پرش به محتوا

سر سماع: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۳۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
در مقدّمه هم به این هر دو رساله اشاره شده است. در هر رساله شماره بندی‌هایی صورت گرفته که متن را به نوعی بدون آنکه چیزی حذف بشود تقطیع نموده و برای هر کدام شماره‌ای در نظر گرفته که به طور مسلسل همدیگر را دنبال می‌کنند، مثلاً در رساله‌ی نخست از شماره‌ی 1 الی 12 را شاهد هستیم و در رساله‌ی دوّم از شماره 1 الی 34 را می‌توانیم ببینیم.
در مقدّمه هم به این هر دو رساله اشاره شده است. در هر رساله شماره بندی‌هایی صورت گرفته که متن را به نوعی بدون آنکه چیزی حذف بشود تقطیع نموده و برای هر کدام شماره‌ای در نظر گرفته که به طور مسلسل همدیگر را دنبال می‌کنند، مثلاً در رساله‌ی نخست از شماره‌ی 1 الی 12 را شاهد هستیم و در رساله‌ی دوّم از شماره 1 الی 34 را می‌توانیم ببینیم.


رساله‌ی سرّ سماع با این عبارت در شماره‌ی یک آغاز می‌شود: شکر سمیعی را، و ثنا بصیری را که به شکرانه‌ی عطای سمع و انعام بصر که: «فَجَعَلناهُ سَمیعاً بصیراً» کس قیام نتوانست نمود. و سپاس یگانه‌ای را که سرّ وحدانیّت در متابعت احمد به خلق نمود. و درود بر احمدی که سرور کاینات و مهتر و بهتر مخلوقات است و بر یاران و اهل بیت و متابعان او تا روز قیامت، و السّلام<ref>مقدّمه، ص 9</ref>.
رساله‌ی سرّ سماع با این عبارت در شماره‌ی یک آغاز می‌شود: شکر سمیعی را، و ثنا بصیری را که به شکرانه‌ی عطای سمع و انعام بصر که: «'''فَجَعَلناهُ سَمیعاً بصیراً'''» کس قیام نتوانست نمود. و سپاس یگانه‌ای را که سرّ وحدانیّت در متابعت احمد به خلق نمود. و درود بر احمدی که سرور کاینات و مهتر و بهتر مخلوقات است و بر یاران و اهل بیت و متابعان او تا روز قیامت، و السّلام<ref>مقدّمه، ص 9</ref>.


شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] در خصوص رساله‌ی سرّ سماع می‌گوید: امّا بعد حمد الله تعالی، دوستی از این بیچاره از سرّ سماع سؤال کرد، رباعی شیخ سعید، علی لالا ـ قدّس الله سرّه ـ با او گفته شد:  
شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] در خصوص رساله‌ی سرّ سماع می‌گوید: امّا بعد حمد الله تعالی، دوستی از این بیچاره از سرّ سماع سؤال کرد، رباعی شیخ سعید، علی لالا ـ قدّس الله سرّه ـ با او گفته شد:  
خط ۶۴: خط ۶۴:
هر چند که به نظر می‌آید از اصل مطلب دور شده ولی هوشمندانه همان را در قالب الست و ذرّات مستی که مستانه در وجد و سماع بودند و بلی را از سویدای وجود گفتند ادامه می‌دهد.
هر چند که به نظر می‌آید از اصل مطلب دور شده ولی هوشمندانه همان را در قالب الست و ذرّات مستی که مستانه در وجد و سماع بودند و بلی را از سویدای وجود گفتند ادامه می‌دهد.


شیخ با تمهیداتی که می‌چیند که در برخی از آنها با مخالفت شارح محترم، یعنی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] مواجه می‌شود، در عین حال در انتهای اثر دو باره به ماجرای الست بازگشت می‌کند و سماع عارفان را از همان سماع ذرّات در الست می‌گیرد و از همانجا آن را تثبیت می‌کند که:
شیخ با تمهیداتی که می‌چیند که در برخی از آنها با مخالفت شارح محترم، یعنی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] مواجه می‌شود، در عین حال در انتهای اثر دو باره به ماجرای الست بازگشت می‌کند و سماع عارفان را از همان سماع ذرّات در الست می‌گیرد و از همانجا آن را تثبیت می‌کند که:  
آنها که نفس ایشان ظالم است از اصحاب شمال اند، و آنها که نفس ایشان مظلوم است از اصحاب یمین اند. «والسّابقون السّابقون اولئک المُقرّبونَ»، اخصّ الخواص اند، جماعتی اند که در ازل خطاب ألست به گوش دل سماع کردند و مرغ جانشان به جواب «بلی» مشرّف شد، امروز چون سماعی شنوند عجب نباشد که همان مرغ روحانی در پرواز آید و در هوای هویت به بال و پر حقیقت پروازی کنند که زاهدان و عابدان به سالهای دراز و به روزه و نماز در آن مقام که ایشان طیران کنند یک قدم نتوانند زد. این بیچاره می‌گوید:  
 
آنها که نفس ایشان ظالم است از اصحاب شمال اند، و آنها که نفس ایشان مظلوم است از اصحاب یمین اند. «'''والسّابقون السّابقون اولئک المُقرّبونَ'''»، اخصّ الخواص اند، جماعتی اند که در ازل خطاب ألست به گوش دل سماع کردند و مرغ جانشان به جواب «بلی» مشرّف شد، امروز چون سماعی شنوند عجب نباشد که همان مرغ روحانی در پرواز آید و در هوای هویت به بال و پر حقیقت پروازی کنند که زاهدان و عابدان به سالهای دراز و به روزه و نماز در آن مقام که ایشان طیران کنند یک قدم نتوانند زد. این بیچاره می‌گوید:  


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۷۴: خط ۷۵:
رساله‌ی دوّم اندکی ملموس تر و محسوس تر است، زیرا مواردی را بیان می‌کند که کمتر انتزاعی و ریشه‌ای است، بلکه در حکم ادب و آداب و شیوه‌های عملی آن است، کما این که نام رساله هم سماع و شرایط آن است. سماع در این رساله در نخستین عبارت به عنوان دارو در نظر گرفته می‌شود و بدیهی است که این دارو باید در دست طبیب باشد و به ضرورت و به علّت آن را برای برخی و نه همه تجویز نماید و این عالیترین تعبیر از سماع است که بدین شیوه مانع از سماع ناراست و یا نفسانی می‌شود که عموماً شایع است.
رساله‌ی دوّم اندکی ملموس تر و محسوس تر است، زیرا مواردی را بیان می‌کند که کمتر انتزاعی و ریشه‌ای است، بلکه در حکم ادب و آداب و شیوه‌های عملی آن است، کما این که نام رساله هم سماع و شرایط آن است. سماع در این رساله در نخستین عبارت به عنوان دارو در نظر گرفته می‌شود و بدیهی است که این دارو باید در دست طبیب باشد و به ضرورت و به علّت آن را برای برخی و نه همه تجویز نماید و این عالیترین تعبیر از سماع است که بدین شیوه مانع از سماع ناراست و یا نفسانی می‌شود که عموماً شایع است.


این سخت گیری در سماع و آن را به عنوان دارو مطرح کردن چیزی است که از زمان شیخ [[نجم الدّین کبری]] مطرح بوده است، دیگر مشایخ این مکتب نیز یکایک نسبت به آن سخت گرفته و سماع را از رقص نفسانی خلاصی داده‌اند. هر چند که در عبارت دوّم اشاره می‌شود که تمییز حق از باطل در سماع به غلیت دشوار است <ref>متن، ص 31</ref>. ولی با این حال محکهایی هم وجود دارد که بتوان بین حق و باطل بودن آن فرق گذاشت.
این سخت گیری در سماع و آن را به عنوان دارو مطرح کردن چیزی است که از زمان شیخ [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدین کبری]] مطرح بوده است، دیگر مشایخ این مکتب نیز یکایک نسبت به آن سخت گرفته و سماع را از رقص نفسانی خلاصی داده‌اند. هر چند که در عبارت دوّم اشاره می‌شود که تمییز حق از باطل در سماع به غلیت دشوار است <ref>متن، ص 31</ref>. ولی با این حال محکهایی هم وجود دارد که بتوان بین حق و باطل بودن آن فرق گذاشت.


