۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
}} | }} | ||
'''جواهر النصوص في حل کلمات الفصوص'''، اثر شیخ عبدالغنی بن اسماعیل نابلسی (متوفی 1143ق) شرح مزجی قسمتی از کتاب | '''جواهر النصوص في حل کلمات الفصوص'''، اثر شیخ [[نابلسی، عبدالغنی بن اسماعیل|عبدالغنی بن اسماعیل نابلسی]] (متوفی 1143ق) شرح مزجی قسمتی از کتاب «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحکم]]» [[ابن عربی، محمد بن علی|محییالدین ابنعربی]] (560- 638ق) است که به همراه متن اصلی «فصوص الحکم»، با تحقیق [[کیالی، عاصم ابراهیم|عاصم ابراهیم کیالی حسینی شاذلی درقاوی]]، به چاپ رسیده است. | ||
==فصوص الحکم== | ==فصوص الحکم== | ||
كتاب | كتاب «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحكم]]»، يكى از عالىترين آثار موجود در عرفان نظرى است كه پاسخگو بودنش به بخشى از نيازهاى معرفتى انسان و عدم وجود نظير و بديلى براى آن، ضرورت تأليف چنين اثرى را مسلم مىسازد و از اين جهت، از جمله آثارى است كه از دو ويژگى اساسى در بايستگى تأليف هر اثر برخوردار است؛ يعنى وجود نيازى منطقى و عدم وجود منبعى مناسب كه پاسخگوى آن نياز باشد. هرچند كتاب «الفتوحات المكية»، بزرگترين و مبسوطترین كتاب ابن عربى است، اما از نظر عمق و نظم و دقت، به پايه «فصوص الحكم» نمىرسد و از نظر تأثيرگذارى در ترويج و بينش افكار و آراى او با آن برابرى نمىكند و به واقع هيچ كتابى در زمينه عرفان نظرى، چه قبل از محىالدين و چه بعد از او، مقام و منزلت فصوص الحكم را نيافته است<ref>ر.ک: بینام</ref>. | ||
در واقع كتاب «فصوص الحكم»، از محورىترين كتابها در عرفان نظرى است كه از زمان تأليف تاكنون، مستقلاً يا همراه با يكى از شروح معتبرش بهعنوان يكى از مهمترين متون آموزشى در اين رشته از معارف الهى موردتوجه اساتيد و دانشپژوهان بوده كه شرحها و تلخيصها و ترجمههاى فراوان آن گواه اين اهميت است. تأثير اين كتاب، به قلمرو عرفان و تصوف منحصر نبوده و حكمت و كلام و تفسير را نيز تحت نفوذ خود درآورده و از طريق ترجمهها و شروح فارسى و فارسىزبانانى كه در سايه انديشههاى موجود در اين كتاب، پرورش يافتهاند، در ادبيات فارسى و به خصوص شعر فارسى تحولى شگرف ايجاد نموده است<ref>ر.ک: همان</ref> که کتاب حاضر، از جمله یکی از شروح این اثر گرانبهاست. | در واقع كتاب «فصوص الحكم»، از محورىترين كتابها در عرفان نظرى است كه از زمان تأليف تاكنون، مستقلاً يا همراه با يكى از شروح معتبرش بهعنوان يكى از مهمترين متون آموزشى در اين رشته از معارف الهى موردتوجه اساتيد و دانشپژوهان بوده كه شرحها و تلخيصها و ترجمههاى فراوان آن گواه اين اهميت است. تأثير اين كتاب، به قلمرو عرفان و تصوف منحصر نبوده و حكمت و كلام و تفسير را نيز تحت نفوذ خود درآورده و از طريق ترجمهها و شروح فارسى و فارسىزبانانى كه در سايه انديشههاى موجود در اين كتاب، پرورش يافتهاند، در ادبيات فارسى و به خصوص شعر فارسى تحولى شگرف ايجاد نموده است<ref>ر.ک: همان</ref> که کتاب حاضر، از جمله یکی از شروح این اثر گرانبهاست. | ||
| خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
