۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR18767J1.jpg | عنوان =دروس شرح فصوص الحکم قیصری | عنوان...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
}} | }} | ||
'''دروس شرح فصوص الحکم قیصری'''، تألیف آیتالله حسن حسنزاده آملی(1307-1400ش)، حاوی چهارمین دوره تدریس شرح قیصری (متوفی 751ق) بر «فصوص الحکم» محییالدین ابن عربی (متوفی 638ق) به زبان فارسی است. در جلد اول این کتاب چهار فصل از دوازده فصل مقدمه مطرح شده است. | '''دروس شرح فصوص الحکم قیصری'''، تألیف [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسن حسنزاده آملی]](1307-1400ش)، حاوی چهارمین دوره تدریس شرح [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]] (متوفی 751ق) بر «فصوص الحکم» [[ابن عربی، محمد بن علی|محییالدین ابن عربی]] (متوفی 638ق) به زبان فارسی است. در جلد اول این کتاب چهار فصل از دوازده فصل مقدمه مطرح شده است. | ||
مباحث کتاب حاوی مقدمه محقق، مقدمه شارح و متن کتاب در چهار فصل: وجود که همان حق است، اسماء و صفات حق تعالی، اعیان ثابته، و جوهر و عرض در طریقه عارفان است. محقق در مقدمه، به موضوع علم عرفان، فرق موضوع بحث در عرفان و فلسفه مشاء، موضوع بحث عرفان و حکمت متعالیه و غایت و فایده علم عرفان، پرداخته است. در مقدمه کتاب شرح قیصری، پس از خطبه، دوازده فصل آمده که در هر یک از آنها یکی از مسائل مهم عرفان نظری موردبحث واقع شده است. در کتاب حاضر چهار فصل اول مقدمه شرح قیصری، موردبحث و بررسی قرار گرفته است. | مباحث کتاب حاوی مقدمه محقق، مقدمه شارح و متن کتاب در چهار فصل: وجود که همان حق است، اسماء و صفات حق تعالی، اعیان ثابته، و جوهر و عرض در طریقه عارفان است. محقق در مقدمه، به موضوع علم عرفان، فرق موضوع بحث در عرفان و فلسفه مشاء، موضوع بحث عرفان و حکمت متعالیه و غایت و فایده علم عرفان، پرداخته است. در مقدمه کتاب شرح قیصری، پس از خطبه، دوازده فصل آمده که در هر یک از آنها یکی از مسائل مهم عرفان نظری موردبحث واقع شده است. در کتاب حاضر چهار فصل اول مقدمه شرح قیصری، موردبحث و بررسی قرار گرفته است. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
شیوه ارائه مباحث بدینترتیب است که در ابتدای هر فصل بخشی از عبارت شرح قیصری ذکر و سپس الفاظ و عبارات آن و مباحث آن شرح و توضیح شده است. | شیوه ارائه مباحث بدینترتیب است که در ابتدای هر فصل بخشی از عبارت شرح قیصری ذکر و سپس الفاظ و عبارات آن و مباحث آن شرح و توضیح شده است. | ||
مقدمه قیصری، مقدمهای بسیار فشرده بر شرح معروف او بر فصوص الحکم است، که عنوان کامل این شرح عبارت است از مطلع خصوص الکلم فی معانی فصوص الحکم. در این مقدمه، قیصری اصول و نظریات اصلی مکتب ابن عربی را تحت دوازده فصل به اختصار باز میگوید. متأخرین مقدمه قیصری را بهعنوان ملخصی بسیار معتبر از آموزههای ابن عربی گرامی داشتهاند، و شاهد این قدردانی نیز شمار شروح متعددی ست که بر آن مقدمه نگاشته شده است.<ref>ر.ک: احمدی زاده، حسن، ص8</ref> | مقدمه قیصری، مقدمهای بسیار فشرده بر شرح معروف او بر فصوص الحکم است، که عنوان کامل این شرح عبارت است از مطلع خصوص الکلم فی معانی فصوص الحکم. در این مقدمه، [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]] اصول و نظریات اصلی مکتب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را تحت دوازده فصل به اختصار باز میگوید. متأخرین مقدمه قیصری را بهعنوان ملخصی بسیار معتبر از آموزههای [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] گرامی داشتهاند، و شاهد این قدردانی نیز شمار شروح متعددی ست که بر آن مقدمه نگاشته شده است.<ref>ر.ک: احمدی زاده، حسن، ص8</ref> | ||
قیصری خود با چند واسطه شاگرد ابن عربی بوده است: «... زیرا استاد قیصری، ملا عبدالرزاق قاسانی است و ایشان از شاگردان صدرالدین قونوی و آنجناب از اعاظم تلامذه شیخ اکبر، محیالدین عربی است».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص571</ref> | [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]] خود با چند واسطه شاگرد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] بوده است: «... زیرا استاد [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]]، ملا [[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق قاسانی]] است و ایشان از شاگردان [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] و آنجناب از اعاظم تلامذه شیخ اکبر، [[ابن عربی، محمد بن علی|محیالدین عربی]] است».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص571</ref> | ||
آنگونه که مؤلف گفته این کتاب ثمره چهارمین دوره تدریس شرح فصوص الحکم قیصری است: «این کتاب شرح فصوص قیصرى خیلى پرفروع است که خداوند با این دوره ما را به چهار دوره تدریس این کتاب موفق فرمود». <ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص17</ref> | آنگونه که مؤلف گفته این کتاب ثمره چهارمین دوره تدریس شرح فصوص الحکم قیصری است: «این کتاب شرح فصوص قیصرى خیلى پرفروع است که خداوند با این دوره ما را به چهار دوره تدریس این کتاب موفق فرمود». <ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص17</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
نویسنده در ابتدای کتاب به موضوع آن میپردازد و بر شارح مقدمه قیصری خورده میگیرد که چرا در ابتدای کتابش فصلی را به موضوع کتاب اختصاص نداده است: «در آغاز درس شرح فصوص الحکم جناب محقق قیصرى -رضواناللهتعالىعلیه- ابتدا لازم است موضوع بحث این علمِ ذوقى و شهودى روشن شود و به دل بنشیند که موضوع بحث عارفان بالله چیست و در این علم عرشى چه مىخواهند؟ حق آن بود که جناب محقق شارح قیصرى در مقدمه فصوص الحکم یک فصل را به همین مطلب اختصاص مىداد و بحث مىکرد تا روشن گردد که موضوع این علم الهى چیست». البته متذکر میشود که «ناگفته نماند که در ابتداى فصل اول به موضوع علم عرفان اشاره فرمود و بحث را در وجود و حق، آغاز نمود و فرمود: الفصل الأوّل فى الوجود و أنّه هو الحقّ، که موضوع بحث همان وجود است که وجود مساوق با حق است».<ref>ر.ک: همان، ص13</ref> | نویسنده در ابتدای کتاب به موضوع آن میپردازد و بر شارح مقدمه قیصری خورده میگیرد که چرا در ابتدای کتابش فصلی را به موضوع کتاب اختصاص نداده است: «در آغاز درس شرح فصوص الحکم جناب محقق قیصرى -رضواناللهتعالىعلیه- ابتدا لازم است موضوع بحث این علمِ ذوقى و شهودى روشن شود و به دل بنشیند که موضوع بحث عارفان بالله چیست و در این علم عرشى چه مىخواهند؟ حق آن بود که جناب محقق شارح قیصرى در مقدمه فصوص الحکم یک فصل را به همین مطلب اختصاص مىداد و بحث مىکرد تا روشن گردد که موضوع این علم الهى چیست». البته متذکر میشود که «ناگفته نماند که در ابتداى فصل اول به موضوع علم عرفان اشاره فرمود و بحث را در وجود و حق، آغاز نمود و فرمود: الفصل الأوّل فى الوجود و أنّه هو الحقّ، که موضوع بحث همان وجود است که وجود مساوق با حق است».<ref>ر.ک: همان، ص13</ref> | ||
نویسنده در شرح عبارت «فغایة عرفان العارفین...» نهایت عرفان را اقرار به عجز از شناخت حق تعالی دانسته است... سپس به دفاع از عبارات قیصری از کتاب او به بزرگی یاد کرده است: «این مقدار هم که جناب محقق قیصری حرف زده خیلی کار کرده است و مطالب این کتاب تا آخرش یکپارچه حقیقت است و تفسیر انفسی قرآن کریم است و به فرموده یکی از بزرگان، خداوند توفیق فهمش را مرحمت فرماید».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 566</ref> | نویسنده در شرح عبارت «فغایة عرفان العارفین...» نهایت عرفان را اقرار به عجز از شناخت حق تعالی دانسته است... سپس به دفاع از عبارات [[قیصری، داود بن محمود|قیصری]] از کتاب او به بزرگی یاد کرده است: «این مقدار هم که جناب [[قیصری، داود بن محمود|محقق قیصری]] حرف زده خیلی کار کرده است و مطالب این کتاب تا آخرش یکپارچه حقیقت است و تفسیر انفسی قرآن کریم است و به فرموده یکی از بزرگان، خداوند توفیق فهمش را مرحمت فرماید».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 566</ref> | ||
