۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== [[' به '==وابستهها== {{وابستهها}} [[') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR04018.jpg|بندانگشتی|نسوی، محمد بن احمد]] | [[پرونده:NUR04018.jpg|بندانگشتی|نسوی، محمد بن احمد]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |نسوی، محمد بن احمد | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | خراسانی، نورالدین محمد | ||
خرندزی نسوی | خرندزی نسوی | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |احمد | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" | | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |خراسان قلعهاى به نام خُرَنْدَز | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |647 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" | | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[سیرت جلالالدین منکبرنی]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE04018AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
شهابالدين محمد خُرَنْدَزى (متوفای 647ق)؛ معروف به نسوى، نویسنده، شاعر، مورخ | |||
== خاندان == | |||
شهابالدين محمد بن احمد بن على بن محمد منشى از خانوادههاى اعيانى خراسان بود و خاندان او در خراسان قلعهاى به نام خُرَنْدَز داشتند. اين قلعه در مجاورت شهر زيدر از توابع نسا در نزديكى عشقآباد كنونى بود. | |||
== معلومات == | |||
از دو اثرى كه از نسوى در دست است و نيز با شناختى كه از دوستان و معاشران او داريم، اين گونه استنباط مىشود كه وى از علوم عصر خود آگاهى داشته و علوم متعارف معاصر خود را كسب كرده، و در ادبيات فارسى و عربى و مقدمات علوم اسلامى تبحر داشته است. از ميان معاشران و كسانى كه با آنان مراوده داشته، مىتوان از نصرهالدين حمزه بن محمد، برادرزاده عمادالدين محمد، نام برد. به نوشته نسوى، نصرهالدين با علوم مختلف آشنا بود. بيشتر از آن مىدانيم كه نسوى حداقل تا 616.ق در خرندز در نزد پدر مىزيست.، | |||
پس از مرگ سلطان محمد خوارزمشاه، عمادالدين محمد - عموى نصرهالدين كه در خوارزم تحت نظر بود - به نسا بازگشت و ولايت و حكمرانى آن جا را به دست گرفت. شهابالدين محمد نسوى نيز در نزد اختيارالدين زنگى، پسر عمادالدين، به خدمت مشغول شد. اين زمان مصادف با نبرد سلطان جلالالدين با مغولان در بيابان نسا بود و ظاهراً نسوى در اين زمان تازه از خرندز به نزد اختيارالدين رفته بود. پس از مرگ اختيارالدين، پسرعم او؛ يعنى نصرهالدين، جانشين او شد و نسوى را نايب خود ساخت. اختلافات نصرهالدين با غياثالدين پيرشاه، برادر سلطان جلالالدين خوارزمشاه، سبب شد كه نصرهالدين، نسوى را به سفارت به نزد غياثالدين فرستد. اين سفارت آغاز خروج نسوى از نسا و مقدم پيوستن او به درگاه سلطان جلالالدين خوارزمشاه بود. نسوى پس از وقايعى كه بر او حادث شد، در آذربايجان به خدمت سلطان جلالالدين پيوست و مدتى پس از آن در سالهاى 622 تا 624.ق ديوان كتابت و انشا به او تفويض شد. | پس از مرگ سلطان محمد خوارزمشاه، عمادالدين محمد - عموى نصرهالدين كه در خوارزم تحت نظر بود - به نسا بازگشت و ولايت و حكمرانى آن جا را به دست گرفت. شهابالدين محمد نسوى نيز در نزد اختيارالدين زنگى، پسر عمادالدين، به خدمت مشغول شد. اين زمان مصادف با نبرد سلطان جلالالدين با مغولان در بيابان نسا بود و ظاهراً نسوى در اين زمان تازه از خرندز به نزد اختيارالدين رفته بود. پس از مرگ اختيارالدين، پسرعم او؛ يعنى نصرهالدين، جانشين او شد و نسوى را نايب خود ساخت. اختلافات نصرهالدين با غياثالدين پيرشاه، برادر سلطان جلالالدين خوارزمشاه، سبب شد كه نصرهالدين، نسوى را به سفارت به نزد غياثالدين فرستد. اين سفارت آغاز خروج نسوى از نسا و مقدم پيوستن او به درگاه سلطان جلالالدين خوارزمشاه بود. نسوى پس از وقايعى كه بر او حادث شد، در آذربايجان به خدمت سلطان جلالالدين پيوست و مدتى پس از آن در سالهاى 622 تا 624.ق ديوان كتابت و انشا به او تفويض شد. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۹: | ||
نسوى در آخرين روزهاى اقامت سلطان جلالالدين در نزديكى شهر آمد (ميافارقين) در كنار او بود. وى گزارش داده است: شبى كه سپاه سلطان گرفتار حمل مغولان شد، چون به كار كتابت مشغول بود، تا صبح بيدار مانده بود و در اواخر شب پس از اندكى خواب، غلامش او را بيدار كرد و فرياد برآورد كه «برخیز كه رستخيز برخاست». نسوى شرح واقع گريز خود و جان بدر بردنش را شرح داده است. وى سه روز در غارى پنهان گشته، بعد به شهر آمِد رفته است. به دليل شهربندان بودن شهر، دو ماه در آمِد سكونت گزيد. سپس به اربل رفت و پس از مشقات فراوان به آذربايجان بازگشت. به نوشت او، در اين ايام بليّات فراوان ديد و مدتى بعد به آمِد بازگشت و در اين جا از مرگ سلطان جلالالدين اطمينان يافت. نسوى در ميافارقين، در درگاه ملك مظفر ايوبى مقيم شد و در حدود 632 تا 639.ق در آن جا به نگارش كتاب «نفثهالمصدور» و بخشهايى از كتاب «سيرت جلالالدين» مشغول گرديد. مىدانيم كه وى در 639.ق فصول پايانى «سيرت جلالالدين» را مىنوشت. در حدود همين سالها به خدمت بركهخان خوارزمى درآمد و سمت وزارت او را يافت. حسامالدين بركهخان از امراى سلطان جلالالدين بود كه پس از مرگ سلطان، در بلاد روم كرّ و فرى نمود و از سوى سلطان كيقباد سلجوقى، آماسيه را به اقطاع گرفت. | نسوى در آخرين روزهاى اقامت سلطان جلالالدين در نزديكى شهر آمد (ميافارقين) در كنار او بود. وى گزارش داده است: شبى كه سپاه سلطان گرفتار حمل مغولان شد، چون به كار كتابت مشغول بود، تا صبح بيدار مانده بود و در اواخر شب پس از اندكى خواب، غلامش او را بيدار كرد و فرياد برآورد كه «برخیز كه رستخيز برخاست». نسوى شرح واقع گريز خود و جان بدر بردنش را شرح داده است. وى سه روز در غارى پنهان گشته، بعد به شهر آمِد رفته است. به دليل شهربندان بودن شهر، دو ماه در آمِد سكونت گزيد. سپس به اربل رفت و پس از مشقات فراوان به آذربايجان بازگشت. به نوشت او، در اين ايام بليّات فراوان ديد و مدتى بعد به آمِد بازگشت و در اين جا از مرگ سلطان جلالالدين اطمينان يافت. نسوى در ميافارقين، در درگاه ملك مظفر ايوبى مقيم شد و در حدود 632 تا 639.ق در آن جا به نگارش كتاب «نفثهالمصدور» و بخشهايى از كتاب «سيرت جلالالدين» مشغول گرديد. مىدانيم كه وى در 639.ق فصول پايانى «سيرت جلالالدين» را مىنوشت. در حدود همين سالها به خدمت بركهخان خوارزمى درآمد و سمت وزارت او را يافت. حسامالدين بركهخان از امراى سلطان جلالالدين بود كه پس از مرگ سلطان، در بلاد روم كرّ و فرى نمود و از سوى سلطان كيقباد سلجوقى، آماسيه را به اقطاع گرفت. | ||
مينوى، به نقل از حاشى مصطفى جواد بر شرح حال غياثالدين پيرشاه و به استناد نسخ خطى «الدرالمكنون»، گزارش دومى را نيز مبنى بر پيوستن نسوى پس از مرگ سلطان جلالالدين، به خدمت ملك مظفر غازى پسر ملك عادل صاحب آمِد، ارائه داده است. براساس اين گزارش، نسوى پس از مرگ بركهخان، به نزد الناصر الاصغر يوسف بن العزيز الايوبى، صاحب حلب، رفته و در آن جا مقامى بلند يافته است. او از جانب الناصر به سفارت به نزد مغولان نيز رفته است. بر اساس اين روايت، نسوى پس از بازگشت در 647.ق در حلب درگذشت. | مينوى، به نقل از حاشى مصطفى جواد بر شرح حال غياثالدين پيرشاه و به استناد نسخ خطى «الدرالمكنون»، گزارش دومى را نيز مبنى بر پيوستن نسوى پس از مرگ سلطان جلالالدين، به خدمت ملك مظفر غازى پسر ملك عادل صاحب آمِد، ارائه داده است. براساس اين گزارش، نسوى پس از مرگ بركهخان، به نزد الناصر الاصغر يوسف بن العزيز الايوبى، صاحب حلب، رفته و در آن جا مقامى بلند يافته است. او از جانب الناصر به سفارت به نزد مغولان نيز رفته است. بر اساس اين روايت، | ||
== وفات == | |||
نسوى پس از بازگشت در 647.ق در حلب درگذشت. | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
ویرایش