۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '== وابستهها == {{وابستهها}}') |
جز (جایگزینی متن - 'صحيح مسلم' به 'صحيح مسلم') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
وى در زبيد از بلاد يمن زاده شد. پدر ابن ديبع در آخر همان سالى كه او به دنيا آمد از زبيد بيرون رفت و او هرگز پدر را نديد و پدرش در 876ق در بندر ديو هند درگذشت. وى نزد جد مادريش اسماعيل بن محمد مبارز شافعى پرورش يافت. قرآن را تا سوره يس نزد نورالدين على بن ابىبكر خطاب فراگرفت و سپس نزد دايى خويش محمد الطيب قرآن را از اول تا آخر حفظ نمود. وى پس از حفظ قرآن، قرائات هفتگانه، ادبيات عرب، رياضيات و فقه را نزد دايى خود فراگرفت. در 883ق به قرائت كتاب الزيد فى الفقه شرفالدين بارزى نزد مفتى ابوحفص عمر بن محمد اشعرى پرداخت و در آخر همين سال به حج مشرف شد. تا سال 885ق كه مجدداً عازم حج شد، نزد دايى خود بود. سپس مصاحب ابوالعباس احمد بن احمد بن عبداللطيف شرجى شد و كتب سته حديث و ديگر كتب مهم اين رشته را فراگرفت و همو بود كه شيوه تأليف و تصنيف را به او آموخت. در همين دوران وى كتاب خويش موسوم به «غاية المطلوب و اعظم المنية فيما يغفر الله تعالى به الذنوب و يوجب به الجنة» را نوشت. | وى در زبيد از بلاد يمن زاده شد. پدر ابن ديبع در آخر همان سالى كه او به دنيا آمد از زبيد بيرون رفت و او هرگز پدر را نديد و پدرش در 876ق در بندر ديو هند درگذشت. وى نزد جد مادريش اسماعيل بن محمد مبارز شافعى پرورش يافت. قرآن را تا سوره يس نزد نورالدين على بن ابىبكر خطاب فراگرفت و سپس نزد دايى خويش محمد الطيب قرآن را از اول تا آخر حفظ نمود. وى پس از حفظ قرآن، قرائات هفتگانه، ادبيات عرب، رياضيات و فقه را نزد دايى خود فراگرفت. در 883ق به قرائت كتاب الزيد فى الفقه شرفالدين بارزى نزد مفتى ابوحفص عمر بن محمد اشعرى پرداخت و در آخر همين سال به حج مشرف شد. تا سال 885ق كه مجدداً عازم حج شد، نزد دايى خود بود. سپس مصاحب ابوالعباس احمد بن احمد بن عبداللطيف شرجى شد و كتب سته حديث و ديگر كتب مهم اين رشته را فراگرفت و همو بود كه شيوه تأليف و تصنيف را به او آموخت. در همين دوران وى كتاب خويش موسوم به «غاية المطلوب و اعظم المنية فيما يغفر الله تعالى به الذنوب و يوجب به الجنة» را نوشت. | ||
ابن ديبع به اشاره استاد براى كسب علم رهسپار بيتالفقيه، در شمال زبيد شد و در آنجا از جمالالدين ابواحمد طاهر بن جعمان فقه آموخت و از خواهر زاده او برهانالدين ابواسحاق حديث فرا گرفت. در 896ق براى بار سوم عازم حج شد. وى پس از حج و زيات تربت رسول اكرم(ص) به مكه بازگشت و در محرم897ق به ملاقات عبدالرحمان سخاوى نايل شد و نزد او كتاب «بلوغ المرام من ادلة الاحكام» ابن حجر عسقلانى و بسيارى از بخشهاى صحيح بخارى و صحيح مسلم و ديگر كتب حديث را فراگرفت. سخاوى وى را بر ساير طلاب مقدم مىداشت. | ابن ديبع به اشاره استاد براى كسب علم رهسپار بيتالفقيه، در شمال زبيد شد و در آنجا از جمالالدين ابواحمد طاهر بن جعمان فقه آموخت و از خواهر زاده او برهانالدين ابواسحاق حديث فرا گرفت. در 896ق براى بار سوم عازم حج شد. وى پس از حج و زيات تربت رسول اكرم(ص) به مكه بازگشت و در محرم897ق به ملاقات عبدالرحمان سخاوى نايل شد و نزد او كتاب «بلوغ المرام من ادلة الاحكام» ابن حجر عسقلانى و بسيارى از بخشهاى صحيح بخارى و [[صحيح مسلم]] و ديگر كتب حديث را فراگرفت. سخاوى وى را بر ساير طلاب مقدم مىداشت. | ||
عامر بن عبدالوهاب، سلطان وقت از دودمان طاهرى وى را طلبيد و ضمن تقدير، افزودن مطالب و استدراك مواردى را كه از او فوت شده بود، درخواست كرد. او با تلخيص بغيه، كتاب «العقد الباهر فى تاريخ دولة بنىطاهر» را در خصوص تاريخ دولت طاهرى از اجداد عامر تا خود او نوشت كه سلطان در قبال آن جايزهاى شايسته به وى داد. ابن ديبع سپس نزد سلطان رفت و مدتى نزد او ماند. هنگامى كه اذن بازگشت گرفت خلعتى نفيس دريافت كرد و خانهاى در شهر زبيد و نخلستانى در وادى زبيد بدو اعطا شد و علاوه بر اينها اجازه اقراء حديث و تدريس در جامع زبيد به وى داده شد. او در 906ق «احسن السلوك فى نظم من ولى مدينة زبيد من الملوك» و بدنبال آن زندگىنامه خود را در انتهاى «بغية المستفيد» نوشت و در همين سال كتاب المقاصد الحسنة سخاوى را كه در ملاقاتش با او از آن با خبر شده بود تلخيص كرد و آن را «تمييز الطيب من الخبيث فيما يدور على السنة الناس من الحديث» ناميد. | عامر بن عبدالوهاب، سلطان وقت از دودمان طاهرى وى را طلبيد و ضمن تقدير، افزودن مطالب و استدراك مواردى را كه از او فوت شده بود، درخواست كرد. او با تلخيص بغيه، كتاب «العقد الباهر فى تاريخ دولة بنىطاهر» را در خصوص تاريخ دولت طاهرى از اجداد عامر تا خود او نوشت كه سلطان در قبال آن جايزهاى شايسته به وى داد. ابن ديبع سپس نزد سلطان رفت و مدتى نزد او ماند. هنگامى كه اذن بازگشت گرفت خلعتى نفيس دريافت كرد و خانهاى در شهر زبيد و نخلستانى در وادى زبيد بدو اعطا شد و علاوه بر اينها اجازه اقراء حديث و تدريس در جامع زبيد به وى داده شد. او در 906ق «احسن السلوك فى نظم من ولى مدينة زبيد من الملوك» و بدنبال آن زندگىنامه خود را در انتهاى «بغية المستفيد» نوشت و در همين سال كتاب المقاصد الحسنة سخاوى را كه در ملاقاتش با او از آن با خبر شده بود تلخيص كرد و آن را «تمييز الطيب من الخبيث فيما يدور على السنة الناس من الحديث» ناميد. |
ویرایش