۱۰۲٬۱۰۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| الخصائص (ابهام زدایی)}} | |||
'''الخصائص''' تألیف [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابوالفتح عثمان]] معروف به ابن جنى (متوفى 392ق) كه در آن اصول علم نحو بر پايه اصول فقه و كلام، اصل و منشأ زبان و آواشناسى مورد بررسى قرار گرفته است. كتاب در دو جلد منتشر شده است. | '''الخصائص''' تألیف [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابوالفتح عثمان]] معروف به ابن جنى (متوفى 392ق) كه در آن اصول علم نحو بر پايه اصول فقه و كلام، اصل و منشأ زبان و آواشناسى مورد بررسى قرار گرفته است. كتاب در دو جلد منتشر شده است. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
[[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] در اشتقاق لغت، مبحث جديدى به نام اشتقاق اكبر مطرح كرده است كه نتايج آن تا امروز ادامه دارد و هيچ يك از علماى لغت، توفيقى بزرگتر از اين بدست نياوردهاند، غالباً ً او را مؤسس و مبدع اين مبحث مىدانند. | [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] در اشتقاق لغت، مبحث جديدى به نام اشتقاق اكبر مطرح كرده است كه نتايج آن تا امروز ادامه دارد و هيچ يك از علماى لغت، توفيقى بزرگتر از اين بدست نياوردهاند، غالباً ً او را مؤسس و مبدع اين مبحث مىدانند. | ||
[[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] نخستين كسى است كه به مبدأ و ريشه زبان نيز توجه كرده است. او مىگويد: گروهى منشأ آن را وحى مىدانند و به رأى استاد خود ابوعلى اشاره مىكند كه با استناد به آيه 31 سوره بقره '''(وَعَلَّم آدَمَ الاْسْماءَ كُلَّها)'''، خداوند را منشأ زبان دانسته است. او نظر استاد را توجيه كرده مىگويد آن رأى با نظر اكثر اهل فن كه زبان را وضعى و قراردادى مىدانند، منافى نيست، چه در تأويل آيه مىتوان گفت كه خداوند آدم را به وضع لغات قادر ساخته است. وى آنگاه به پديد آمدن لغات و اسامى اشيا مىپردازد و منشأ اجتماعى و قراردادى و نحوه پيدايى و گسترش آن را در جامعه نشان مىدهد. او پديد آمدن لغات را ناشى از اصوات موجود در طبيعت و محيط، مانند آواى باد و آب و رعد و برق و حيوانات مىداند و معتقد است كه وضع لغات تدريجى بوده است و نه در يك زمان، و گرچه گاهى دقت و زيبايىهاى زبان، او را بر آن مىدارد كه منشأ آن را وحى بداند، ولى بلافاصله برخلاف آن استدلال مىكند و در هر حال و در هر دو صورت، منشأ اجتماعى آن را مىپذيرد. | [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] نخستين كسى است كه به مبدأ و ريشه زبان نيز توجه كرده است. او مىگويد: گروهى منشأ آن را وحى مىدانند و به رأى استاد خود ابوعلى اشاره مىكند كه با استناد به آيه 31 سوره بقره'''(وَعَلَّم آدَمَ الاْسْماءَ كُلَّها)'''، خداوند را منشأ زبان دانسته است. او نظر استاد را توجيه كرده مىگويد آن رأى با نظر اكثر اهل فن كه زبان را وضعى و قراردادى مىدانند، منافى نيست، چه در تأويل آيه مىتوان گفت كه خداوند آدم را به وضع لغات قادر ساخته است. وى آنگاه به پديد آمدن لغات و اسامى اشيا مىپردازد و منشأ اجتماعى و قراردادى و نحوه پيدايى و گسترش آن را در جامعه نشان مىدهد. او پديد آمدن لغات را ناشى از اصوات موجود در طبيعت و محيط، مانند آواى باد و آب و رعد و برق و حيوانات مىداند و معتقد است كه وضع لغات تدريجى بوده است و نه در يك زمان، و گرچه گاهى دقت و زيبايىهاى زبان، او را بر آن مىدارد كه منشأ آن را وحى بداند، ولى بلافاصله برخلاف آن استدلال مىكند و در هر حال و در هر دو صورت، منشأ اجتماعى آن را مىپذيرد. | ||
او در زمينه آواشناسى و علم اصوات نيز بهتر و گستردهتر از پيشينيان خود بحث كرده است و آنچه را [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] در نگارش [[العين]] و [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] در الكتاب آوردهاند در سرالصناعه خود گسترش داده و با توضيحات فراوان بيان كرده است. | او در زمينه آواشناسى و علم اصوات نيز بهتر و گستردهتر از پيشينيان خود بحث كرده است و آنچه را [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] در نگارش [[العين]] و [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] در الكتاب آوردهاند در سرالصناعه خود گسترش داده و با توضيحات فراوان بيان كرده است. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