کتاب با مقدمهای از محقق آغاز و مطالب در دو جلد، ساماندهی شده است. جلد نخست، فص اول تا یازدهم را در خود جای داده و فص دوازدهم تا بیست و هفتم، در جلد دوم آمده است. | کتاب با مقدمهای از محقق آغاز و مطالب در دو جلد، ساماندهی شده است. جلد نخست، فص اول تا یازدهم را در خود جای داده و فص دوازدهم تا بیست و هفتم، در جلد دوم آمده است. | ||
در مقدمه، ابتدا به اهمیت و جایگاه خاص شرح در میان سایر شروح «فصوص الحکم» اشاره شده<ref>مقدمه، ص3- 5</ref> و سپس، به شرححال مختصر شارح<ref>همان، ص6</ref> و شرح مفصل زندگی ابنعربی<ref>همان7- 18</ref> و بیان عقاید وی، پرداخته شده است<ref>همان، ص19- 34</ref>. | در مقدمه، ابتدا به اهمیت و جایگاه خاص شرح در میان سایر شروح «فصوص الحکم» اشاره شده<ref>مقدمه، ص3- 5</ref> و سپس، به شرححال مختصر شارح<ref>همان، ص6</ref> و شرح مفصل زندگی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابنعربی]]<ref>همان7- 18</ref> و بیان عقاید وی، پرداخته شده است<ref>همان، ص19- 34</ref>. | ||
شرح حاضر، دارای اهمیت خاصی میباشد، زیرا شارح آن، از جمله متأخرین ائمه تصوف و از متجددین و تابعین | شرح حاضر، دارای اهمیت خاصی میباشد، زیرا شارح آن، از جمله متأخرین ائمه تصوف و از متجددین و تابعین [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در اعتقاد به وحدت وجود و از پیروان [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|عبدالکریم جیلی]] در باور به فلسفه انسان کامل و حقیقت محمدیه است. بهعلاوه اینکه وی در علم شریعت و طریقت نیز علامه دانسته شده است<ref>همان، ص5</ref>. | ||
==شروح فصوص و تفاوت شرح حاضر با آنها== | ==شروح فصوص و تفاوت شرح حاضر با آنها== | ||
تاکنون شروح بسیاری بر «فصوص الحکم» نوشته شده است که از جمله مهمترین آنها، عبارتند از: | تاکنون شروح بسیاری بر «فصوص الحکم» نوشته شده است که از جمله مهمترین آنها، عبارتند از: | ||
# | # «[[الفکوک في أسرار مستندات حکم الفصوص للشیخ الأکبر محیيالدین إبن عربي|الفکوک]]» یا «الفک المختوم» [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]]: این شرح با آنکه فصل فصل کتاب «فصوص» را دنبال میکند و زمینه مباحث مهم آن را توضیح میدهد، یک شرح به معنای اخص این کلمه نیست، بلکه مقدمهای است که میتواند خواننده را برای درک مطلب آماده کند؛ | ||
# «شرح جندی» مؤیدالدین جندی: اولین کتابی که فصوص را به معنای معروف و معهود کلمه «شرح»، شرح داده است. ولی جندی نیز مانند قونیوی فقط وارد بحثهای نظری و فکری شده و به شرح و تفسیر لغوی کلمات نپرداخته است و مسلم است که معنی لغوی فصوص برای این دو شارح، آشکار بوده است و اشکالات لفظی و دستوری که شارحان بعدی به تفصیل درباره آنها بحث کردهاند، برای آنان تقریباً وجود نداشته است. حدود یکهفتم این شرح، شرح خطبه فصوص است و هم در آنجا و هم در شرح متن کتاب، مباحث فصوص به صورتی که در هیچکدام از شروح دیگران دیده نمیشود، شرح و تفصیل داده شده است. جندی یک یا چند سطر از فصول را نقل کرده و سپس به بحث مفصل درباره تمام جوانب و فروع آن عبارات، پرداخته است، بدون آنکه درباره کلمات و یا صرف و نحو آنها، سخنی بگوید؛ | # «شرح جندی» [[جندی، مؤیدالدین محمود|مؤیدالدین جندی]]: اولین کتابی که فصوص را به معنای معروف و معهود کلمه «شرح»، شرح داده است. ولی جندی نیز مانند قونیوی فقط وارد بحثهای نظری و فکری شده و به شرح و تفسیر لغوی کلمات نپرداخته است و مسلم است که معنی لغوی فصوص برای این دو شارح، آشکار بوده است و اشکالات لفظی و دستوری که شارحان بعدی به تفصیل درباره آنها بحث کردهاند، برای آنان تقریباً وجود نداشته است. حدود یکهفتم این شرح، شرح خطبه فصوص است و هم در آنجا و هم در شرح متن کتاب، مباحث فصوص به صورتی که در هیچکدام از شروح دیگران دیده نمیشود، شرح و تفصیل داده شده است. جندی یک یا چند سطر از فصول را نقل کرده و سپس به بحث مفصل درباره تمام جوانب و فروع آن عبارات، پرداخته است، بدون آنکه درباره کلمات و یا صرف و نحو آنها، سخنی بگوید؛ | ||
# شرح کاشانی: در این شرح، بحثها ازیکطرف بسیار مختصر میشود و از طرف دیگر، توضیح بیشتری درباره معنی کلمات داده شده است. جندی معمولاً چند جمله را از فصوص نقل کرده و سپس به مسائل مربوط به آن میپردازد، بدون آنکه سعی کند معنی الفاظ و جملهبندی عبارات شیخ را توضیح دهد. ولی کاشانی نخست معنی عبارات را شرح میدهد و سپس به مباحث مربوط به آن میپردازد؛ | # شرح کاشانی: در این شرح، بحثها ازیکطرف بسیار مختصر میشود و از طرف دیگر، توضیح بیشتری درباره معنی کلمات داده شده است. جندی معمولاً چند جمله را از فصوص نقل کرده و سپس به مسائل مربوط به آن میپردازد، بدون آنکه سعی کند معنی الفاظ و جملهبندی عبارات شیخ را توضیح دهد. ولی کاشانی نخست معنی عبارات را شرح میدهد و سپس به مباحث مربوط به آن میپردازد؛ | ||
# شرح قیصری: این شرح از نظر سبک، به شرح کاشانی شباهت دارد، ولی قیصری خیلی بیشتر از کاشانی به حل رموز و مشکلات کتاب و کمتر به اظهار نظریات خود، پرداخته است. در روشنی و سلاست نثر نیز بر شرح کاشانی، ترجیح دارد و رویهمرفته، برای فهمیدن خود فصوص، بیشتر میتواند مورد استفاده باشد؛ | # شرح قیصری: این شرح از نظر سبک، به شرح کاشانی شباهت دارد، ولی قیصری خیلی بیشتر از کاشانی به حل رموز و مشکلات کتاب و کمتر به اظهار نظریات خود، پرداخته است. در روشنی و سلاست نثر نیز بر شرح کاشانی، ترجیح دارد و رویهمرفته، برای فهمیدن خود فصوص، بیشتر میتواند مورد استفاده باشد؛ | ||
# «نقد النصوص» عبدالرحمن جامی: در شرح فصوص جامی، تمام سعی در معنی کردن عبارات و شرح معنی کلمات و اشاره به نکات دستوری است. قونیوی و جندی هرکدام متفکری هستند مستقل و صاحبنظر و با اینکه در مباحث نظری، تابع شیخ اکبرند، اما معارف غیبی با سلاست و روانی خاصی بر قلم آنان جاری میشود و نکات تازهای که شیخ یا اصلاً متذکر نشده و یا در جای دیگری غیر از مورد شرح بیان کرده است، در کلام ایشان فراوان دیده میشود. منتها در قونیوی بیانات مختصر و مجمل است و در جندی، مفصل. کاشانی هم هنوز استقلال فکری دارد و لطایف و اشاراتی تازه در گفتار او بهچشم میخورد، ولی با این فرق که او بیشتر از پیشروان خود به متن اصلی کتاب، مقید است و جملهجمله دنبال شیخ پیش میرود و نکات تازه و ابتکاری کمتری دارد. قیصری نیز همین جهت را ادامه میدهد، منتها عبارات شیخ را بیشتر از کاشانی شرح میدهد و کمتر به اظهارنظر و رأی مستقل خود میپردازد. اما جامی چند کلمه چند کلمه و یا کلمه کلمه پیش رفته و از اصل مطلب، تقریباً هیچوقت دور نشده است. قصد و غرض او در نوشتن شرح، این است که خواننده بتواند عبارات فصوص را از نظر کلمات و دستور زبان، بفهمد و کمتر به بحثهای زمینهای و فرعی میپردازد و تقریباً هیچوقت مستقلاً اظهارنظر نمیکند؛ | # «نقد النصوص» [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامی]]: در شرح فصوص جامی، تمام سعی در معنی کردن عبارات و شرح معنی کلمات و اشاره به نکات دستوری است. قونیوی و جندی هرکدام متفکری هستند مستقل و صاحبنظر و با اینکه در مباحث نظری، تابع شیخ اکبرند، اما معارف غیبی با سلاست و روانی خاصی بر قلم آنان جاری میشود و نکات تازهای که شیخ یا اصلاً متذکر نشده و یا در جای دیگری غیر از مورد شرح بیان کرده است، در کلام ایشان فراوان دیده میشود. منتها در قونیوی بیانات مختصر و مجمل است و در جندی، مفصل. کاشانی هم هنوز استقلال فکری دارد و لطایف و اشاراتی تازه در گفتار او بهچشم میخورد، ولی با این فرق که او بیشتر از پیشروان خود به متن اصلی کتاب، مقید است و جملهجمله دنبال شیخ پیش میرود و نکات تازه و ابتکاری کمتری دارد. قیصری نیز همین جهت را ادامه میدهد، منتها عبارات شیخ را بیشتر از کاشانی شرح میدهد و کمتر به اظهارنظر و رأی مستقل خود میپردازد. اما جامی چند کلمه چند کلمه و یا کلمه کلمه پیش رفته و از اصل مطلب، تقریباً هیچوقت دور نشده است. قصد و غرض او در نوشتن شرح، این است که خواننده بتواند عبارات فصوص را از نظر کلمات و دستور زبان، بفهمد و کمتر به بحثهای زمینهای و فرعی میپردازد و تقریباً هیچوقت مستقلاً اظهارنظر نمیکند؛ | ||
# «جواهر النصوص في حل کلمات الفصوص» عبدالغنی نابلسی: نابلسی مسیری را که در شروح فصوص، بدان اشاره شد، ادامه داده است تا جایی که از لحاظ درازگویی، به جندی شباهت دارد، با این تفاوت که جندی در مباحث عرفان نظری، سخن را به تفصیل و اطناب کشانده است و نابلسی در مباحث لفظی و دستوری. در این کتاب، نابلسی فصوص را تقریباً کلمه به کلمه شرح داده است. از مضمون شرح او، کاملاً آشکار است که تا چه حد درک مطالب عرفانی در عصر و محیط وی، به ضعف و فتور گرائیده و فهم متون عقلی و نظری از میان رفته است، زیرا حتی آنجا که شارح به شرح مسائل نظری میپردازد، به بحث نسبتاً سطحی اکتفا میکند<ref>ر.ک: جامی، عبدالرحمن، مقدمه، صفحه سیوهشت- چهلوچهار</ref>. | # «جواهر النصوص في حل کلمات الفصوص» [[نابلسی، عبدالغنی بن اسماعیل|عبدالغنی نابلسی]]: [[نابلسی، عبدالغنی بن اسماعیل|نابلسی]] مسیری را که در شروح فصوص، بدان اشاره شد، ادامه داده است تا جایی که از لحاظ درازگویی، به جندی شباهت دارد، با این تفاوت که جندی در مباحث عرفان نظری، سخن را به تفصیل و اطناب کشانده است و [[نابلسی، عبدالغنی بن اسماعیل|نابلسی]] در مباحث لفظی و دستوری. در این کتاب، [[نابلسی، عبدالغنی بن اسماعیل|نابلسی]] فصوص را تقریباً کلمه به کلمه شرح داده است. از مضمون شرح او، کاملاً آشکار است که تا چه حد درک مطالب عرفانی در عصر و محیط وی، به ضعف و فتور گرائیده و فهم متون عقلی و نظری از میان رفته است، زیرا حتی آنجا که شارح به شرح مسائل نظری میپردازد، به بحث نسبتاً سطحی اکتفا میکند<ref>ر.ک: جامی، عبدالرحمن، مقدمه، صفحه سیوهشت- چهلوچهار</ref>. | ||
==شیوه شرح== | ==شیوه شرح== | ||
ویرایش