پرش به محتوا

ابن سلوم حلبی، صالح بن نصرالله: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '== وابسته‌ها == {{وابسته‌ها}}')
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب')
خط ۳۶: خط ۳۶:
او در حلب زاده شد و نزد دانشمندان آنجا به تحصيل پرداخت و به ويژه در آموختن طب سخت كوش بود. وى سرانجام رئيس پزشكان حلب شد و آن‌گاه به قسطنطنيه رفت و ضمن آشنايى با دانشمندان آن شهر، در مجالس درس تفسير شيخ الاسلام يحيى مِنقَرى حاضر مى‌شد. سلطان محمد چهارم وى را كه در ميان دانشمندان قسطنطنيه نامور شده بود، به دربار خود خواند. لطافت طبع وى، سلطان را مجذوب و به خود نزديك ساخت و سرانجام در 1066ق او را به رياست پزشكان (حكيم باشى) قسطنطنيه گماشت.
او در حلب زاده شد و نزد دانشمندان آنجا به تحصيل پرداخت و به ويژه در آموختن طب سخت كوش بود. وى سرانجام رئيس پزشكان حلب شد و آن‌گاه به قسطنطنيه رفت و ضمن آشنايى با دانشمندان آن شهر، در مجالس درس تفسير شيخ الاسلام يحيى مِنقَرى حاضر مى‌شد. سلطان محمد چهارم وى را كه در ميان دانشمندان قسطنطنيه نامور شده بود، به دربار خود خواند. لطافت طبع وى، سلطان را مجذوب و به خود نزديك ساخت و سرانجام در 1066ق او را به رياست پزشكان (حكيم باشى) قسطنطنيه گماشت.


او را مردى فاضل و مهربان وصف كرده و گفته‌اند از چنان لطافت طبعى برخوردار بود كه وقتى دست بيمارى را مى‌گرفت، چنان اثر آرام‌بخشى در روحيه او مى‌گذاشت كه حتى از عهده شربت‌ها هم ساخته نبود، او بسيار هوشمند و بذله‌گو و شوخ طبع بود و در اين زمينه از نوادر زمان خود به شمار مى‌رفت. وى موسيقى‌دان بود و صداى خوش و طبع شعر نيز داشت و ابياتى از او برجاى مانده است. ابن سلوم تأليفاتى در علوم طبى به زبان تركى دارد كه به زبان عربى نيز ترجمه شده است. گفته‌اند وى نخستين كسى بود كه به بيمارى سيفليس كه آن را «الحب الافرنجى» (دانه فرنگى) ناميده، در كتاب خود «غايه الاتقان فى تدبير بدن الانسان» اشاره كرده است. در اين كتاب نخستين آثار نفوذ طب اروپايى در منابع تركى مشهود است. در بخش 4 اين كتاب، كه «الطب الجديد الكيميائى» نام دارد، طب دوره رنسانس در اروپا بيشتر بر اساس آثار پاراسلسوس- كه ابن سلوم او را رئيس پزشكان خوانده- بيان شده است. وى نزد معاصرانش محبوبيت داشت و اشعارى توسط برخى از دوستان او- همچون عبدالباقى بن احمد سمان- در مدحش سروده شد.
او را مردى فاضل و مهربان وصف كرده و گفته‌اند از چنان لطافت طبعى برخوردار بود كه وقتى دست بيمارى را مى‌گرفت، چنان اثر آرام‌بخشى در روحيه او مى‌گذاشت كه حتى از عهده شربت‌ها هم ساخته نبود، او بسيار هوشمند و بذله‌گو و شوخ طبع بود و در اين زمينه از نوادر زمان خود به شمار مى‌رفت. وى موسيقى‌دان بود و صداى خوش و طبع شعر نيز داشت و ابياتى از او برجاى مانده است. ابن سلوم تأليفاتى در علوم طبى به زبان تركى دارد كه به زبان عربى نيز ترجمه شده است. گفته‌اند وى نخستين كسى بود كه به بيمارى سيفليس كه آن را «الحب الافرنجى» (دانه فرنگى) ناميده، در کتاب خود «غايه الاتقان فى تدبير بدن الانسان» اشاره كرده است. در اين کتاب نخستين آثار نفوذ طب اروپايى در منابع تركى مشهود است. در بخش 4 اين کتاب، كه «الطب الجديد الكيميائى» نام دارد، طب دوره رنسانس در اروپا بيشتر بر اساس آثار پاراسلسوس- كه ابن سلوم او را رئيس پزشكان خوانده- بيان شده است. وى نزد معاصرانش محبوبيت داشت و اشعارى توسط برخى از دوستان او- همچون عبدالباقى بن احمد سمان- در مدحش سروده شد.


او در سال 1081ق از دنيا رفت.
او در سال 1081ق از دنيا رفت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش