۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''') |
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== معرفى اجمالى == | == معرفى اجمالى == | ||
'''الاشارات و التنبيهات'''، از مشهورترين كتابهاى شيخ | '''الاشارات و التنبيهات'''، از مشهورترين كتابهاى [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، ابو على سيناست كه آن را در دو بخش منطق و فلسفه، به زبان عربى به رشته تحرير در آورده است. اين كتاب را شايد بتوان يكى از مهمترين آثار علوم عقلى دانشمندان اسلامى نيز به حساب آورد كه در طول چندين قرن همواره مورد توجه علما و محققان علوم اسلامى بوده است. در وجه تسميه اين كتاب، به اشارات و تنبيهات بايد گفت در هر موضوعى كه بو على مطرح مىكند، چه در بخش منطق و چه در فلسفه، توضيحش و تكميلش را تحت عنوان اشاره و تنبيه، مىآورد كه نام كتاب، ناظر به همين اشارهها و تنبيههاست. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
امّا چگونگى حصول اهمال و حصر در جملات شرطيه، موضوع اشاره ديگرى است كه در اين نهج بدان پرداخته شده است. بخشى كه در ادامه، مطرح است، تركيب شرطيات از جملات است. بو على، مىگويد: شرطيات، ابتدا به بسائط منحل نمىشوند، بلكه اول به حمليات، بعد به بسائط منحل مىگردند. | امّا چگونگى حصول اهمال و حصر در جملات شرطيه، موضوع اشاره ديگرى است كه در اين نهج بدان پرداخته شده است. بخشى كه در ادامه، مطرح است، تركيب شرطيات از جملات است. بو على، مىگويد: شرطيات، ابتدا به بسائط منحل نمىشوند، بلكه اول به حمليات، بعد به بسائط منحل مىگردند. | ||
جمله معدوله و فرق آن با سلبيه نيز موضوع ديگر اشاره اين قسمت است. شيخ | جمله معدوله و فرق آن با سلبيه نيز موضوع ديگر اشاره اين قسمت است. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در مورد قضاياى شرطيه به طور مبسوطى به تأليف آنها و احكام جملات شرطيه متصله و منفصله پرداخته است كما اينكه در مورد قضاياى حمليّه نيز توضيحاتى داده. اشارهاى نيز به شروط قضايا دارد و مىگويد: در حمل و اتصال و انفصال، بايد حال اضافه، وقت، مكان و شرط مراعات گردد، چنانكه لازم است حال جزء و كل و حال قوه و فعل مراعات شود. | ||
چهارمين نهج منطق اشارات، در مواد قضايا و جهاتشان است. اولين اشاره اين نهج، در مواد قضايا است. ماده واجبه، مادّه ممكنه و ماده ممتنعه، مواد قضايا هستند. | چهارمين نهج منطق اشارات، در مواد قضايا و جهاتشان است. اولين اشاره اين نهج، در مواد قضايا است. ماده واجبه، مادّه ممكنه و ماده ممتنعه، مواد قضايا هستند. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
اشاره ديگر، به جهات قضايا و فرق بين مطلقه و ضروريه است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، اقسام ضروريه را مطلقه و معلّقه و اقسام مشروطه را شرط دوام وجود ذات و دوام موضوع موصوف و شرط محمول مىداند. امكان نيز از نظر مؤلف، به امكان خاص و عام، امكان اخصّ و امكان استقبال تقسيم مىشود. اين توضيحات و تقسميات در مورد قضايا و جهات كه چند گونه ديگر نيز دارد، دنباله اشارات نهج چهارم را در بر مىگيرد. | اشاره ديگر، به جهات قضايا و فرق بين مطلقه و ضروريه است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، اقسام ضروريه را مطلقه و معلّقه و اقسام مشروطه را شرط دوام وجود ذات و دوام موضوع موصوف و شرط محمول مىداند. امكان نيز از نظر مؤلف، به امكان خاص و عام، امكان اخصّ و امكان استقبال تقسيم مىشود. اين توضيحات و تقسميات در مورد قضايا و جهات كه چند گونه ديگر نيز دارد، دنباله اشارات نهج چهارم را در بر مىگيرد. | ||