نویسنده در بخشی از مباحث کتاب، شواهدی که دلالت بر شیعه بودن ابن عربی دارد را متذکر میشود. از جمله اینکه مرحوم شیخ بهایی در اربعین، ایشان را به شیخ کامل واصل میستاید که ایشان در باب سیصدوشصتوشش فتوحات راجع به حضرت بقیةالله سخن گفته است و آن باب را اختصاص به حضرت بقیةالله داده است. | نویسنده در بخشی از مباحث کتاب، شواهدی که دلالت بر شیعه بودن [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] دارد را متذکر میشود. از جمله اینکه مرحوم شیخ بهایی در اربعین، ایشان را به شیخ کامل واصل میستاید که ایشان در باب سیصدوشصتوشش فتوحات راجع به حضرت بقیةالله سخن گفته است و آن باب را اختصاص به حضرت بقیةالله داده است. | ||
سپس از برادران اهل سنت گله کرد که چرا کتابهایی که باب میلشان نیست را تحریف میکنند که این کار موجب رفع اعتماد میشود؛ بهعنوانمثال فتوحات ابن عربی را تحریف کردند و باب 366 فتوحات را در طبع بولاق و دیگر طبعهای فتوحات برداشتند؛ درحالیکه علامه شعرانی صاحب طبقات و یواقیت عبارت همین باب را از ابن عربی نقل میکند.<ref>ر.ک: مقدمه شارح، صفحه 35-34</ref> | سپس از برادران اهل سنت گله کرد که چرا کتابهایی که باب میلشان نیست را تحریف میکنند که این کار موجب رفع اعتماد میشود؛ بهعنوانمثال فتوحات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را تحریف کردند و باب 366 فتوحات را در طبع بولاق و دیگر طبعهای فتوحات برداشتند؛ درحالیکه علامه شعرانی صاحب طبقات و یواقیت عبارت همین باب را از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] نقل میکند.<ref>ر.ک: مقدمه شارح، صفحه 35-34</ref> | ||
از ویژگیهای کتاب اشاره به اختلاف روش فلاسفه و عرفاست که در مطالعه آثار عرفانی نباید مورد غفلت قرار گیرد: «بسیاری از اصطلاحات عرفانی با اصطلاحات فلسفی با هم تفاوت دارند؛ مثلاً در کتابهای فلسفی بحث حرکت به نحو خیلی محدود مطرح شده، اما در عرفان خیلی وسیع و گسترده است...».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 577</ref> | از ویژگیهای کتاب اشاره به اختلاف روش فلاسفه و عرفاست که در مطالعه آثار عرفانی نباید مورد غفلت قرار گیرد: «بسیاری از اصطلاحات عرفانی با اصطلاحات فلسفی با هم تفاوت دارند؛ مثلاً در کتابهای فلسفی بحث حرکت به نحو خیلی محدود مطرح شده، اما در عرفان خیلی وسیع و گسترده است...».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 577</ref> | ||
از دیگر ویژگیهای کتاب ذکر خاطرات مرتبط با موضوع کتاب است که گاه از توجه علمای شیعه به کتب ابن عربی حکایت دارد: «خدا رحمت کند حضرت علامه طباطبایی را که میفرمود: «شیخ در فتوحات دامن دامن آورد ولی در فصوص مشت مشت». یا اینکه «خداوند آیتالله صدر را رحمت کند که در کتاب المهدی از جمله مآخذی که نقل میکند فتوحات شیخ اکبر است. چون شیخ نسبت به ساحت مقدس حضرت بقیةالله خیلی متصلب است و مباهات دارد و در پشت کتاب فتوحاتم چندین جای آن را یادداشت دارم که شیخ اکبر میگوید من چند مرتبه محضر حضرت بقیةالله (عج) مشرف شدم و از حضرتش سؤالاتی نمودم». <ref>ر.ک: همان، ص 510</ref> | از دیگر ویژگیهای کتاب ذکر خاطرات مرتبط با موضوع کتاب است که گاه از توجه علمای شیعه به کتب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] حکایت دارد: «خدا رحمت کند حضرت [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایی]] را که میفرمود: «شیخ در فتوحات دامن دامن آورد ولی در فصوص مشت مشت». یا اینکه «خداوند آیتالله صدر را رحمت کند که در کتاب المهدی از جمله مآخذی که نقل میکند فتوحات شیخ اکبر است. چون شیخ نسبت به ساحت مقدس حضرت بقیةالله خیلی متصلب است و مباهات دارد و در پشت کتاب فتوحاتم چندین جای آن را یادداشت دارم که شیخ اکبر میگوید من چند مرتبه محضر حضرت بقیةالله (عج) مشرف شدم و از حضرتش سؤالاتی نمودم». <ref>ر.ک: همان، ص 510</ref> | ||
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است. | فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش