۱۰۶٬۰۲۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نثر و شرح مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی' به 'نثر و شرح مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| data-type="authorWritings" |[[مثنوی معنوی]]، دیوان غزلیات شمس، رباعیات مولوى، [[فيه | | data-type="authorWritings" |[[مثنوی معنوی]]، دیوان غزلیات شمس، رباعیات مولوى، [[فيه مافيه]] | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر| مولانا (ابهام زدایی)}} | |||
'''جلالالدین محمد بلخى''' (604- 672ق)، معروف به مولانا، مولوی و رومی، شاعر بزرگ ایرانی قرن هفتم | '''جلالالدین محمد بلخى''' (604- 672ق)، معروف به مولانا، مولوی و رومی، شاعر بزرگ ایرانی قرن هفتم | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
=== پیوستن شمس به مولانا === | === پیوستن شمس به مولانا === | ||
شخصیت عجیب و افسانهاى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] که همواره بر سر زبانهاست، همان آتشى را با خود دارد که مولوى تشنه دیدن و مبتلا شدن به آن است. نام او «[[شمس تبریزی، محمد|شمسالدین محمد بن على بن ملکداد تبریزى]]» است و در شهر تبریز به دنیا آمد. ناآرامى درونش باعث شد که وى در یک شهر ثابت نماند و مدام از شهرى به شهر دیگر رود و سرانجام به قونیه رسید. درباره اولین دیدار بین [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] و مولوى حکایات مختلفى گفته شده است. اما مشهورترین حکایت این است که مولوى از راه بازار به خانه مىرفت، ناگهان از میان جمعیت کسى فریاد برآورد: به صراف عالم معنى، محمد(ص) برتر بود یا بایزید بسطام؟ مولوى از چنین سؤالى خشمگین شد و جواب داد: محمد(ص) سرحلقه انبیاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟ اما درویش پاسخ داد پس چرا آن یک «سبحانک ما عرفناک» گفت و این یک «سبحانک ما اعظم شأنى» بر زبان راند. بدین ترتیب آتشى در وجود مولوى شعله گرفت که دیگر خاموشى نیافت. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] گفته است: «وجود من کیمیایى است که بر مس ریختن حاجت نیست پیش من برابر مىافتد همه زر مىشود» و چه کیمیایى! که تمام اندوختههاى مرد دانشمند و فقیه را بر باد داد و عقل مادى و معاش را به زیر سؤال برد و از طرفى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] نیز به آنچه مدتها در انتظارش بود رسید. چنانکه گفته است: «در من چیزى بود که شیخم نمىدید و هیچ کس ندیده بود آن چیز را خداوندگارم مولانا دید». مصاحبت و خلوت طولانى میان [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] و مولوى و شور و شعف و عشقى که این مرد بزرگ را منقلب ساخت، سبب حسادت و بدبینى مریدان و دوستداران مولوى شد. با اعتراض و بدخواهى گفتند: (اگر او نبودى، با ما خوش بودى). [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بر اثر این بدگویىها روز پنجشنبه 21 شوال 643ق از قوینه مىرود. مولوى اندوهگین و مأیوس، چنان در خود فرومىرود که با هیچکس سخن نمىگوید. زیرا مىدانست دلیل رفتن [[شمس تبریزی، محمد|شمس]]، سخنان و بدگویىهاى اطرافیان است. پس از مدتى انتظار، [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] براى مولانا نامه فرستاد و از سوى مولانا نیز، براى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] نامهها فرستاده شد .بالاخره [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] باز مىگردد و پس از پانزده ماه فراق، شاعر شوریده را دوباره به رقص و سماع و شعر ناب مىکشاند. این بار جلالالدین براى نگاه داشتن [[شمس تبریزی، محمد|شمس]]، یکى از دختران خود را به نکاح [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] در مىآورد. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] شیفته کیمیا مىگردد. اما پس از آن تهدیدها و بدگویى آغاز شد و [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بار دیگر مورد آزار مریدان و طالبان علم قرار گرفت. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] در سال 645 ناپدید شد. اگر خود عزم سفر کرد، روشن نیست و اگر توسط معاندان کشته شد، با قاطعیت نمىتوان درباره آن صحبت کرد. اما مولوى احساس مىکرد که علاءالدین (فرزندش) در قتل [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] دست داشته است، به همین دلیل پس از آن با فرزندش سخن نمىگفت و حتى گفته شده است که در مراسم تشییع و تدفین او شرکت نکرده است. پس از آن مولوى تا مدتها در جستجوى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بود. دوباره به دمشق رفت، اما پس از تلاش بسیار، مأیوس و نومید، فراق و دورى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] را پذیرفت. اما این بار خود شمسى شد تابان و فروزنده که تمام عالم را روشن ساخت، چنانچه مولوى در دیوان شمس، نام [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] را به گونهاى به کار مىبرد که گویى او و [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] یکى شده و مبدل به یک وجود گشتهاند. | شخصیت عجیب و افسانهاى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] که همواره بر سر زبانهاست، همان آتشى را با خود دارد که مولوى تشنه دیدن و مبتلا شدن به آن است. نام او «[[شمس تبریزی، محمد|شمسالدین محمد بن على بن ملکداد تبریزى]]» است و در شهر تبریز به دنیا آمد. ناآرامى درونش باعث شد که وى در یک شهر ثابت نماند و مدام از شهرى به شهر دیگر رود و سرانجام به قونیه رسید. درباره اولین دیدار بین [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] و مولوى حکایات مختلفى گفته شده است. اما مشهورترین حکایت این است که مولوى از راه بازار به خانه مىرفت، ناگهان از میان جمعیت کسى فریاد برآورد: به صراف عالم معنى، محمد(ص) برتر بود یا بایزید بسطام؟ مولوى از چنین سؤالى خشمگین شد و جواب داد: محمد(ص) سرحلقه انبیاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟ اما درویش پاسخ داد پس چرا آن یک «سبحانک ما عرفناک» گفت و این یک «سبحانک ما اعظم شأنى» بر زبان راند. بدین ترتیب آتشى در وجود مولوى شعله گرفت که دیگر خاموشى نیافت. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] گفته است: «وجود من کیمیایى است که بر مس ریختن حاجت نیست پیش من برابر مىافتد همه زر مىشود» و چه کیمیایى! که تمام اندوختههاى مرد دانشمند و فقیه را بر باد داد و عقل مادى و معاش را به زیر سؤال برد و از طرفى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] نیز به آنچه مدتها در انتظارش بود رسید. چنانکه گفته است: «در من چیزى بود که شیخم نمىدید و هیچ کس ندیده بود آن چیز را خداوندگارم مولانا دید». مصاحبت و خلوت طولانى میان [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] و مولوى و شور و شعف و عشقى که این مرد بزرگ را منقلب ساخت، سبب حسادت و بدبینى مریدان و دوستداران مولوى شد. با اعتراض و بدخواهى گفتند: (اگر او نبودى، با ما خوش بودى). [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بر اثر این بدگویىها روز پنجشنبه 21 شوال 643ق از قوینه مىرود. مولوى اندوهگین و مأیوس، چنان در خود فرومىرود که با هیچکس سخن نمىگوید. زیرا مىدانست دلیل رفتن [[شمس تبریزی، محمد|شمس]]، سخنان و بدگویىهاى اطرافیان است. پس از مدتى انتظار، [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] براى مولانا نامه فرستاد و از سوى مولانا نیز، براى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] نامهها فرستاده شد.بالاخره [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] باز مىگردد و پس از پانزده ماه فراق، شاعر شوریده را دوباره به رقص و سماع و شعر ناب مىکشاند. این بار جلالالدین براى نگاه داشتن [[شمس تبریزی، محمد|شمس]]، یکى از دختران خود را به نکاح [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] در مىآورد. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] شیفته کیمیا مىگردد. اما پس از آن تهدیدها و بدگویى آغاز شد و [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بار دیگر مورد آزار مریدان و طالبان علم قرار گرفت. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] در سال 645 ناپدید شد. اگر خود عزم سفر کرد، روشن نیست و اگر توسط معاندان کشته شد، با قاطعیت نمىتوان درباره آن صحبت کرد. اما مولوى احساس مىکرد که علاءالدین (فرزندش) در قتل [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] دست داشته است، به همین دلیل پس از آن با فرزندش سخن نمىگفت و حتى گفته شده است که در مراسم تشییع و تدفین او شرکت نکرده است. پس از آن مولوى تا مدتها در جستجوى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بود. دوباره به دمشق رفت، اما پس از تلاش بسیار، مأیوس و نومید، فراق و دورى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] را پذیرفت. اما این بار خود شمسى شد تابان و فروزنده که تمام عالم را روشن ساخت، چنانچه مولوى در دیوان شمس، نام [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] را به گونهاى به کار مىبرد که گویى او و [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] یکى شده و مبدل به یک وجود گشتهاند. | ||
پس از غیبت [[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزى]]، مولوى دردها و اندوههایش را با صلاحالدین فراموش ساخت، صلاحالدین مرد سادهدلى بود و معروف است که قفل را قلف و مبتلا را مفتلا مىگفته است. این بار توجه مولوى به صلاحالدین، حسادت دیگران را برانگیخت؛ اما مولوى خود چنان شیفته صلاحالدین گشته بود که به این سخنان توجه نکرد. صلاحالدین در سال 657 درگذشت. | پس از غیبت [[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزى]]، مولوى دردها و اندوههایش را با صلاحالدین فراموش ساخت، صلاحالدین مرد سادهدلى بود و معروف است که قفل را قلف و مبتلا را مفتلا مىگفته است. این بار توجه مولوى به صلاحالدین، حسادت دیگران را برانگیخت؛ اما مولوى خود چنان شیفته صلاحالدین گشته بود که به این سخنان توجه نکرد. صلاحالدین در سال 657 درگذشت. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
#رباعیات: مجموعه رباعیات مولوى که در بعضى نسخ شماره آن به 1659 مىرسد و قسمتى از آن منسوب به اوست و در مجموعهها به نام شاعران دیگر نیز آمده است. | #رباعیات: مجموعه رباعیات مولوى که در بعضى نسخ شماره آن به 1659 مىرسد و قسمتى از آن منسوب به اوست و در مجموعهها به نام شاعران دیگر نیز آمده است. | ||
#از مولوى آثارى به نثر مانده که داراى ارزش ادبى مىباشند: مجموعه مکاتیب و مجالس او و کتاب فیه ما فیه. | #از مولوى آثارى به نثر مانده که داراى ارزش ادبى مىباشند: مجموعه مکاتیب و مجالس او و کتاب فیه ما فیه. | ||
== فرزندان مولانا == | == فرزندان مولانا == | ||
خط ۹۶: | خط ۹۴: | ||
[[تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلالالدین محمد بلخی (جعفری)]] | [[تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلالالدین محمد بلخی (جعفری)]] | ||
[[تفسیر مثنوی مولوی بر اساس تفسیر رینو ألین نیکلسن و فاتح الابیات و روح المثنوی]] | |||
[[مثنوی معنوی (به خط قونوی)]] | |||
[[مثنوی معنوی (چاپ علاءالدوله)]] | |||
[[مثنوی معنوی (چاپ بروخیم)]] | |||
[[مثنوی معنوی با هفت کتاب نفیس دیگر]] | |||
[[مثنوی معنوی بر اساس نسخه قونیه]] | |||
[[مثنوی معنوی (به اهتمام پورجوادی)]] | |||
[[مثنوی معنوی (به اهتمام خاتمی)]] | |||
[[شور خدا: گزاره بر مثنوی معنوی مولوی]] | |||
[[شور خدا: گزاره بر مثنوی معنوی مولوی]] | |||
[[نثر و شرح مثنوی شریف]] | [[نثر و شرح مثنوی شریف]] | ||
[[سرّ دیگر: شرحی بر مثنوی معنوی]] | |||
[[اسرار الغیوب: شرح مثنوی معنوی]] | |||
[[سرّ دیگر: شرحی بر مثنوی معنوی]] | |||
[[میناگر عشق، شرح موضوعی مثنوی معنوی]] | [[میناگر عشق، شرح موضوعی مثنوی معنوی]] | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۳۲: | ||
[[مكتوبات و مجالس سبعه]] | [[مكتوبات و مجالس سبعه]] | ||
[[مثنوی (دسوقی)]] | |||
[[مثنوی جلالالدین الرومي شاعر الصوفیة الأكبر]] | |||
[[شرح مثنوی معنوی مولوی (نیکلسون)]] | [[شرح مثنوی معنوی مولوی (نیکلسون)]] | ||
[[جواهر الاسرار و زواهر الانوار: شرح مثنوی مولوی]] | |||
[[مقالات شمس تبریزی]] | [[مقالات شمس تبریزی]] | ||
[[کلیات شمس تبریزی]] | [[کلیات شمس تبریزی]] | ||
[[دیوان کبیر کلیات شمس تبریزی (نسخه قونیه)]] | |||
[[كنوز العرفان و رموز الايقان (شرح اشعار مشکله مثنوی)]] | [[كنوز العرفان و رموز الايقان (شرح اشعار مشکله مثنوی)]] | ||
[[ | [[انتهانامه]] | ||
[[مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها]] | [[مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها]] | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۵۵: | ||
[[زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی؛ رساله فریدون بن احمد سپهسالار در احوال مولانا جلالالدین مولوی]] | [[زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی؛ رساله فریدون بن احمد سپهسالار در احوال مولانا جلالالدین مولوی]] | ||
[[فيه | [[فيه مافيه]] | ||
[[مجالس سبعه]] | [[مجالس سبعه]] | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۶۴: | ||
[[مثنوی معنوی (مصحح محمدی)]] | [[مثنوی معنوی (مصحح محمدی)]] | ||
[[مكتوبات و مجالس سبعه]] | [[مكتوبات و مجالس سبعه]] | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۹۸: | ||
[[غزل شمس]] | [[غزل شمس]] | ||
[[رسائل مولانا جلالالدين الرومي]] | |||
[[متن و شرح مثنوی مولانا]] | [[متن و شرح مثنوی مولانا]] | ||
[[جواهر الآثار في ترجمة | [[جواهر الآثار في ترجمة مثنوی]] | ||
[[مثنوی معنوی (سعاد)]] | [[مثنوی معنوی (سعاد)]] | ||
خط ۱۷۹: | خط ۲۱۱: | ||
[[مقالات مولانا (فیه ما فیه) (فروزانفر)]] | [[مقالات مولانا (فیه ما فیه) (فروزانفر)]] | ||
[[اللطف المعنوي في تلخيص | [[اللطف المعنوي في تلخيص المثنوی]] | ||
[[گزيده غزليات عرفاني مولانا مشتمل بر 400 غزل همراه با ترجمه انگلیسی]] | [[گزيده غزليات عرفاني مولانا مشتمل بر 400 غزل همراه با ترجمه انگلیسی]] | ||
[[ | [[مثنوی معنوي (فرانسوی)]] | ||
[[ | [[مثنوی معنوي جلالالدين رومي (انگلیسی)]] | ||
[[ | [[مثنوی معنوي (ترکي)]] | ||
[[ | [[مثنوی معنوي (انگلیسی)]] | ||
[[مثنوی معنوی (ترجمه فرانسوی)]] | [[مثنوی معنوی (ترجمه فرانسوی)]] | ||
خط ۱۹۹: | خط ۲۳۱: | ||
[[گزيده غزليات شمس (قرن هفتم هجری)]] | [[گزيده غزليات شمس (قرن هفتم هجری)]] | ||
[[گزيده | [[گزيده مثنوی بر اساس نسخه موزه مولانا کتابت 677 هجری قمری]] | ||
[[درس مثنوی]] | [[درس مثنوی]] | ||
[[داستانهای | [[داستانهای مثنوی (بانگ ناي)]] | ||
[[نغمههای بهشت مولانا]] | [[نغمههای بهشت مولانا]] | ||
خط ۲۰۹: | خط ۲۴۱: | ||
[[گزیدهای از داستانهای مثنوی و غزلهای شمس تبریزی جلالالدین محمد مولوی]] | [[گزیدهای از داستانهای مثنوی و غزلهای شمس تبریزی جلالالدین محمد مولوی]] | ||
[[ترجمه | [[ترجمه مثنوی (ترکي)]] | ||
[[ | [[مثنوی معنوي: فصلنامه انديشه و فرهنگ اسلامی]] | ||
[[ | [[مثنوی (1386)]] | ||
[[تبدیل عالم]] | [[تبدیل عالم]] | ||
[[اللطف المعنوي في تلخيص | [[اللطف المعنوي في تلخيص المثنوی (شيکاگو)]] | ||
[[متن کامل و اصیل مثنوی معنوی]] | [[متن کامل و اصیل مثنوی معنوی]] | ||
خط ۲۶۰: | خط ۲۹۲: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:شاعران]] |