نهج پنجم، در تناقض قضايا و عكس آنهاست، شيخ | نهج پنجم، در تناقض قضايا و عكس آنهاست، [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، تناقض را به اختلاف در قضيه از لحاظ ايجاب و سلب به جهتى كه اقتضاى ذاتش را دارد كه يكى صادقه و ديگرى كاذبه باشد، به طورى كه صدق و كذب از آنها خارج نشود، معنا مىكند. وى، سپس، مفهوم تقابل را در سلب و ايجاب بيان مىكند و مراعات تقابل را به طورى كه هر چه در يكى از آن دو قضيه مراعات شد، در ديگرى نيز مراعات گردد، از شرايط تقابل مىداند. | ||
اشاره ديگر، به تناقض واقع در بين مطلقات است. در اينجا بو على، قول مشهور را كه قائل است براى مطلقه، نقيضى از مطلقات وجود دارد، وارد مىكند و علت را بيان كرده، نقيض مطلقه عامّه را تبيين مىنمايد. از جمله مطالبى كه در اين اشاره بدان پرداخته مىگردد، نقيض وجوديه و نقيض مطلقه است. | اشاره ديگر، به تناقض واقع در بين مطلقات است. در اينجا بو على، قول مشهور را كه قائل است براى مطلقه، نقيضى از مطلقات وجود دارد، وارد مىكند و علت را بيان كرده، نقيض مطلقه عامّه را تبيين مىنمايد. از جمله مطالبى كه در اين اشاره بدان پرداخته مىگردد، نقيض وجوديه و نقيض مطلقه است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
عكس مطلقات نيز كه عبارتند از: عكس سالبه كليّه و عكس موجبه كليه، در اشاره بعدى بررسى شدهاند. اشاره آخرى نهج پنجم، در عكس ضروريات و عكس ممكنات است كه در اولى، عكس سالبه كليّه، عكس موجبه كليّه و عكس جزئيه و در دومى، سالبه ممكنه و موجبه ممكنه، محل بحث مىباشند. | عكس مطلقات نيز كه عبارتند از: عكس سالبه كليّه و عكس موجبه كليه، در اشاره بعدى بررسى شدهاند. اشاره آخرى نهج پنجم، در عكس ضروريات و عكس ممكنات است كه در اولى، عكس سالبه كليّه، عكس موجبه كليّه و عكس جزئيه و در دومى، سالبه ممكنه و موجبه ممكنه، محل بحث مىباشند. | ||
نهج ششم، در مبادى يا مواد قضيه مىباشد. در اين نهج، نخست، قضاياى مورد استعمال بين قائسين برشمرده مىشوند كه چهار طايفه مسلمات، مظنونات، مشبهات و مخيلات را تشكيل مىدهند كه خود مسلّمات يا معتقداتند يا مأخوذات و خود معتقدات به سه طايفه واجب القبول، مشهورات و وهميات تقسيم مىگردند. در اين ميان، واجب القبولها نيز عبارتند از: حدسيات، متواترات و قضايا قياسها معها. شيخ | نهج ششم، در مبادى يا مواد قضيه مىباشد. در اين نهج، نخست، قضاياى مورد استعمال بين قائسين برشمرده مىشوند كه چهار طايفه مسلمات، مظنونات، مشبهات و مخيلات را تشكيل مىدهند كه خود مسلّمات يا معتقداتند يا مأخوذات و خود معتقدات به سه طايفه واجب القبول، مشهورات و وهميات تقسيم مىگردند. در اين ميان، واجب القبولها نيز عبارتند از: حدسيات، متواترات و قضايا قياسها معها. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در ادامه، به تعريف هر كدام از اينها پرداخته و ميزان مقبوليت و جايگاه هر يك را تبيين مىنمايد. | ||
