پرش به محتوا

عمدة الحفاظ في تفسير أشرف الألفاظ: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد تونجى' به 'محمد تونجى')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:


== معرفى اجمالى ==
== معرفى اجمالى ==
'''[[عمدة الحفاظ في تفسير أشرف الألفاظ]]'''، اثر احمد بن يوسف، معروف به سمين حلبى (حلب، ؟-756ق، قاهره) است كه در آن، توضيحاتى را در مورد معانى واژگان مهم و غريب قرآن كريم، به ترتيب الفبايى، به زبان عربى در چهار جلد ذكر كرده است. اين اثر را [[تونجی، محمد|محمد تونجى]]، تحقيق و تصحيح كرده است.
'''[[عمدة الحفاظ في تفسير أشرف الألفاظ]]'''، اثر احمد بن يوسف، معروف به سمين حلبى (حلب، ؟-756ق، قاهره) است كه در آن، توضيحاتى را در مورد معانى واژگان مهم و غريب قرآن كريم، به ترتيب الفبايى، به زبان عربى در چهار جلد ذكر كرده است. اين اثر را محمد تونجى، تحقيق و تصحيح كرده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۵: خط ۵۵:
درباره محتوا و ويژگى‌هاى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است:
درباره محتوا و ويژگى‌هاى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است:


1. مصحح در مقدمه‌اش كه آن را در 18 شعبان 1412 در حلب نوشته، تأكيد كرده است: از چهار سال و اندى پيش و قبل از آنكه كتابخانه ارزشمند احمدى به دمشق منتقل شود، مشغول تحقيق «عمدة الحفاظ» شديم، بعد از آنكه بر آن كتاب اطلاع يافتيم و بر تلاش ارزنده نويسنده‌اش سمين حلبى و گستره فرهنگش واقف گشتيم. عاملى كه ما را بر اين كار بزرگ برانگيخت، ايمان ما بود به اينكه ميراث علمى ما، ريشه تاريخ و علوم ما است و انتشار آن مايه عزت و افتخار... ما به سمين حلبى افتخار مى‌كنيم كه با آثار و تأليفاتش سرآمد انديشوران زمانه‌اش بود... <ref>مقدمه كتاب، ج1، ص21-22</ref>.
#مصحح در مقدمه‌اش كه آن را در 18 شعبان 1412 در حلب نوشته، تأكيد كرده است: از چهار سال و اندى پيش و قبل از آنكه كتابخانه ارزشمند احمدى به دمشق منتقل شود، مشغول تحقيق «عمدة الحفاظ» شديم، بعد از آنكه بر آن كتاب اطلاع يافتيم و بر تلاش ارزنده نويسنده‌اش سمين حلبى و گستره فرهنگش واقف گشتيم. عاملى كه ما را بر اين كار بزرگ برانگيخت، ايمان ما بود به اينكه ميراث علمى ما، ريشه تاريخ و علوم ما است و انتشار آن مايه عزت و افتخار... ما به سمين حلبى افتخار مى‌كنيم كه با آثار و تأليفاتش سرآمد انديشوران زمانه‌اش بود... <ref>مقدمه كتاب، ج1، ص21-22</ref>.
 
#نويسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان نگارش آن مشخص نشده با تأكيد بر ارزش تفسير و علوم قرآن و اينكه انديشوران اسلامى تصانيف متقن و نيكى در زمينه علوم قرآن و شرح واژگان آن نوشته‌اند، مانند «غريب» ابوعبيد احمد بن هروى، «مفردات الألفاظ» ابوالقاسم راغب اصفهانى و «غريب» محمد بن بكر بن عزيز سجستانى و... افزوده است البته آنان مقصود از اين كار را تمام نكرده؛ زيرا برخى مختصر نوشته‌اند و برخى ديگر مثل راغب كه نسبت به ديگران مفصل نوشته و برخى از الفاظ كه آورده در قرآن وارد نشده يا در قرائت شاذى وارد شده، مانند ماده (ب ظ ر) در قول خداى متعال ''' «وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ» '''كه البته سزاوار نيست اين آيه بر اساس آن قرائت شود، ولى الفاظ بسيارى را فراموش كرده، باآنكه نياز شديدى به آن هست... بر اين اساس، احساس ضرورت كرده و به تأليف اثر حاضر پرداختم و مطالب را بر طبق حروف الفبا تنظيم كردم و... <ref>مقدمه كتاب، ج1، ص37-41</ref>.
2. نويسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان نگارش آن مشخص نشده با تأكيد بر ارزش تفسير و علوم قرآن و اينكه انديشوران اسلامى تصانيف متقن و نيكى در زمينه علوم قرآن و شرح واژگان آن نوشته‌اند، مانند «غريب» ابوعبيد احمد بن هروى، «مفردات الألفاظ» ابوالقاسم راغب اصفهانى و «غريب» محمد بن بكر بن عزيز سجستانى و... افزوده است البته آنان مقصود از اين كار را تمام نكرده؛ زيرا برخى مختصر نوشته‌اند و برخى ديگر مثل راغب كه نسبت به ديگران مفصل نوشته و برخى از الفاظ كه آورده در قرآن وارد نشده يا در قرائت شاذى وارد شده، مانند ماده (ب ظ ر) در قول خداى متعال ''' «وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ» '''كه البته سزاوار نيست اين آيه بر اساس آن قرائت شود، ولى الفاظ بسيارى را فراموش كرده، باآنكه نياز شديدى به آن هست... بر اين اساس، احساس ضرورت كرده و به تأليف اثر حاضر پرداختم و مطالب را بر طبق حروف الفبا تنظيم كردم و... <ref>مقدمه كتاب، ج1، ص37-41</ref>.
#نويسنده چنين نوشته است: فصل حاء و باء: «ح ب ب» در قول خداى تعالى: ''' «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَه» ''' <ref>مائده: 54</ref>، محبت الله بر عبادش؛ يعنى: اراده خير براى آنان و بخشيدن گناهانشان و به همين خاطر ازهرى گفته: نعمت بخشيدن او به آنان با غفران است و محبت بندگان به خدا و رسولش، طاعت آنان و اطاعت اوامرشان... <ref>متن كتاب، ج1، ص418</ref>.
 