در عبارت شماره 3 به سماع حیوانی اشاره می‌کند که مثلاً شتران با استماع حداء مستغرق سماع می‌شوند که از خوردن و آشامیدن باز می‌مانند و با وجود بار سنگین راههای طولانی را بدون توقّف و خستگی و گرسنگی و تشنگی به سهولت می‌پیمایند <ref>متن، ص 31</ref>. در این خصوص در عبارت شماره 4 حکایتی نغز و شنیدنی را می‌آورد که از قدرت سماع و موسیقی در این حیوان یاد می‌کند<ref>متن، صص 35-33</ref>. و لذا در نتیجه می‌گوید: چون تصرف سماع در حیوانی به مثابتی است که جان عزیز را بذل می‌کند، اگر در انسان تغیّری بادید آید چه عجب باشد! و به سبب آن تغیّر آنرا حُداء و «وجد رحمانی» نام باید نهادن، چون در فوت حیوانی از آن غالبتر می‌باید، چنانکه بیان کردیم<ref>متن، ص 35</ref>.
در عبارت شماره 3 به سماع حیوانی اشاره می‌کند که مثلاً شتران با استماع حداء مستغرق سماع می‌شوند که از خوردن و آشامیدن باز می‌مانند و با وجود بار سنگین راههای طولانی را بدون توقّف و خستگی و گرسنگی و تشنگی به سهولت می‌پیمایند <ref>متن، ص 31</ref>. در این خصوص در عبارت شماره 4 حکایتی نغز و شنیدنی را می‌آورد که از قدرت سماع و موسیقی در این حیوان یاد می‌کند<ref>متن، صص 35-33</ref>. و لذا در نتیجه می‌گوید: چون تصرف سماع در حیوانی به مثابتی است که جان عزیز را بذل می‌کند، اگر در انسان تغیّری بادید آید چه عجب باشد! و به سبب آن تغیّر آنرا حُداء و «وجد رحمانی» نام باید نهادن، چون در فوت حیوانی از آن غالبتر می‌باید، چنانکه بیان کردیم<ref>متن، ص 35</ref>.


ذیل شماره 6 از سماع شهوانی سخن می‌گوید و آن را از نوع موسیقی عاشقانه و خراباتی تلقّی می‌کند<ref>متن، صص 36-35</ref>. و در شماره 7 توضیح می‌دهد که آن منعی که در شریعت در این باره وجود دارد مربوط به این نوع از سماع است، یعنی سماع حیوانی و آن هم از بابت آفتهایی است که در ذیل آن وجود دارد. <ref>متن، ص 36</ref>. شیخ در ذیل شماره 8 هم از آراء ائمّه‌ی اهل سنّت به مانند: [[ابوحنیفه]]، [[مالک]]، [[سفیان ثوری]]، [[احمد حنبل]] و [[شافعی]] یاد می‌کند که هر یک در مقوله‌ی سماع چیزی گفته‌اند که البتّه با هم چندان موافق نیست، و شارح محترم هم در توضیح اشارت می‌دهد که قبل از شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]]، شیخ کامل [[نجم الدین رازی]] در کتاب [[المنارات السّائرین]] نظریات فقهی این پنج امام مشهور اهل سنّت را در این باره آورده است و نهایتاً هم رأی خویش را در خصوص سماع اعلام نموده<ref>متن، ص 5</ref>.
ذیل شماره 6 از سماع شهوانی سخن می‌گوید و آن را از نوع موسیقی عاشقانه و خراباتی تلقّی می‌کند<ref>متن، صص 36-35</ref>. و در شماره 7 توضیح می‌دهد که آن منعی که در شریعت در این باره وجود دارد مربوط به این نوع از سماع است، یعنی سماع حیوانی و آن هم از بابت آفتهایی است که در ذیل آن وجود دارد. <ref>متن، ص 36</ref>. شیخ در ذیل شماره 8 هم از آراء ائمّه‌ی اهل سنّت به مانند: [[ابوحنیفه]]، [[مالک]]، [[سفیان ثوری]]، [[احمد حنبل]] و [[شافعی]] یاد می‌کند که هر یک در مقوله‌ی سماع چیزی گفته‌اند که البتّه با هم چندان موافق نیست، و شارح محترم هم در توضیح اشارت می‌دهد که قبل از شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]]، شیخ کامل [[نجم الدین رازی]] در کتاب [[منارات السائلین و مقامات الطائرین|المنارات السّائرین]] نظریات فقهی این پنج امام مشهور اهل سنّت را در این باره آورده است و نهایتاً هم رأی خویش را در خصوص سماع اعلام نموده<ref>متن، ص 5</ref>.


شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] در ذیل شماره‌ی 9 در صفحات 38 و 39 در اعتراض به نوع سماع مشهور می‌گوید: و این مشکلتـر که امـروز این سـماع کـه از راه طبع بی محافظت شرایط می‌کنند، حقّانی می‌دانند و این تغیّر را «وجد رحـمانی» می‌خوانند، بر حـقّ تعالی افتـرا می‌کنند و بـه دوزخ می‌روند. و اگر کسی نصیحتشان می‌کند بدو استهزاء می‌کنند و می‌گویند: بیچاره از این ذوق محروم افتاده است، و در جواب می‌گویند:  
شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] در ذیل شماره‌ی 9 در صفحات 38 و 39 در اعتراض به نوع سماع مشهور می‌گوید: و این مشکلتـر که امـروز این سـماع کـه از راه طبع بی محافظت شرایط می‌کنند، حقّانی می‌دانند و این تغیّر را «وجد رحـمانی» می‌خوانند، بر حـقّ تعالی افتـرا می‌کنند و بـه دوزخ می‌روند. و اگر کسی نصیحتشان می‌کند بدو استهزاء می‌کنند و می‌گویند: بیچاره از این ذوق محروم افتاده است، و در جواب می‌گویند:  
خط ۱۰۸: خط ۱۰۹:


شارح در متن تفسیری خود از منابع بسیار زیادی استفاده کرده که برخی از آنها بدین صورت اعلام می‌شود:  
شارح در متن تفسیری خود از منابع بسیار زیادی استفاده کرده که برخی از آنها بدین صورت اعلام می‌شود:  
# الف -  در عرفان و تصوّف: [[تمهیدات] [عین القضات همدانی]، [[حلیة الاولیاء]]، [[عبهر العاشقین]]، [[شرح شطحیات]]، [[النفحات الاهیّه]]، [[مصباح الهدایه]]، [[احیاء علوم الدین]]، [[الفتوحات المکیه]]، [[مقالات شمس تبریزی]]، [[لطائف الاشارات]]، [[علم القلوب]]، [[طبقات الصوفیه]] [[سلمی]]، [[مرصاد العباد]]، [[قوت القلوب]]، [[کشف المحجوب]] و برخی دیگر.
# الف -  در عرفان و تصوّف: [[تمهیدات] [عین القضات همدانی]، [[حلیة الاولیاء]]، [[عبهر العاشقین]]، [[شرح شطحیات]]، [[النفحات الاهیّه]]، [[مصباح الهداية و مفتاح الكفاية|مصباح الهدایه]]، [[احیاء علوم الدین]]، [[الفتوحات المکیه]]، [[مقالات شمس تبریزی]]، [[لطائف الإشارات|لطائف الاشارات]]، [[علم القلوب]]، [[طبقات الصوفية (للسلمي)|طبقات الصوفیه]] [[سلمی، محمد بن حسین|سلمی]]، [[مرصاد العباد]]، [[قوت القلوب]]، [[کشف المحجوب]] و برخی دیگر.
# ب – در دین و حدیث: [[بحار الانوار]]، [[مصباح الشریعه]]، [[عوالی اللآلی]]، [[النهایه فی غریب الحدیث و الاثر]]، [[المناقب]] [[مازندرانی]]، [[مستدرک الوسائل]]، [[غررالحکم]]، [[مفتاح الفلاح]] و برخی دیگر.
# ب – در دین و حدیث: [[بحار الانوار]]، [[مصباح الشريعة|مصباح الشریعه]]، [[عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية|عوالی اللآلی]]، [[النهاية في غريب الحديث و الأثر|النهایه فی غریب الحدیث و الاثر]]، [[المناقب]] [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|مازندرانی]]، [[مستدرک الوسائل]]، [[غرر الحكم و درر الكلم|غررالحکم]]، [[مفتاح الفلاح]] و برخی دیگر.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش