پرش به محتوا

ابن خالویه، حسین بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR01265.jpg|بندانگشتی|ابن‌خالویه، حسین بن احمد]]
[[پرونده:NUR01265.jpg|بندانگشتی|ابن‌ خالویه، حسین بن احمد]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
! نام!! data-type="authorName" |ابن‌خالویه، حسین بن احمد
! نام!! data-type="authorName" |ابن‌ خالویه، حسین بن احمد
|-
|-
|نام‌های دیگر  
|نام‌های دیگر  
| data-type="authorOtherNames" | ابن‌خالویه، ابوعبدالله حسین بن احمد
| data-type="authorOtherNames" | ابن‌ خالویه، ابوعبدالله حسین بن احمد
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
خط ۳۶: خط ۳۶:
</div>
</div>


'''ابن خالویه، ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه''' (متوفای 370ق)، ملقب به ذوالنونين (د 370ق)، شاعر، اديب و نحوى برجسته ایرانى‌تبار بوده است. ثعالبى نام وى را حسن و ابن قفطى نام پدر او را محمد آورده است.  
'''ابن خالویه، ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه''' (متوفای 370ق)، ملقب به ذوالنونين، شاعر، اديب و نحوى برجسته ایرانى‌تبار بوده است. ثعالبى نام وى را حسن و [[قفطی، علی بن یوسف|ابن قفطى]] نام پدر او را محمد آورده است.  


==ولادت==
==ولادت==
خط ۴۲: خط ۴۲:


==اساتید==
==اساتید==
نحو و ادب را نزد ابن دريد، ابوبكر بن انبارى، نفطویه و [[سیرافی، حسن بن عبدالله|ابوسعيد سيرافى]] فراگرفت. علوم قرآنى را از قارى بزرگ، [[ابن مجاهد، احمد بن موسی|ابن مجاهد]] و لغت را از ابوعمر زاهد، معروف به غلام ثعلب آموخت و از محمد بن مخلد عطار و گروهى ديگر حديث شنيد و کتاب جمهره ابن دريد و مختصر مزنى را از ابوبكر نيشابورى روايت كرد. گفته‌اند در ادب از صولى نيز روايت كرده است. وى از بغداد به شام و سپس به حلب رفت. در حلب آوازه او بالا گرفت و بسيارى از دانش‌دوستان از دور و نزدیک به‌سوى او شتافتند، آنگاه به دربار سيف الدوله حمدانى راه يافت و نزد او به مقامى رفيع رسيد، نديم وى و آموزگار فرزندانش گرديد و تا پایان عمر در خدمت حمدانيان بسربرد.
نحو و ادب را نزد ابن دريد، [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابوبكر بن انبارى]]، نفطویه و [[سیرافی، حسن بن عبدالله|ابوسعيد سيرافى]] فراگرفت. علوم قرآنى را از قارى بزرگ، [[ابن مجاهد، احمد بن موسی|ابن مجاهد]] و لغت را از ابوعمر زاهد، معروف به غلام ثعلب آموخت و از محمد بن مخلد عطار و گروهى ديگر حديث شنيد و کتاب جمهره ابن دريد و مختصر مزنى را از ابوبكر نيشابورى روايت كرد. گفته‌اند در ادب از صولى نيز روايت كرده است. وى از بغداد به شام و سپس به حلب رفت. در حلب آوازه او بالا گرفت و بسيارى از دانش‌دوستان از دور و نزدیک به‌سوى او شتافتند، آنگاه به دربار سيف‌الدوله حمدانى راه يافت و نزد او به مقامى رفيع رسيد، نديم وى و آموزگار فرزندانش گرديد و تا پایان عمر در خدمت حمدانيان بسربرد.


==شاگردان==
==شاگردان==
گروهى نيز نزد وى دانش آموختند كه مشهورترين آنها اينانند: ابوبكر خوارزمى، معافى بن زكريا نهروانى و عبدالمنعم بن غليون. نيز گفته‌اند كه ابوالحسين نصيبى کتاب آل او را نزد خود وى خوانده است و قاضى حلب صالح بن جعفر بن عبدالوهاب و ابواحمد عبدالله بن عدى از وى روايت كرده‌اند و سعيد بن سعيد فارقى نحوى از وى حديث شنيده است.
گروهى نيز نزد وى دانش آموختند كه مشهورترين آنها اينانند: ابوبكر خوارزمى، معافى بن زكريا نهروانى و عبدالمنعم بن غليون. نيز گفته‌اند كه ابوالحسين نصيبى کتاب آل او را نزد خود وى خوانده است و قاضى حلب صالح بن جعفر بن عبدالوهاب و ابواحمد عبدالله بن عدى از وى روايت كرده‌اند و سعيد بن سعيد فارقى نحوى از وى حديث شنيده است.


چنان‌كه در فهرست استادان ابن خالویه ملاحظه مى‌شود، وى در هر دو مكتب نحوى بصره و كوفه به تحصيل پرداخت، اما خود در شمار نسل بعدى نحویان بغداد كه دو مكتب را به هم آمیختند و تا حدودى از یک‌سونگرى‌هاى نمايندگان دو مكتب فراتر رفتند، قرار دارد. او كه در مركز تحولات و مجادلات ادبى سده 4ق، جاى داشت، به لحاظ گستردگى دانش خود در رشته‌هاى گوناگون ادب داراى اعتبار ویژه‌اى بود؛ چندان‌كه ابن قارح - كه مى‌دانيم نامه‌اش به ابوالعلاء معرى انگيزه تحرير رسالة الغفران گرديد - برای اثبات بزرگى خود به شاگردى نزد ابن خالویه باليده است. این اعتبار علمى و ادبى تا قرن‌ها پس از مرگ او نيز باقى ماند؛ چنان‌كه تقريباً همه منابع پس از وى چيره‌دستى او را در نحو و ادب ستوده و او را یکى از نخبه‌هاى روزگار معرفى كرده‌اند. [[ذهبى]] او را «شيخ العربية» نامیده و [[دانی، عثمان بن سعید|ابوعمرو دانى]] وى را دانا به زبان عربى، حافظ لغت، بصير در قرائت و ثقه در حديث دانسته است. [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] او را از بزرگان لغت و ابن قفطى و [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] وى را يگانه زمان و پيشوا در علوم زبانى معرفى كرده‌اند. تنها دلجى او را در نحو ضعيف دانسته است. گرچه [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] توانايى او را در نحو همانند دانش وى در لغت ندانسته، اما برخى از محققان معاصر این گفته را نيز ستمى مى‌دانند كه [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] بر وى روا داشته است.
چنان‌كه در فهرست استادان ابن خالویه ملاحظه مى‌شود، وى در هر دو مكتب نحوى بصره و كوفه به تحصيل پرداخت، اما خود در شمار نسل بعدى نحویان بغداد كه دو مكتب را به هم آمیختند و تا حدودى از یک‌سونگرى‌هاى نمايندگان دو مكتب فراتر رفتند، قرار دارد. او كه در مركز تحولات و مجادلات ادبى سده 4ق، جاى داشت، به لحاظ گستردگى دانش خود در رشته‌هاى گوناگون ادب داراى اعتبار ویژه‌اى بود؛ چندان‌كه ابن قارح - كه مى‌دانيم نامه‌اش به ابوالعلاء معرى انگیزه تحرير رسالة الغفران گرديد - برای اثبات بزرگى خود به شاگردى نزد ابن خالویه باليده است. این اعتبار علمى و ادبى تا قرن‌ها پس از مرگ او نيز باقى ماند؛ چنان‌كه تقريباً همه منابع پس از وى چيره‌دستى او را در نحو و ادب ستوده و او را یکى از نخبه‌هاى روزگار معرفى كرده‌اند. [[ذهبى]] او را «شيخ العربية» نامیده و [[دانی، عثمان بن سعید|ابوعمرو دانى]] وى را دانا به زبان عربى، حافظ لغت، بصير در قرائت و ثقه در حديث دانسته است. [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] او را از بزرگان لغت و ابن قفطى و [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] وى را يگانه زمان و پيشوا در علوم زبانى معرفى كرده‌اند. تنها دلجى او را در نحو ضعيف دانسته است. گرچه [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] توانايى او را در نحو همانند دانش وى در لغت ندانسته، اما برخى از محققان معاصر این گفته را نيز ستمى مى‌دانند كه [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] بر وى روا داشته است.


==علل اشتهار ابن خالویه==
==علل اشتهار ابن خالویه==
یکى از اسباب شهرت ابن خالویه در میان اديبان، صرف‌نظر از وسعت دانش، همانا رقابت و درگيرى او با دو تن از مشهورترين هم‌روزگارانش؛ يعنى متنبى و ابوعلى فارسی بوده است. متنبى مردى متكبر و خودخواه بود و ابن خالویه را كه توانسته بود در سايه كوشش و استعداد خویش موفقيتى بزرگ به دست آورد، همواره به دليل غير عرب بودن، خوار مى‌شمرد، اما ابن خالویه گویا مى‌كوشيد با خرده‌گيرى‌هاى اديبانه بر وى پيروز گردد؛ اگرچه گاه به دليل شتاب در این خرده‌گيرى‌ها، چندان موفق نمى‌شد. این دو هيچ فرصتى را برای خوار ساختن یکديگر از كف نمى‌دادند و این كينه كه گویا تنها خاستگاهى نژادى داشت، چندان دوام آورد تا سرانجام متنبى ناگزير دربار سيف الدوله را ترك كرد. سيف الدوله كه همواره در اين‌گونه مشاجرات حضور داشت، با سكوت خویش از ابن خالویه جانب‌دارى مى‌كرد و بدين‌سان بود كه هرگز از مقام او نزد سيف الدوله كاسته نشد.
یکى از اسباب شهرت ابن خالویه در میان اديبان، صرف‌نظر از وسعت دانش، همانا رقابت و درگیرى او با دو تن از مشهورترين هم‌روزگارانش؛ يعنى متنبى و ابوعلى فارسی بوده است. متنبى مردى متكبر و خودخواه بود و ابن خالویه را كه توانسته بود در سايه كوشش و استعداد خویش موفقيتى بزرگ به دست آورد، همواره به دليل غير عرب بودن، خوار مى‌شمرد، اما ابن خالویه گویا مى‌كوشيد با خرده‌گیرى‌هاى اديبانه بر وى پيروز گردد؛ اگرچه گاه به دليل شتاب در این خرده‌گیرى‌ها، چندان موفق نمى‌شد. این دو هيچ فرصتى را برای خوار ساختن یکديگر از كف نمى‌دادند و این كينه كه گویا تنها خاستگاهى نژادى داشت، چندان دوام آورد تا سرانجام متنبى ناگزير دربار سيف‌الدوله را ترك كرد. سيف‌الدوله كه همواره در اين‌گونه مشاجرات حضور داشت، با سكوت خویش از ابن خالویه جانب‌دارى مى‌كرد و بدين‌سان بود كه هرگز از مقام او نزد سيف‌الدوله كاسته نشد.


اما مناظرات ابن خالویه با ابوعلى فارسی بيشتر جنبه علمى و ادبى داشت. رقابت این دو كه از مجلس درس ابوسعيد سيرافى آغاز گرديد، بر پايه فضل‌فروشى‌هاى رايج روزگار و رقابت میان دو حريف هماورد ادامه يافت؛ به‌خصوص كه سيف الدوله غالباً ً با بخشش‌هاى گزاف خود، به این فضل‌فروشى‌ها دامن مى‌زد. اينان، بارها با یکديگر به مناظره پرداختند و در ردّ نظريات یکديگر دست به تأليف زدند و از هر فرصتى برای نفوذ در دل سيف الدوله سود مى‌جستند.
اما مناظرات ابن خالویه با [[ابوعلى فارسی]] بيشتر جنبه علمى و ادبى داشت. رقابت این دو كه از مجلس درس [[سیرافی، حسن بن عبدالله|ابوسعيد سيرافى]] آغاز گرديد، بر پايه فضل‌فروشى‌هاى رايج روزگار و رقابت میان دو حريف هماورد ادامه يافت؛ به‌خصوص كه سيف‌الدوله غالباً با بخشش‌هاى گزاف خود، به این فضل‌فروشى‌ها دامن مى‌زد. اينان، بارها با یکديگر به مناظره پرداختند و در ردّ نظريات یکديگر دست به تأليف زدند و از هر فرصتى برای نفوذ در دل سيف‌الدوله سود مى‌جستند.


