين دو بازو، تغيير ارتفاع ستاره S در نصف النهار اول بازوى OA را به طور كاملا افقى، در امتداد خط نصف النهار قرار مىدهيم و با تغيير موضع C ستاره S را در امتداد OB رصد مىكنيم، اگر C دقيقا روى يكى از نقاط تقسيم كه زاويه را نشان میدهد، افتاد، ارتفاع را مىتوان از روى درجهبندى خواند؛ در غير اين صورت C بين دو درجه متوالى مربوط به دو زاويه 11 قرار دارد؛ حال يا ستاره را با قرار دادن C روى 1 و تغيير محل زائده I I در دو سوراخ P و Q رصد مىكنيم يا اينكه C را روى 1 قرار مىدهيم و با تغيير محل زائده I I ستاره را در امتداد P و Q رصد مىكنيم و ارتفاع ستاره عبارت خواهد بود از 1 - 1. از اينجا معلوم میشود كه زائدههاى I و I I نقش ورنيه را براى اين دستگاه | ابزار ساخته شده توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] براى رصد ستارگان، توجه بسيارى از دانشمندان اين علم را به خود جلب كرده است؛ براى نمونه مىتوان به يك مورد از آنها اشاره كرد كه از ابتكارات شيخ محسوب مىگردد و شرح آن به اين صورت است: دو بازوى OA و OB كه هر دو داراى ضخامت و مدرج هستند، در نقطه O لولا مىكنيم. هر يك از دو بازو داراى طولى لااقل به اندازه 3/5 متر است، ولى طول بازوى زيرين مىتواند كمى بيشتر از بازوى بالايى باشد. بر روى بازوى OB و عمود بر آن، زائده I به طور ثابت نصب شده كه روى آن، دو سوراخ P و Q قرار دارند. زائده I I نيز داراى ساختمانى عينا مانند زائده I و عمود بر OB مىباشد، به طورى كه مىتوان آن را در طول OB حركت داد. همچنين بازوى متحركى عمود بر OA داريم و واضح است كه با حركت دادن C در امتداد OA زاويه بين دو بازو، تغيير ارتفاع ستاره S در نصف النهار اول بازوى OA را به طور كاملا افقى، در امتداد خط نصف النهار قرار مىدهيم و با تغيير موضع C ستاره S را در امتداد OB رصد مىكنيم، اگر C دقيقا روى يكى از نقاط تقسيم كه زاويه را نشان میدهد، افتاد، ارتفاع را مىتوان از روى درجهبندى خواند؛ در غير اين صورت C بين دو درجه متوالى مربوط به دو زاويه 11 قرار دارد؛ حال يا ستاره را با قرار دادن C روى 1 و تغيير محل زائده I I در دو سوراخ P و Q رصد مىكنيم يا اينكه C را روى 1 قرار مىدهيم و با تغيير محل زائده I I ستاره را در امتداد P و Q رصد مىكنيم و ارتفاع ستاره عبارت خواهد بود از 1 - 1. از اينجا معلوم میشود كه زائدههاى I و I I نقش ورنيه را براى اين دستگاه اندازهگیرى ايفا مىكنند. قابل ذكراست كه زائدهها طورى ساخته شدهاند كه خط QP بازوى OB را نمىتواند قطع كند. | ||
درباره احكام نجوم، بايد گفت [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] از منكران آن بوده و در اين باره نيز رسالهاى نوشته به نام ابطال احكام النجوم يا رسالة في الرد على المنجمين. وى علم احكام نجوم را چنين تعريف كرده است: احكام نجوم، علمى است متكى به گمان و تخمين و هدف آن اين است كه از صور فلكى ستارگان نسبت به يكديگر و نسبت به صور منطقة البروج و از رابطه آنها با زمين، نشانهها و اخبارى را راجع به ممالك، طالعها، و... دريابد. | درباره احكام نجوم، بايد گفت [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] از منكران آن بوده و در اين باره نيز رسالهاى نوشته به نام ابطال احكام النجوم يا رسالة في الرد على المنجمين. وى علم احكام نجوم را چنين تعريف كرده است: احكام نجوم، علمى است متكى به گمان و تخمين و هدف آن اين است كه از صور فلكى ستارگان نسبت به يكديگر و نسبت به صور منطقة البروج و از رابطه آنها با زمين، نشانهها و اخبارى را راجع به ممالك، طالعها، و... دريابد. |
ویرایش