از ديگر مسائلى كه [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] طرح مىكند، انواع اشتقاق و رابطه معنايى ميان آنها است. او كليه اسامى و افعالى را كه از يك ريشه بدون تغيير دادن ترتيب صامتهاى ريشه به دست مىآيند(مانند اسم فاعل و اسم مفعول)، «اشتقاق صغير» مىنامد و تمامى تركيباتى را كه با تغيير دادن صامتهاى ريشه حاصل مىشوند، «اشتقاق كبير» مىخواند. الخليل فراهیدى اين تركيبات را زير يك مدخل قرار مىدهد. با آنكه اين عمل الخليل توجيهى منطقى ندارد، [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] يك گام فراتر مىگذارد و مدعى مىشود كه همه اين مشتقات، بار معنايى مشتركى دارند. البته چنين به نظر مىآيد كه [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] قبل از اينكه چند ريشه عربى را بررسى كند و آنگاه نظريهاى در اين مورد بدهد، ابتدا چنين ادعایى را طرح مىكند و آنگاه مىخواهد با ذكر مثال و به صورتى بسيار پيچيده و دور از ذهن نشان دهد كه ميان همه آنها ارتباط معنايى برقرار است. براى نمونه او مىگويد تمامى كلماتى كه با حالات تركيبى مختلف از ريشه «ك ل م» ساخته مىشوند، معناى مشترك «زور-شدت-فشار» دارند؛ مثلاً«كلم» يعنى «زخم» حاصل زور و فشار است، «كلام» يعنى «سخن» مسبب و منشأى جنگ و زورآزمايى است، «كامل» كسى است كه زور زيادى دارد، و «مالك» يعنى «پادشاه» نيز قدرت زيادى دارد. چنانكه ملاحظه مىشود، اين شرحدليلها كمى ساختگى و به دور از منطق لازم براى مطرح شدن به عنوان يك نظريه زبانى است؛ زيرا همه مىدانند كه تمامى اعمال فیزیکى كه در عالم رخ مىدهد، نيازمند زور و نيرو يا زاينده و مسبب آن هستند. | از ديگر مسائلى كه [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] طرح مىكند، انواع اشتقاق و رابطه معنايى ميان آنها است. او كليه اسامى و افعالى را كه از يك ريشه بدون تغيير دادن ترتيب صامتهاى ريشه به دست مىآيند(مانند اسم فاعل و اسم مفعول)، «اشتقاق صغير» مىنامد و تمامى تركيباتى را كه با تغيير دادن صامتهاى ريشه حاصل مىشوند، «اشتقاق كبير» مىخواند. الخليل فراهیدى اين تركيبات را زير يك مدخل قرار مىدهد. با آنكه اين عمل الخليل توجيهى منطقى ندارد، [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] يك گام فراتر مىگذارد و مدعى مىشود كه همه اين مشتقات، بار معنايى مشتركى دارند. البته چنين به نظر مىآيد كه [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] قبل از اينكه چند ريشه عربى را بررسى كند و آنگاه نظريهاى در اين مورد بدهد، ابتدا چنين ادعایى را طرح مىكند و آنگاه مىخواهد با ذكر مثال و به صورتى بسيار پيچيده و دور از ذهن نشان دهد كه ميان همه آنها ارتباط معنايى برقرار است. براى نمونه او مىگويد تمامى كلماتى كه با حالات تركيبى مختلف از ريشه «ك ل م» ساخته مىشوند، معناى مشترك «زور-شدت-فشار» دارند؛ مثلاً«كلم» يعنى «زخم» حاصل زور و فشار است، «كلام» يعنى «سخن» مسبب و منشأى جنگ و زورآزمايى است، «كامل» كسى است كه زور زيادى دارد، و «مالك» يعنى «پادشاه» نيز قدرت زيادى دارد. چنانكه ملاحظه مىشود، اين شرحدليلها كمى ساختگى و به دور از منطق لازم براى مطرح شدن به عنوان يك نظريه زبانى است؛ زيرا همه مىدانند كه تمامى اعمال فیزیکى كه در عالم رخ مىدهد، نيازمند زور و نيرو يا زاينده و مسبب آن هستند. | ||
[[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] در ادامه بحث الفاظ، مسئله رابطه برخى اصوات و ويژگىها را مطرح مىكند و مثلاًمىگويد وجود حرف «ق» در كلمات، «درشتى» را مىرساند حال آنكه حرف «خ» غالباً | [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] در ادامه بحث الفاظ، مسئله رابطه برخى اصوات و ويژگىها را مطرح مىكند و مثلاًمىگويد وجود حرف «ق» در كلمات، «درشتى» را مىرساند حال آنكه حرف «خ» غالباً حاوى «رخوت» است و به همين دليل است كه «قصم» به معنى خوردن چيزهاى «سخت» و «خصم» به معنى خوردن چيزهاى «نرم» است. اين رابطه به علت تقابل دو صوت «خ» و «ق» در دو كلمه مذكور است. | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== | ||
[[سيوطى]] اين كتاب را تلخيص و تنظيم كرده و آن را الاقتراح ناميده است. خصائص بار نخست در سال 1331ق 1913/م. در مصر به چاپ رسيد، سپس در 3 مجلد به كوشش | [[سيوطى]] اين كتاب را تلخيص و تنظيم كرده و آن را الاقتراح ناميده است. خصائص بار نخست در سال 1331ق 1913/م. در مصر به چاپ رسيد، سپس در 3 مجلد به كوشش [[نجار، محمد علی|محمد على نجار]] در قاهره (1952، 1955، 1957م) و با مقدمه وى به چاپ رسيد. نسخه حاضر در برنامه با پاورقىهاى محقق دكتر [[هنداوی، عبدالحمید|عبدالحميد هنداوى]] به همراه فهرست مطالب به چاپ رسيده است. | ||
== منابع مقاله== | == منابع مقاله== |