۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آشتیانی، جلالالدین' به 'آشتیانی، سید جلالالدین') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
تا آنكه شوق قرآن عزيز و تفسير آن كه از كودكى در نهادش بود و به سوداى آن درس دبيرستان و تحصيل مدرک را رها كرده بود و ندايش چون زمزمۀ قدسيان معبدانس در گوش جانش ندا مىداد، ایشان را به تفسير [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتالهين]] كشاند و پس از مطالعات روزانه و شبانه و تكرار بى نهايت آن-با آن غرابت خط و طبع سنگى كه داشت-مشتاق فلسفه تأله شد. استاد متضلع آن زمان مرحوم شيخ [[شعرانی، ابوالحسن|ابوالحسن شعرانى]]-خواجه نصير گمنام زمان-بود پس از چند جلسهاى كه خدمت ایشان رسيد و استعداد محمد خواجوی را ديد و پسنديدند، اصرار ورزيد كه شما بايد مرتب سر درس حاضر باشيد، با كار روزانه، شبها در بيت آن عالم ربانى مقدارى از اسفار را میخواند. | تا آنكه شوق قرآن عزيز و تفسير آن كه از كودكى در نهادش بود و به سوداى آن درس دبيرستان و تحصيل مدرک را رها كرده بود و ندايش چون زمزمۀ قدسيان معبدانس در گوش جانش ندا مىداد، ایشان را به تفسير [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتالهين]] كشاند و پس از مطالعات روزانه و شبانه و تكرار بى نهايت آن-با آن غرابت خط و طبع سنگى كه داشت-مشتاق فلسفه تأله شد. استاد متضلع آن زمان مرحوم شيخ [[شعرانی، ابوالحسن|ابوالحسن شعرانى]]-خواجه نصير گمنام زمان-بود پس از چند جلسهاى كه خدمت ایشان رسيد و استعداد محمد خواجوی را ديد و پسنديدند، اصرار ورزيد كه شما بايد مرتب سر درس حاضر باشيد، با كار روزانه، شبها در بيت آن عالم ربانى مقدارى از اسفار را میخواند. | ||
پس از چندى سيد المتألهين مرحوم [[رفیعی قزوینی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى]] از قزوين به تهران آمدند و در شبستان مرحوم شاه آبادى به افاده مشغول شدند و به مدت هفت سال يعنى تا پايان حيات صورى او-ادامه داد و مقدارى درس اصول فقه و خارج و معارف الهى و فلسفه را نزد ايشان خواند. پس از فوت ايشان كتاب طبیعیات شفا را نزد استاد متفكر شهيد مرحوم [[مطهری، مرتضی|مطهرى]] در مدرسۀ مروى تهران خواند و در ضمن مقدارى از شواهد الربوبيه و [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحكم]] و فتوحات مكيه را نزد مرحوم حاج [[محمدعلى حكيم شيرازى]]-استاد دانشگاه تهران-كه بنا به دعوت مرحوم [[فروزانفر، بدیعالزمان|فروزانفر]] از شيراز، به تهران آمده بود و در خانقاه ذهبيه تهران مقام شيخيت داشت فرا گرفت و در حضورش به سلوك مشغول شد. مقدارى از احاديث مشكل را در تابستانها در شهر مقدس مشهد نزد مرحوم [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامۀ طباطبائى]] فرا گرفت، باتوجه به این که درس فلسفۀ علامه مشاء بود و خواجوی علاقهای به آن نداشت، در تفسير آيات قرآن از آن مرد خدا بسيار بهرهمند شد. مقدارى از معضلات و مبهمات فلسفه را از استاد گرانمايه آقاى [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] در مشهد و از نوشتههاى ممتّع ايشان آموخت. | پس از چندى سيد المتألهين مرحوم [[رفیعی قزوینی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى]] از قزوين به تهران آمدند و در شبستان مرحوم شاه آبادى به افاده مشغول شدند و به مدت هفت سال يعنى تا پايان حيات صورى او-ادامه داد و مقدارى درس اصول فقه و خارج و معارف الهى و فلسفه را نزد ايشان خواند. پس از فوت ايشان كتاب طبیعیات شفا را نزد استاد متفكر شهيد مرحوم [[مطهری، مرتضی|مطهرى]] در مدرسۀ مروى تهران خواند و در ضمن مقدارى از شواهد الربوبيه و [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحكم]] و فتوحات مكيه را نزد مرحوم حاج [[محمدعلى حكيم شيرازى]]-استاد دانشگاه تهران-كه بنا به دعوت مرحوم [[فروزانفر، بدیعالزمان|فروزانفر]] از شيراز، به تهران آمده بود و در خانقاه ذهبيه تهران مقام شيخيت داشت فرا گرفت و در حضورش به سلوك مشغول شد. مقدارى از احاديث مشكل را در تابستانها در شهر مقدس مشهد نزد مرحوم [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامۀ طباطبائى]] فرا گرفت، باتوجه به این که درس فلسفۀ علامه مشاء بود و خواجوی علاقهای به آن نداشت، در تفسير آيات قرآن از آن مرد خدا بسيار بهرهمند شد. مقدارى از معضلات و مبهمات فلسفه را از استاد گرانمايه آقاى [[آشتیانی، سید جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] در مشهد و از نوشتههاى ممتّع ايشان آموخت. | ||
دکتر محمد خواجوی سپس به رشت رفت و گوشهگیری اختیار کرد و به ترجمه و تصحیح متون کهن سه بزرگ عرصه عرفان و فلسفه روی آورد. آثار صدرالدین قونوی،ابن عربی و ملاصدرای شیرازی. | دکتر محمد خواجوی سپس به رشت رفت و گوشهگیری اختیار کرد و به ترجمه و تصحیح متون کهن سه بزرگ عرصه عرفان و فلسفه روی آورد. آثار صدرالدین قونوی،ابن عربی و ملاصدرای شیرازی. |
ویرایش