ابن خالویه در شعر نيز دست داشت و ثعالبى وى را در شمار شاعران ياد كرده است، اما اكنون تنها 10 بيت از سروده‌هاى او در دست است: 4 بيت در وصف زادگاهش همدان و 6 بيت شامل سه قطعه در «معجم الأدباء». دانش او در شعر و علوم مربوط به آن، چنان بود كه توانست چند ديوان را شرح كند.
ابن خالویه در شعر نيز دست داشت و ثعالبى وى را در شمار شاعران ياد كرده است، اما اكنون تنها 10 بيت از سروده‌هاى او در دست است: 4 بيت در وصف زادگاهش همدان و 6 بيت شامل سه قطعه در «معجم الأدباء». دانش او در شعر و علوم مربوط به آن، چنان بود كه توانست چند ديوان را شرح كند.


==مذهب==
==مذهب==
درباره مذهب ابن خالویه اتفاق نظر نيست. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] وى را «آگاه به مذهب ما»؛ يعنى تشيع دانسته و کتاب آل را كه درباره امامت [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] است به وى نسبت داده، اما [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] كه نزدیک ‌ترين منبع به زمان اوست، به این کتاب اشاره‌اى نكرده است. پس از [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، نخستين كسى كه از آن نام برده، [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]] و سپس ياقوت است و از آن پس در بسيارى از منابع شيعى و غير شيعى از این کتاب نام برده شده است. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] نيز وى را شيعه دانسته، اما گفته است كه او در برابر سيف الدوله به تسنن تظاهر مى‌كرده است و برای تأييد نظر خود گفته [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] را تكرار كرده است. افزون بر آن گفته است كه وى در کتاب ليس نيز مطالبى آورده كه دليل امامى بودن اوست، اما تظاهر وى به تسنن در برابر حمدانيان كه خود خاندانى شيعى بوده‌اند، اندكى بعيد مى‌نمايد. برخى از محققین معاصر نيز بر امامى بودن او نظر داده‌اند. بااين‌همه سبکی و [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] وى را شافعى‌مذهب پنداشته‌اند. از آنجا كه وى مختصر مزنى را از ابوبكر نيشابورى كه شافعى‌مذهب بود روايت كرده است، احتمال مى‌رود كه داورى سبکی و [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] درباره مذهب او بر پايه همین کتاب بوده باشد.
درباره مذهب ابن خالویه اتفاق نظر نيست. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] وى را «آگاه به مذهب ما»؛ يعنى تشيع دانسته و کتاب آل را كه درباره امامت [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] است به وى نسبت داده، اما [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] كه نزدیک ‌ترين منبع به زمان اوست، به این کتاب اشاره‌اى نكرده است. پس از [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، نخستين كسى كه از آن نام برده، [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]] و سپس ياقوت است و از آن پس در بسيارى از منابع شيعى و غير شيعى از این کتاب نام برده شده است. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] نيز وى را شيعه دانسته، اما گفته است كه او در برابر سيف‌الدوله به تسنن تظاهر مى‌كرده است و برای تأييد نظر خود گفته [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] را تكرار كرده است. افزون بر آن گفته است كه وى در کتاب ليس نيز مطالبى آورده كه دليل امامى بودن اوست، اما تظاهر وى به تسنن در برابر حمدانيان كه خود خاندانى شيعى بوده‌اند، اندكى بعيد مى‌نمايد. برخى از محققین معاصر نيز بر امامى بودن او نظر داده‌اند. بااين‌همه سبکی و [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] وى را شافعى‌مذهب پنداشته‌اند. از آنجا كه وى مختصر مزنى را از ابوبكر نيشابورى كه شافعى‌مذهب بود روايت كرده است، احتمال مى‌رود كه داورى سبکی و [[اسنوی، عبدالرحیم بن حسن|اسنوى]] درباره مذهب او بر پايه همین کتاب بوده باشد.


==مسافرت==
==مسافرت==
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
[[البديع (ابن خالویه)]]  
[[البديع (ابن خالویه)]]  


[[المختصر في شواذ القرآن (کتاب في اختلاف القراءات و المصاحف)]]  
[[المختصر في شواذ القرآن]]  


[[إعراب ثلاثین سورة من القرآن الکریم]]  
[[إعراب ثلاثین سورة من القرآن الکریم]]  


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]