از نگاه بو على و با تقسيمى كه او به آن معتقد است، مشهورات، يا از واجبات هستند يا از تأديبات صلاحيه كه مطابق شرايع الهيه مىباشد يا خلقياتند يا انفعاليات يا استقرائيات؛ همينطور مأخوذات كه به مقبولات و تقريريات، تقسيم مىگردند و خود تقريريات بسته به انكار يا مسامحه، به مصادرات و اصول موضوعه منقسم مىشوند و نهايتا مشبهات نيز به دو صورت مشبهات لفظيه و مشبهات مصنوعيه مىباشند. | از نگاه بو على و با تقسيمى كه او به آن معتقد است، مشهورات، يا از واجبات هستند يا از تأديبات صلاحيه كه مطابق شرايع الهيه مىباشد يا خلقياتند يا انفعاليات يا استقرائيات؛ همينطور مأخوذات كه به مقبولات و تقريريات، تقسيم مىگردند و خود تقريريات بسته به انكار يا مسامحه، به مصادرات و اصول موضوعه منقسم مىشوند و نهايتا مشبهات نيز به دو صورت مشبهات لفظيه و مشبهات مصنوعيه مىباشند. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
نمط پنجم، در صنع و ابداع است. نخست، توهمى كه مردم در انتساب مفعول به فاعل دارند، برطرف گرديده، بعد تفاوت فعل و ايجاد و صنع مشخص شده است. در ادامه، مسائلى همچون تجدد و اينكه تجدد بدون تغيّر حاصل نمىشود و...بعد در تنبيهى، بعديت و اقسام آن، مشخص گرديده است. | نمط پنجم، در صنع و ابداع است. نخست، توهمى كه مردم در انتساب مفعول به فاعل دارند، برطرف گرديده، بعد تفاوت فعل و ايجاد و صنع مشخص شده است. در ادامه، مسائلى همچون تجدد و اينكه تجدد بدون تغيّر حاصل نمىشود و...بعد در تنبيهى، بعديت و اقسام آن، مشخص گرديده است. | ||
شيخ | [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در تنبيه ديگرى تعلق وجود معلول به علت را بيان كرده است. وى، در ادمه، نياز به مرجّح داشتن موجود شدن هر ممكنى را توضيح داده است. بيان نظريات متكلمين، حكما و ديگر گروههاى فكرى در رابطه با وحدت واجب الوجود و نقد آن نظريات، پايانبخش نمط پنجم اشارات مىباشد. | ||
نمط ششم، تحت دو عنوان غايات و مبادى آنها و ترتيب مىباشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در آغاز اين نمط غنى را تعريف كرده و در تنبيهى كه ذيل آن آمده، غناى ملك را مطلق دانسته و بر اين گفته خود دليل اقامه نموده است. دومين مفهومى كه مؤلف، بدان پرداخته، عبارت است از جود و جواد، بعد عالى را توضيح داده، مىگويد: جواد و ملك غرض ندارند و عالى غرضى در سافل ندارد، بعد مىگويد: فعل واجب اجلّ از حركت و اراده مىباشد. | نمط ششم، تحت دو عنوان غايات و مبادى آنها و ترتيب مىباشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در آغاز اين نمط غنى را تعريف كرده و در تنبيهى كه ذيل آن آمده، غناى ملك را مطلق دانسته و بر اين گفته خود دليل اقامه نموده است. دومين مفهومى كه مؤلف، بدان پرداخته، عبارت است از جود و جواد، بعد عالى را توضيح داده، مىگويد: جواد و ملك غرض ندارند و عالى غرضى در سافل ندارد، بعد مىگويد: فعل واجب اجلّ از حركت و اراده مىباشد. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
نمط هفتم، در تجريد مىباشد. در قضيه نخستين اين نمط، اشارهاى به حصول هيولى در قوس نزول وجود و حصول عقل مستفاد از قوس صعود دارد كه در تبصره ذيلش، نفس ناطقه را تبيين مىنمايد و زيادة تبصره را اختصاص به انطباع قوه عقليه از قلب و دماغ در جسم داده است. تكمله اين اشارات، به تعلق ذاتى جوهر عاقل تعلق دارد. | نمط هفتم، در تجريد مىباشد. در قضيه نخستين اين نمط، اشارهاى به حصول هيولى در قوس نزول وجود و حصول عقل مستفاد از قوس صعود دارد كه در تبصره ذيلش، نفس ناطقه را تبيين مىنمايد و زيادة تبصره را اختصاص به انطباع قوه عقليه از قلب و دماغ در جسم داده است. تكمله اين اشارات، به تعلق ذاتى جوهر عاقل تعلق دارد. | ||
زمان نداشتن افعال واجب الوجود و مفهوم عنايت واجب و محفوف بودن ممكنات به شرور و خلل و فساد از ديگر اشارات اين نمط است. عنوان نمط هشتم اشارات، فى البهجة و السعادة است. در اين نمط، براى اثبات اهميت لذايذ معنوى و برترى آنها نسبت به لذايذ مادى توضيحاتى ارائه شده است. شيخ | زمان نداشتن افعال واجب الوجود و مفهوم عنايت واجب و محفوف بودن ممكنات به شرور و خلل و فساد از ديگر اشارات اين نمط است. عنوان نمط هشتم اشارات، فى البهجة و السعادة است. در اين نمط، براى اثبات اهميت لذايذ معنوى و برترى آنها نسبت به لذايذ مادى توضيحاتى ارائه شده است. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، لذت را به ادراك و نيل به وصول آنچه نزد مدرك از كمال و خير وجود دارد و الم را به ادراك و نيل به آنچه در نزد مدرك از آفات و شرور وجود دارد، معنا مىكند. | ||
امكان ادراك لذايذ و ذوق لذت، همينطور قياس لذايذ مادى با لذايذ معنوى، عنوان ديگر اشارات اين نمط است. | امكان ادراك لذايذ و ذوق لذت، همينطور قياس لذايذ مادى با لذايذ معنوى، عنوان ديگر اشارات اين نمط است. | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
تنبيهى كه در سرآغاز اين نمط قرار دارد، حاوى تذكرى راجع به مقامات و درجات ويژه عرفا در زندگى دنيويشان مىباشد. در تنبيه دوم، به مفهوم زاهد، عابد و عارف پرداخته تا جايگاه عارف در ميان آنان مشخص گردد. در تنبيه سوم، زاهد و عابد را از ديدگاه عارف بررسى كرده و نگاه يك معاملهگر را به آن دو از سوى عارف بازگو مىكند. در تنبيه بعدى، مىگويد: عارف به دنبال حق اول مىباشد و هيچ چيز ديگرى در عرفان او تأثيرگذار نمىباشد. | تنبيهى كه در سرآغاز اين نمط قرار دارد، حاوى تذكرى راجع به مقامات و درجات ويژه عرفا در زندگى دنيويشان مىباشد. در تنبيه دوم، به مفهوم زاهد، عابد و عارف پرداخته تا جايگاه عارف در ميان آنان مشخص گردد. در تنبيه سوم، زاهد و عابد را از ديدگاه عارف بررسى كرده و نگاه يك معاملهگر را به آن دو از سوى عارف بازگو مىكند. در تنبيه بعدى، مىگويد: عارف به دنبال حق اول مىباشد و هيچ چيز ديگرى در عرفان او تأثيرگذار نمىباشد. | ||
شيخ | [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، اراده را اولين درجه حركت عارف مىداند كه در ادامه نيازمند رياضت مىباشد كه به سه منظور لازم مىباشد، بعد مقاماتى كه عارف يكى پس ازديگرى مىپيمايد و آثارى كه مشاهده مىكند، در ادامه توضيحات و اشارات بو على آمده است. | ||
اما اينكه عارف، چرا دنبال عرفان است؟ آيا براى خود عرفان است يا براى وصول به مقصودى بالاتر؟ اين، در تنبيه ديگرى يادآورى گرديده است. در آخرين اشارهاى كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در نمط هشتم آورده است، مىگويد: جناب حق، اجل از آن است كه شريعه هر واردى باشد يا هر كس بر او اطلاع يابد، فلذا اين فن براى غافلين خندهآور و براى محصلين مايه عبرت است و هر كس كه با شنيدن آن مشمئز گردد، نفس خويش را متهم سازد، زيرا او با اين حرفها تناسبى ندارد. | اما اينكه عارف، چرا دنبال عرفان است؟ آيا براى خود عرفان است يا براى وصول به مقصودى بالاتر؟ اين، در تنبيه ديگرى يادآورى گرديده است. در آخرين اشارهاى كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در نمط هشتم آورده است، مىگويد: جناب حق، اجل از آن است كه شريعه هر واردى باشد يا هر كس بر او اطلاع يابد، فلذا اين فن براى غافلين خندهآور و براى محصلين مايه عبرت است و هر كس كه با شنيدن آن مشمئز گردد، نفس خويش را متهم سازد، زيرا او با اين حرفها تناسبى ندارد. | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
دهمين نمط اشارات در اسرار الآيات است. ابتدا به آثار امساك از غذاى طبيعى پرداخته تا آثار رياضت نفس مطمئنه، مشخصتر گردد. چيزهايى كه انسان در حال خواب مىبيند، به عقيده بو على، ديدنش براى عارف آسان مىگردد. موقعيت قوه متخيله و تحركاتش، در حالت خواب و بيدارى و پيشروى نفس در حال ذكر و يقظه كه اشاراتى است براى تبيين موقعيت عارف و همينطور تكذيب اخبارى كه از عرفا به گوش مىرسد و نيز طريق وصول به معجزه و كرامت، در اشارات بعدى در همين راستا مىباشد. | دهمين نمط اشارات در اسرار الآيات است. ابتدا به آثار امساك از غذاى طبيعى پرداخته تا آثار رياضت نفس مطمئنه، مشخصتر گردد. چيزهايى كه انسان در حال خواب مىبيند، به عقيده بو على، ديدنش براى عارف آسان مىگردد. موقعيت قوه متخيله و تحركاتش، در حالت خواب و بيدارى و پيشروى نفس در حال ذكر و يقظه كه اشاراتى است براى تبيين موقعيت عارف و همينطور تكذيب اخبارى كه از عرفا به گوش مىرسد و نيز طريق وصول به معجزه و كرامت، در اشارات بعدى در همين راستا مىباشد. | ||
بو على، به مناسبت مطالبى كه در قواى نفس عارف و توانايىهاى آن بيان كرد، اشارهاى نيز به چشم زخم دارد و نهايتا امور غريبه را منبعث از سه مبدأ مىداند كه عبارتند از: 1- هيئت نفسانيهاى كه توضيحش گذشت. 2- خواص اجسام عنصريه، مثل جذب آهن توسط آهنربا. 3- قواى آسمانى بين نفس و مزاجهاى اجسام زمينى. شيخ | بو على، به مناسبت مطالبى كه در قواى نفس عارف و توانايىهاى آن بيان كرد، اشارهاى نيز به چشم زخم دارد و نهايتا امور غريبه را منبعث از سه مبدأ مىداند كه عبارتند از: 1- هيئت نفسانيهاى كه توضيحش گذشت. 2- خواص اجسام عنصريه، مثل جذب آهن توسط آهنربا. 3- قواى آسمانى بين نفس و مزاجهاى اجسام زمينى. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، سحر را از قبيل قسم اول مىداند و معجزات و كرامات و... را از قبيل قسم دوم و طلسمات را از قبيل قسم سوم. | ||
بو على، در انتهاى اين نمط نصيحتى دارد كه در آن به عدم انكار مطالب ما وراى طبيعى تأكيد كرده، مىگويد: اگر با عقلت سازگار نبود، آن را در مكانى از امكان قرار بده. | بو على، در انتهاى اين نمط نصيحتى دارد كه در آن به عدم انكار مطالب ما وراى طبيعى تأكيد كرده، مىگويد: اگر با عقلت سازگار نبود، آن را در مكانى از امكان قرار بده. |
ویرایش