۶٬۵۹۱
ویرایش
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
از سوى ديگر همان گونه كه در ميان مردم، افراد خوب، بد، مؤمن، كافر، صالح و ناصالح وجود دارد، در ميان صحابه نيز افراد مختلفى وجود داشت. بنابراین، بر اساس اعمال و رفتار و عقايد آنان بايد قضاوت كرد و صحابه بودن براى درستى رفتار آنان هيچ گونه توجيهى نمىتواند باشد. بلكه همان گونه كه قرآن كريم فرموده است، معيار برترى تقوى است و در اين زمينه هيچ تفاوتى ميان افراد اعم از صحابه و غيرصحابه وجود ندارد. | از سوى ديگر همان گونه كه در ميان مردم، افراد خوب، بد، مؤمن، كافر، صالح و ناصالح وجود دارد، در ميان صحابه نيز افراد مختلفى وجود داشت. بنابراین، بر اساس اعمال و رفتار و عقايد آنان بايد قضاوت كرد و صحابه بودن براى درستى رفتار آنان هيچ گونه توجيهى نمىتواند باشد. بلكه همان گونه كه قرآن كريم فرموده است، معيار برترى تقوى است و در اين زمينه هيچ تفاوتى ميان افراد اعم از صحابه و غيرصحابه وجود ندارد. | ||
شبهه وصيت و وصايت؛ [[حسینی، عبدالزهراء|سيد عبدالزهرا حسينى]] درباره شبهه وصيت و وصايت بر اين نكته تأكيد كرده است كه وصيت امرى مرسوم و بلكه واجب بوده است. در ميان پيامبران | شبهه وصيت و وصايت؛ [[حسینی، عبدالزهراء|سيد عبدالزهرا حسينى]] درباره شبهه وصيت و وصايت بر اين نكته تأكيد كرده است كه وصيت امرى مرسوم و بلكه واجب بوده است. در ميان پيامبران وصيت امرى مرسوم بوده است و پيامبر اسلام(ص) نيز وصيتهاى مهمى از جمله در انتخاب جانشينى خود داشته است. به علاوه در قرآن هم اين امر ذكر شده است. خليفه اول نيز عمر را جانشين خود قرار داده و نسبت به اطاعت از او وصيت كرد. حال با عنايت به اين موارد چه ايرادى دارد كه اميرمؤمنان هم وصيت بكند؟ | ||
نویسنده كتاب با ذكر 80 حديث و نقل قول و شعر از پيامبر(ص) و ياران آن حضرت به ذكر موارد مختلف از وصيت آن حضرت پرداخته است كه بخش عمدهى آن وصيت به جانشينى [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] اختصاص يافته است. وى در پايان به ذكر اسامى 17 تن از وصيتنامهنويسان پرداخته است. | نویسنده كتاب با ذكر 80 حديث و نقل قول و شعر از پيامبر(ص) و ياران آن حضرت به ذكر موارد مختلف از وصيت آن حضرت پرداخته است كه بخش عمدهى آن وصيت به جانشينى [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] اختصاص يافته است. وى در پايان به ذكر اسامى 17 تن از وصيتنامهنويسان پرداخته است. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
اگر مسجع گفتن عيب باشد، بر قرآن و سخنان رسول خدا هم اين عيب وارد است. مؤلف محترم با ذكر آيات و احاديثى از پيامبر(ص) به استدلال عليه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] پرداخته است. به علاوه، مؤلف به ذكر پارهاى از سخنان مسجع خلفاى ديگر (ابوبكر، عمر و عثمان) پرداخته است تا ثابت كند كه مسجع سخن گفتن امرى مرسوم و رايج بوده است. لذا از بيان امير نيز چنين انتظارى مىرفت. | اگر مسجع گفتن عيب باشد، بر قرآن و سخنان رسول خدا هم اين عيب وارد است. مؤلف محترم با ذكر آيات و احاديثى از پيامبر(ص) به استدلال عليه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] پرداخته است. به علاوه، مؤلف به ذكر پارهاى از سخنان مسجع خلفاى ديگر (ابوبكر، عمر و عثمان) پرداخته است تا ثابت كند كه مسجع سخن گفتن امرى مرسوم و رايج بوده است. لذا از بيان امير نيز چنين انتظارى مىرفت. | ||
شهرت دقت در وصف طبيعت و حيوانات و تقسيمات عددى؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] ادعا كرده است كه در عربستان طاووس وجود نداشت كه [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] به شرح آنها پرداخته است؟ در حالى كه ابن ابىالحديد به اشكال جواب داده است به اين صورت كه: اميرمؤمنان در | شهرت دقت در وصف طبيعت و حيوانات و تقسيمات عددى؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] ادعا كرده است كه در عربستان طاووس وجود نداشت كه [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] به شرح آنها پرداخته است؟ در حالى كه ابن ابىالحديد به اشكال جواب داده است به اين صورت كه: اميرمؤمنان در مدينه، طاووس نديده، بلكه در كوفه ديده است. | ||
اما تقسيمات عدد؛ مثلاً استغفار بر چند نوع است... ايمان بر چهار پايه است و... اينها امرى مرسوم بوده است و دهها روايت از پيامبر(ص) رسيده است كه از اين تقسيمات دارد. پس اين اشكال هم وارد نيست. | اما تقسيمات عدد؛ مثلاً استغفار بر چند نوع است... ايمان بر چهار پايه است و... اينها امرى مرسوم بوده است و دهها روايت از پيامبر(ص) رسيده است كه از اين تقسيمات دارد. پس اين اشكال هم وارد نيست. |
ویرایش