۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها == [[' به '== وابستهها == {{وابستهها}} [[') |
جز (جایگزینی متن - 'ذهبى' به 'ذهبى') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
دكتر زرينكوب در «دنبالهى جستوجو در تصوف» آورده كه سيد محمدباقر خوانسارى، مؤلف «روضات الجنات»، خط وى را بر پشت نسخهاى از «رسالهى قشيريه» ديده است كه وى اين رساله را در 568ق در همدان از ابوالفضل محمد بن يوسف همدانى استماع نموده است. | دكتر زرينكوب در «دنبالهى جستوجو در تصوف» آورده كه سيد محمدباقر خوانسارى، مؤلف «روضات الجنات»، خط وى را بر پشت نسخهاى از «رسالهى قشيريه» ديده است كه وى اين رساله را در 568ق در همدان از ابوالفضل محمد بن يوسف همدانى استماع نموده است. | ||
نجم الدين كبرى در راه عزيمت به عراق و مصر از محضر عمار ياسر بدليسى (م 582ق) كسب فيض كرد و مشهور است كه نجم الدين به دست شيخ اسماعيل قصرى و عمار ياسر خرقه پوشيد. او به پيشنهاد عمار ياسر براى نشر طريقت و ارشاد طالبان به خوارزم رفت. قبل از عزيمت به خوارزم سفرى به مكه كرد و مدتى در حلب بسربرد. نجم الدين در «فوايح» به اقامتش در شونيزيه بغداد و مسافرتش به كربلا نيز اشاره كرده است. وى در حدود 580ق به خوارزم رفت و بنا بر بعضى از روايات بين او و امام فخر رازى (م 606ق) كه در اين زمان در خوارزم بسرمىبرد،ملاقاتى صورت گرفته است. مريدان وى در خوارزم تنها محدود به وصفيه و زهاد نمىشدند و در رجال دولت نيز معتقدان و دوستانى داشت. اهل سنت، نجم الدين را با وجود علاقهاى كه در آثار و اقوال خويش به آل على(ع) نشان مىدهد و با وجود مسافرت به كربلا، به تشيع منسوب نداشتهاند و امثال يافعى، | نجم الدين كبرى در راه عزيمت به عراق و مصر از محضر عمار ياسر بدليسى (م 582ق) كسب فيض كرد و مشهور است كه نجم الدين به دست شيخ اسماعيل قصرى و عمار ياسر خرقه پوشيد. او به پيشنهاد عمار ياسر براى نشر طريقت و ارشاد طالبان به خوارزم رفت. قبل از عزيمت به خوارزم سفرى به مكه كرد و مدتى در حلب بسربرد. نجم الدين در «فوايح» به اقامتش در شونيزيه بغداد و مسافرتش به كربلا نيز اشاره كرده است. وى در حدود 580ق به خوارزم رفت و بنا بر بعضى از روايات بين او و امام فخر رازى (م 606ق) كه در اين زمان در خوارزم بسرمىبرد،ملاقاتى صورت گرفته است. مريدان وى در خوارزم تنها محدود به وصفيه و زهاد نمىشدند و در رجال دولت نيز معتقدان و دوستانى داشت. اهل سنت، نجم الدين را با وجود علاقهاى كه در آثار و اقوال خويش به آل على(ع) نشان مىدهد و با وجود مسافرت به كربلا، به تشيع منسوب نداشتهاند و امثال يافعى، [[ذهبى]]، سبكى او را يك شيخ شافعى تلقى كردهاند. | ||
از شاگردان مشهور او شيخ سعد الدين حموى، شيخ رضى الدين لالا (م 642ق)، شيخ سيف الدين باخرزى (م 659ق) و ديگران بودند. برخى بهاء الدين ولد، پدر جلال الدين مولوى و شيخ نجم الدين دايه رازى (م 654ق) را نيز از شاگردان وى دانستهاند. ناصر بن منصور عُرضى و سيف الدين باخرزى از وى حديث روايت نمودند. در بارهى وفات وى رواياتى مختلف وجود دارد، اما آنچه به حقيقت نزديكتر است، اين است كه شيخ نجم الدين در فتنهى مغول همراه ساير مردم به دفاع از خوارزم پرداخت و توسط مغولان به قتل رسيد. در بارهى مقبرهى شيخ، اختلاف وجود دارد. به آوردهى «دنبالهى جستوجو در تصوف»، ابن بطويه مدتى بعد از تأليف «تاريخ برگزيده» در سفرى كه به خوارزم داشته به وجود قبر او در خارج از خوارزم اشاره كرده است. | از شاگردان مشهور او شيخ سعد الدين حموى، شيخ رضى الدين لالا (م 642ق)، شيخ سيف الدين باخرزى (م 659ق) و ديگران بودند. برخى بهاء الدين ولد، پدر جلال الدين مولوى و شيخ نجم الدين دايه رازى (م 654ق) را نيز از شاگردان وى دانستهاند. ناصر بن منصور عُرضى و سيف الدين باخرزى از وى حديث روايت نمودند. در بارهى وفات وى رواياتى مختلف وجود دارد، اما آنچه به حقيقت نزديكتر است، اين است كه شيخ نجم الدين در فتنهى مغول همراه ساير مردم به دفاع از خوارزم پرداخت و توسط مغولان به قتل رسيد. در بارهى مقبرهى شيخ، اختلاف وجود دارد. به آوردهى «دنبالهى جستوجو در تصوف»، ابن بطويه مدتى بعد از تأليف «تاريخ برگزيده» در سفرى كه به خوارزم داشته به وجود قبر او در خارج از خوارزم اشاره كرده است. |
ویرایش