۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
نخستین کار نظامالسلطنه، اطمینان یافتن از مشروطهخواهى شاه بود. از اینرو، وى را را ملزم کرد که پشت قرآنى را مهر و امضا کرد و به تجدید مشروطه و حکومت قانون سوگند بخورد تا او بتواند از تحریکات نمایندگان تندرو جلوگیرى کند، اما نمایندگان مجلس نیز براى سازش با او، پنج شرط گذاردند: عزل سعدالدوله؛ مجازات افراد بدخواه؛ تخصیص دویست سرباز براى مجلس؛ تلفیق تیپ قزاق و گارد شخصى شاه زیر نظر وزارت جنگ؛ اشتغال امیر بهادر فقط در گارد شاه و دخالت نکردن او در امور دیگر. | نخستین کار نظامالسلطنه، اطمینان یافتن از مشروطهخواهى شاه بود. از اینرو، وى را را ملزم کرد که پشت قرآنى را مهر و امضا کرد و به تجدید مشروطه و حکومت قانون سوگند بخورد تا او بتواند از تحریکات نمایندگان تندرو جلوگیرى کند، اما نمایندگان مجلس نیز براى سازش با او، پنج شرط گذاردند: عزل سعدالدوله؛ مجازات افراد بدخواه؛ تخصیص دویست سرباز براى مجلس؛ تلفیق تیپ قزاق و گارد شخصى شاه زیر نظر وزارت جنگ؛ اشتغال امیر بهادر فقط در گارد شاه و دخالت نکردن او در امور دیگر. | ||
نظامالسلطنه عشق فراوانى به کار داشت، اما اندک اندک در سالها خدمترسانى دیوانى به شمارى از رجال، به اوضاع کشور بدبین شد و اوضاع را به سختى نقد مىکرد و از انتقادات خود بهویژه تا آغاز انقلاب مشروطیت دست بر نداشت. او همچنین براى آبادسازى شهرها و نشر آثار فرهنگى و تاریخى بسیار تلاش مىکرد و از ملاکان و سرمایهداران بزرگ ایران به شمار مىآمد. اوایل 1287ش، روىدادهاى تازهاى رخ داد و شکاف میان شاه و مشروطهخواهان بیشتر شد و نظامالسلطنه در برابر این حوادث تاب نیاورد و از نخستوزیرى استعفا کرد و اداره اوضاع آشفته کشور را به شاه سپرد | نظامالسلطنه عشق فراوانى به کار داشت، اما اندک اندک در سالها خدمترسانى دیوانى به شمارى از رجال، به اوضاع کشور بدبین شد و اوضاع را به سختى نقد مىکرد و از انتقادات خود بهویژه تا آغاز انقلاب مشروطیت دست بر نداشت. او همچنین براى آبادسازى شهرها و نشر آثار فرهنگى و تاریخى بسیار تلاش مىکرد و از ملاکان و سرمایهداران بزرگ ایران به شمار مىآمد. اوایل 1287ش، روىدادهاى تازهاى رخ داد و شکاف میان شاه و مشروطهخواهان بیشتر شد و نظامالسلطنه در برابر این حوادث تاب نیاورد و از نخستوزیرى استعفا کرد و اداره اوضاع آشفته کشور را به شاه سپرد. | ||
درگذشت و در آرامگاهى در همسایگى امامزاده عبدالله شهر رى به خاک سپرده شد. | == وفات == | ||
حسینقلى فرزندان بسیار داشت که همه آنان جز تنها پسرش حسین، در کودکى درگذشتند. حسین نیز در جوانى مرد و او بر اثر مرگ ناگهانى تنها فرزند جوانش، در دوران نخستوزیرى ایستادگى روحىاش را از دست داد و از اینرو، بیش از چهار ماه زنده نماند و در 8 رجب 1326ق بعد از مرگ پسرش حسین، درگذشت و در آرامگاهى در همسایگى امامزاده عبدالله شهر رى به خاک سپرده شد و رضاقلی خان برادر زاده خویش را وصی خانواده قرار داد. | |||
ویرایش