#نويسنده يادآور شده است: فصل صاد و نون: «ص ن ع» در قول خداى تعالى: ''' «صُنْعَ اللَّهِ» ''' <ref>نمل: 88</ref>؛ يعنى ساخته و خلقت او و صنع، عبارت است از كار را خوب انجام دادن؛ پس هر صنعى، فعل است، ولى هر فعلى صنع نيست و نسبت دادن صنع به حيوانات غير از انسان و همچنين به جمادات جايز نيست، ولى نسبت دادن فعل به آن جايز است؛ همان‌طوركه مى‌گويى فعل سنگ و... <ref>همان، ج2، ص411</ref>.
3. نويسنده چنين نوشته است: فصل حاء و باء: «ح ب ب» در قول خداى تعالى: ''' «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَه» ''' <ref>مائده: 54</ref>، محبت الله بر عبادش؛ يعنى: اراده خير براى آنان و بخشيدن گناهانشان و به همين خاطر ازهرى گفته: نعمت بخشيدن او به آنان با غفران است و محبت بندگان به خدا و رسولش، طاعت آنان و اطاعت اوامرشان... <ref>متن كتاب، ج1، ص418</ref>.
#او نوشته است: فصل فاء و كاف: «ف ك ر» در قول خداى تعالى: ''' «أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّة» ''' <ref>اعراف: 184</ref>، فكر عبارت است از: قوه نظرى براى دانستن معلوم و تفكر، جولان آن قوه به حسب نظر عقل است و آن از بين حيوانات (جانداران) مخصوص انسان است و... <ref>همان، ج3، ص292</ref>.
 
#نويسنده همچنين چنين نگاشته است: فصل ياء و قاف: «ى ق ظ» در قول خداى تعالى: ''' «وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقاظاً» ''' <ref>كهف: 18</ref>، ايقاظ جمع يقظ با كسر عين الفعل و ضم آن، است و يقظه، تنبه و بر ضد نوم است؛ يعنى بيدارى و... <ref>همان، ج4، ص410</ref>.
4. نويسنده يادآور شده است: فصل صاد و نون: «ص ن ع» در قول خداى تعالى: ''' «صُنْعَ اللَّهِ» ''' <ref>نمل: 88</ref>؛ يعنى ساخته و خلقت او و صنع، عبارت است از كار را خوب انجام دادن؛ پس هر صنعى، فعل است، ولى هر فعلى صنع نيست و نسبت دادن صنع به حيوانات غير از انسان و همچنين به جمادات جايز نيست، ولى نسبت دادن فعل به آن جايز است؛ همان‌طوركه مى‌گويى فعل سنگ و... <ref>همان، ج2، ص411</ref>.
 
5. او نوشته است: فصل فاء و كاف: «ف ك ر» در قول خداى تعالى: ''' «أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّة» ''' <ref>اعراف: 184</ref>، فكر عبارت است از: قوه نظرى براى دانستن معلوم و تفكر، جولان آن قوه به حسب نظر عقل است و آن از بين حيوانات (جانداران) مخصوص انسان است و... <ref>همان، ج3، ص292</ref>.
 
6. نويسنده همچنين چنين نگاشته است: فصل ياء و قاف: «ى ق ظ» در قول خداى تعالى: ''' «وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقاظاً» ''' <ref>كهف: 18</ref>، ايقاظ جمع يقظ با كسر عين الفعل و ضم آن، است و يقظه، تنبه و بر ضد نوم است؛ يعنى بيدارى و... <ref>همان، ج4، ص410</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش